زمانی می گفتند تا بحران فلسطین در منطقه خاورمیانه حل نشود ان سرزمین پر از خون و آتش روی آرامش به خود نخواهد دید. هر گاه گفتمان ضد اسرائیلی در خاورمیانه قوی بوده و مسئله فلسطین دغدغه اصلی مردم این منطقه بوده تنش های مذهبی و قومی به حاشیه رفته است. اما هر گاه مخالفت با سیاست های اسرائیل از متن خارج شده، جنگ های فرقه ای و مذهبی در متن رویداهای خاورمیانه قرار گرفته اند. جنگ سوریه و بحران تمام ناشدنی اش هر چه داشت موضوع فلسطین را به حاشیه رانده و آتش جنگ های مذهبی در خاورمیانه را شعله ور کرد. طبیعی است تا بحران سوریه و عراق و یمن هم حل نشوند این تنش های فرقه و مذهبی افزایش خواهند یافت. برای همین است دیپلماسی دولت روحانی در کنار این همه متغیر تاثیرگذار در منطقه توان کاهش تنش ها را نداشته و بیم آن می رود که فشارهای مخالفان سیاست خارجی دولت، به بهانه خطرهای منطقه ای که منافع ملی ایران را تهدید می کند علیه سیاست هسته ای و توافق احتمالی افرایش یابد که نمونه ای از آن را در جلسه غیر علنی مجلس و رفتار نمایندگان وابسته به جبهه پایداری با وزیر خارجه وانتشار مباحث غیر علنی این جلسه مشاهده می کنیم.
روزی که علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه دولت احمدی نژاد بر صندلی منوچهر متکی تکیه زد دو اولویت را برای دستگاه سیاست خارجی خود تعیین کرده بود. بهبود رابطه با ترکیه و عربستان چشم انداز سیاست خارجی وزارتخانه صالحی را نشان می داد. صالحی تکنوکراتی بود که باید در دولتی کار می کرد که بنیان سیاست خارجی اش بر ماجراجویی استوار شده بود. جایی که رئیس دولت دهم قطعنامه های شورای امنیت را کاغذپاره، هولوکاست را دروغ و رابطه با کشورهای کوچک آفریقایی و کشورهای دوردست آمریکای لاتین را افتخار دستگاه سیاست خارجی اش می دانست. اما صالحی در پیشبرد سیاستش ناموفق بود چرا که رابطه ایران با عربستان بر سر نزاع شیعه و سنی و البته مهمتر از همه رقابت برای هژمونی در منطقه روز به روز بدتر می شد و بحران سوریه این رابطه را وخیم تر کرد.
بحران سوریه جنگ مذهبی را تقویت کرد
بحران سوریه را شاید مهم ترین عامل تقویت جنگ شیعه وسنی در منطقه دانست. البته این جنگ در خارج از محدوده حکومت ها شاید جنگ ایدئولوژی ها و خوانش های متفاوت از اسلام باشد اما در سطح دولت ها بیشتر از هر چیز رقابت برای هژمونی بیشتر است. صالحی و دولت احمدی نژاد ناتوان از بهبود روابط با عربستان و ترکیه بودند اما امید بود که رابطه ایران با عربستان در دوران روحانی بهبود یابد.
تا کنون خبرهایی در مورد سفر احتمالی هاشمی رفسنجانی که از روابط حسته ای با برخی از شخصیت های سعودی به خصوص ملک عبدالله پادشاه متوفی عربستان برخوردار بود منتشر شده اما این سفر به هر دلیلی انجام نشده است. مرگ عبدالله و حمله عربستان به یمن وضعیت را وخیم تر کرد. تا جایی که حسن روحانی عربستان را دشمن نامید و ریاض را به خاطر دخالت در بحران یمن سرزنش کرد. شاید یکی از بدشانسی های روحانی مرگ عبدالله بوده باشد زمانی که شاه سلمان با تغییرات گسترده در کابینه به چهره هایی میدان داده است که چندان میانه خوشی با ایران ندارند. “محمدین “عربستان که ناشیانه بحران یمن را مدیریت می کنند از بالارفتن تنش با ایران حمایت می کنند. به خصوص قدرت آنها بعد از ترمیم کابینه در عربستان و تقویت نفوذ خاندان “سدیری” افزایش یافته است.
