واکنش محسنی اژه ای به نامه عفت مرعشی

چنانچه توهین و افترا باشد دادستان اقدام مقتضی به عمل آورد

معاون اول قوه قضاییه نامه عفت مرعشی را به دادستان تهران ارجاع داد تا اقدام مقتضی صورت گرفته و پاسخ عنداللزوم داده شود.

عفت مرعشی و بیت هاشمی رفسنجانی هفته پیش در نامه ای به سخنان اژه ای در مورد اتهامات مهدی هاشمی واکنش نشان داده بودند.

به گزارش ایسنا، متن نامه  محسنی اژه ای به عباس جعفری دولت آبادی به شرح زیر است:

 

«بسمه تعالی

جناب آقای دکتر جعفری دولت آبادی

دادستان محترم عمومی انقلاب تهران

سلام علیکم

با احترام؛ به پیوست تصویر نامه مورخ 10 /6 /94 خانم عفت مرعشی خطاب به معاون محترم اول قوه قضائیه حضرت حجت الاسلام محسنی اژه ای متضمن مرقومه ایشان مبنی بر:

“بسمه تعالی – دفتر! نامه سرکار خانم عفت مرعشی را ملاحظه نمودم بر خلاف نوشته ایشان اینجانب هیچگونه ناراحتی و عذاب وجدانی نسبت به مسئله مورد اشاره مشارالیها (محکومیت فرزندشان مهدی هاشمی به جرم اختلاس، ارتشاء و مسائل ضد امنیتی) ندارم و از نامه غیرمتعارف و غیر مسئولانه نامبرده معلوم می‌شود که چه کسی ناراحت است و درد دارد و پیوست نامه مشارالیها ارتباطی با این جانب ندارد لذا عیناً خدمت دادستان محترم عمومی و انقلاب تهران ارسال تا چنانچه همانند برخی نوشته‌های منتسب به بیت آقای هاشمی رفسنجانی مشحون به توهین و افترا باشد اقدام مقتضی به عمل آورده و عنداللزوم مسائل مطروحه را پاسخ دهند.

محسنی اژه‌ای 14/ 6/ 94 ”

به همراه چهار برگ اصول اوراق، جهت استحضار و اتخاذ تصمیم شایسته به پیوست ایفاد می‌گردد.

سعید عسگری

مدیر کل حوزه معاونت قوه قضائیه

مطالب مرتبط

موج‌های بی‌قاعده‌ی اخراج مهاجران افغان

امروز نیز در سایه موج‌های بی‌قاعده‌ی اخراج مهاجران افغان، همان الگوی آشنای تاریخ در حال تکرار است: حذفِ بی‌پناه‌ترین‌ها به نام امنیت یا نظم، با همراهی رسانه‌ای و سکوت جامعه. اما حذف هر «دیگری» به دست ساختار قدرت، فقط آغاز یک روند است؛ روندی که دیر یا زود، دایره‌اش گسترش می‌یابد و به بدنه‌ی جامعه بازمی‌گردد. اگر جامعه در برابر بی‌قانونی علیه مهاجران ساکت بماند، فردا ممکن است همان سازوکار خشونت، گریبان شهروندان‌اش را نیز بگیرد. سرنوشت خاموشان، همیشه شبیه‌ هم است.

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

مطالب پربازدید

مقاله