محد بن نایف و محمد بن سلمان که بر دو وزارتخانه مهم تکیه کرده اند حمله به یمن را راه مقابله با نفوذ ایران می دانند و عدم مداخله در یمن را به معنای پایان نفوذ خود در این کشور همسایه و قدرت گرفتن ایران از طریق نیروهای حوثی می دانند. تحلیل بسیاری از رسانه های غربی نشان می دهد در پرونده یمن نیز خط خاصی دنبال شود. می گویند رقابت عربستان با ایران در راستای تلاش مقامات تهران برای بنیان نهادن “امپراطوری فارس” است. اینکه کدام مقام رسمی ایرانی به صراحت از بنیانگذاری امپراطوری فارس سخن رانده منشا مبهی دارد و بیشتر به نظر می رسد در راستای تبلیغات اغراق گونه از نفوذ ایران در منطقه است.
نفوذ گرایش محافظه کار در سیاست خارجی ایران
با این وجود، برخی از شاخه های محافظه کار ایرانی به تقویت نفوذ سپاه قدس در منطقه تمایل دارند و پروژه تقویت شیعیان در عراق، یمن، لبنان و سوریه را در راستای تحکیم مواضع جمهوری اسلامی می دانند. فارغ از کارآمدی یا درستی یا نادرستی این نگاه اما باید اذعان کرد که گرایش محافظه کار در سیاست خارجی ایران از نفوذ بالایی در پیشبرد رویداهای منطقه هم برخوردار است. اکنون فرماندهان نظامی به راحتی و بی دغدغه خاطر در پرونده های حساس دیپلماتیک نظر می دهند، پرونده هسته ای گرفته تا بحران یمن و عراق از تیررس دخالت نظامیان مصون نیست. خاورمیانه نیز منطقه ای بهداشتی نیست. بیشتر از تبادلات اقتصادی وفرهنگی و دیپلماتیک، رقابت های ژئوپلیتیک و تخاصم های فرقه ای و مذهبی جریان دارد. هنوز دولت های دموکرات باثبات در این منطقه قوام نیافته اند. یکی از پیچیده ترین پرونده های بین المللی (بحران فلسطین) حل نشده است. سالیان طولانی است به خصوص از زمان جنگ شوروی به افغانستان و سازماندهی و آموزش جهادی ها از سوی قدرت های غربی و منطقه ای برای مغلوبه کردن امپراطوری کمونیستی نوعی خوانش مرگبار ار اسلام زمانی در قالب القاعده و طالبان و اینک در شکلی به روزتر و مجهزترش در قالب داعش رشد کرده است.
شکست بهار عربی و عقب نشینی میانه روها
در منطقه ای پر از این همه بحران و تخاصم، رشد نظامی گری در سیاست خارجی قابل فهم است. به خصوص اینکه امید به رشد میانه روها با شکست سنگین بهار عربی کمرنگ تر شده است. در مصر، السیسی با مشت آهنین حکومت می کند، بعضی ار شهرهای لیبی به میدان نمایش جهادیهای وابسته به داعش تبدیل شده، جنگ داخلی سوریه را میدان نبردهای سنگین فرقه ای و آوردگاه کشتار انسان های بی گناه و البته حضور پرنفوذ تروریست ها تبدیل کرده، شیعیان در بحرین و عربستان سرکوب می شوند و حتی در ترکیه که زمانی امید منطقه برای ارائه الگوی دموکراتیک از اسلام به شمار می رفت خبرهای نگران کننده ای از رجب طیب اردغان و سیاست های او در قبال آزادی بیان و رسانه به گوش می رسد. فاش شدن حمایت نظامی دولت ترکیه از تروریست ها در سوریه تردیدها نسبت به اردوغان را افزایش داده و همه این شکست ها در نهایت به تضعیف میانه روها و برآمدن تندروها منجر خواهد شد. وضعیت در ایران بعد از جنبش سبز چه از لحاظ امنیتی و چه از لحاظ میدان مانور جامعه مدنی در مقایسه با کشورهایی که در آنها اعتراض های مردمی صورت گرفت به ویژه پس از انتخابات 92 بهتر است هر چند که رهبران جنبش سبز و تعدادی از حامیان این جنش در حصر و زندان هستند و سانسور در فرهنگ، فساد در اقتصاد ، فضای امنیتی در سیاست همچنان جریان دارد.
با این وجود به نظر می رسد ساختار مشکلات در خاورمیانه فراتر از اراده یک یا دو دولت باشد، بحران چنان عمیق شده و درگیری ها آنچنان گسترده شده که امید به کاهش تنش در میان مدت اندک است. به خصوص این بحران با نفوذ هر چه بیشتر داعش در سوریه و عراق گسترده تر می شود. در حال حاضر رژیم اسد تنها 22 درصد از خاک سوریه را در اختیار دارد و 50 درصد از از خاک این کشور در اختیار داعش و باقی نیز در اختیار سایر گروه های وابسته به القاعده و جهادی های تحت حمایت عربستان و ترکیه است. شرایط به قدری بحرانی شده که سید حسن نصرالله رهبر حزب الله خواستار اتحاد مقدس علیه داعشی ها شده است. هر چند همچنان به توافق هسته ای میان ایران و امریکا امیدواری های فراوان وجود دارد اما هنوز مشخص نیست تحولات اخیر منطقه ای تا چه اندازه می تواند این توافق هسته ای احتمالی را در معرض آسیب های جدی قرار دهد. به خصوص اینکه شرط عدم نظارت بر پادگان های نظامی که از سوی رهبر جمهوری اسلامی بیان شد نیز می تواند بین طرفین مناقشه برانگیز باشد.
نگرانی مقامات ایران از ناامنی در مرزهای ایران
اما نگران کننده ترین اظهارات اخیر در روزهای گذشته از سوی مقامات جمهوری اسلامی بیان شده اند. رهبر جهوری اسلامی از احتمال وقوع جنگ های نیابتی در مرزهای ایران خبر داد. بعد از او فرمانده نیروی زمینی ارتش بود که خبر از تحرکات جهادی های تندرو در اطراف مرزهای ایران خبر داد. او در سخنان خود حتی اذعان کرد داعش قبلا در فکر تهیه زاغه مهمات در خاک ایران بوده و هم اکنون در صدرد سربازگیری است. فرمانده نیروی زمینی ارتش از نفوذ 40 کلیومتری در خاک عراق و آمادگی توپخانه ایرانی برای مقابله با هر گونه تحرک داعشی ها خبر داد. پیش از سخنان این مقام نظامی فرمانده سپاه هم عربستان را تهدید کرده بود. جعفری در سخنانی گفته بود” دشمنان با زبان سلاح بیشتر آشنا هستند و ما هم قصد داریم با همین زبان با آنان روبرو شویم.” محسن رضایی هم که این روزها به سپاه بازگشته علت بازگشت خود را وضعیت حساس منطقه اعلام کرده و در مصاحبه با فارس گفته است احتمال دارد عربستان دست به حوادث دیگری در منطقه بزند.قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس هم در تازه ترین سخنان خود بر ضرورت نبرد با داعش به عنوان مصداقی از منافع ملی تاکید کرده است.
خوانش مرگبار از اسلام با مدل به روز شده داعش
مرور اخبار منطقه در چند روز اخیر نگرانی در مورد بحرانی تر شدن اوضاع را افزایش می دهد. داعش در غرب عراق و شرق سوریه پیشرفت کرده،وزیر دفاع آمریکا در اظهاراتی بی سابقه ارتش عراق را به عدم اراده جدی برای مقابله با تعدی های داعش متهم کرده است. وی تاکید کرده نیروهای ارتش در رمادی چند برابر نیروهای داعش بوده اند اما مقاومتی نکرده اند. حملات ائتلاف علیه داعش مورد انتقاد بسیاری قرار گرفته، فقدان هماهنگی با نیروی زمینی این حملات را بی اثر کرده به خصوص که در سوریه نیروهای ائتلاف تمایلی به بمباران مواضع داعش زمانی که با نیروهای اسد درگیر هستند ندارند. اما پیشروی داعش در سوریه و عراق همه ماجرا نیست. پیروزی های داعش روحیه جهادی ها در سراسر منطقه را بالا برده و گروه های کوچک در مناطق مختلف فعالیت های خود را تشدید کرده اند . فعالیت هایی که می تواند موجی از خشونت را در منطقه خاورمیانه عمومی کند. حضور داعش نه تنها در لیبی بلکه در افغانستان و پاکستان افزایش یافته همچنانکه نخستین عملیات انتحاری در عربستان سعودی را علیه نمازگزاران شیعی مسجد امام علی شهر قطیف عربستان انجام داده است. در مصر، تونس، اردن و بسیاری از کشورهای دیگر فراخوان ترور از سوی نیروهای داعش صادر شده و داعش حتی در غزه نیز اعلام وجود کرده است و برخی از طرفداران این جریان تندرو از سوی حماس زندانی شده اند.هنوز ریشه های شکل گیری داعش و تقویت این گروه نه چندان ناشناخته دو سال قبل پنهان است. اما ندیدن همه عوامل در پیدایش این گفتمان خشن و مرگبار از اسلام، تحلیل ناقصی را از وقایع اخیر به دست می دهد. نه می توان داعش را یکسره محصول بازی خطرناک قدرت های جهانی و منطقه ای دانست و نه می توان از نقش سیاست های منطقه ای و قدرت های جهانی به خصوص در مورد سوریه چشم پوشی کرد. خوانش مرگبار از اسلام به هر صورت در منطقه برای خود جایگاهی باز کرده و حتی کشورهای غربی و افریقایی را نیز تحت تاثیر قرار داده است و این خوانش با داعش آغاز نشده بلکه با داعش پیشرفته و به روز شده است.
چرا گفتمان ضد اسرائیلی به حاشیه رفت؟
زمانی می گفتند تا بحران فلسطین در منطقه خاورمیانه حل نشود این سرزمین پر از خون و آتش روی آرامش به خود نخواهد دید. هر گاه گفتمان ضد اسرائیلی در خاورمیانه قوی بوده و مسئله فلسطین دغدغه اصلی مردم این منطقه بوده تنش های مذهبی و قومی به حاشیه رفته است. اما هر گاه مخالفت با سیاست های اسرائیل از متن خارج شده، جنگ های فرقه ای و مذهبی در متن رویداهای خاورمیانه قرار گرفته اند. جنگ سوریه و بحران تمام ناشدنی اش هر چه داشت موضوع فلسطین را به حاشیه رانده و آتش جنگ های مذهبی در خاورمیانه را شعله ور کرد. طبیعی است تا بحران سوریه و عراق و یمن هم حل نشوند این تنش های فرقه و مذهبی افزایش خواهند یافت. برای همین است دیپلماسی دولت روحانی در کنار این همه متغیر تاثیرگذار در منطقه توان کاهش تنش ها را نداشته و بیم آن می رود که فشارهای مخالفان سیاست خارجی دولت، به بهانه خطرهای منطقه ای که منافع ملی ایران را تهدید می کند علیه سیاست هسته ای و توافق احتمالی افرایش یابد که نمونه ای از آن را در جلسه غیر علنی مجلس و رفتار نمایندگان وابسته به جبهه پایداری با وزیر خارجه وانتشار مباحث غیر علنی این جلسه مشاهده می کنیم.
در هر صورت افزایش تنش میان ایران و عربستان که بخش عمده ای از آن به خاطر حساسیت ریاض به توافق احتمالی میان تهران و واشنگتن است و تداوم بحران سوریه در شکل فعلی عرصه را برای محافظه کاران تندرو در همه کشورهای منطقه بازخواهد کرد و بیش از پیش دیپلماسی و دیپلمات ها را مغلوبه نظامیان و طرفداران سیاست های تند و فرقه گرایانه در منطقه خواهد کرد.