طبیعی است نهضت آزادی ایران و جریان ملی-مذهبی بی اشتباه نبوده است و ادعای مبری بودن از هر خطایی باطل است اما جناب نوری زاد احتمالا می دانند همان شعارهایی که از سال های 76 و 88 از زبان خیل عظیمی از جوانان ایران و اصلاح طلبان بیان شد سال ها قبل تر در دورانی که همه می خواستند از یکدیگر انتقام بگیرند و جنگ قدرت منافع ملی را به انزوا برده بود از زبان بازرگان و یارانش بیان شده بود. آنها ازهر تریبونی برای دفاع از انتخابات آزاد، آزادی بیان، کرامت انسان، مخالفت با شکنجه و اعدام ، دفاع از قانون گرایی و تساهل و سیاست خارجی تعاملی استفاده کردند. اما برخورد بزرگان این جریان با مخالفان سرسخت اوایل انقلابشان همیشه تعالی بخش بوده است. هیچ گاه از همان توهین کنندگان و عاملان فشار نخواستند در خانه کسی دخیلی ببندند. با روی گشاده از هر گونه اصلاحی در افراد و جریان ها استقبال کردند وهر گاه پای منافع ملی و مردم ایران در میان بود از حق شخصی و گروهی به نفع خیر عمومی گذشتند. شاید همین تاثیر نجابت است که باعث شده امروز در قلم نوری زاد جای مدعی تغییر یابد و این نهضت آزادی است که به جرم افشای قضاوت ناعادلانه علیه یکی از شریف ترین چهره های ملی ایران مهندس عباس امیرانتظام مواخذه شده است.
محمد نوری زاد در مراسم بزرگداشت دکتر احمد صدر حاج سید جوادی شرکت کرده و روایتی از سخنان مهندس عباس امیر انتظام را منتشر کرده است. با استناد به همین روایت، نوری زاد نهضت آزادی را در پرونده “عباس امیرانتظام” به باد انتقاد گرفته و به نقل از این چهره معروف ملی در آن مراسم آورده است:” وقتی من سخنگوی دولت موقت بودم و همکار بسیاری از شما آقایانِ حاضر در این مجلس، و وقتی سفیر آمریکا در یک نامه مرا dear خطاب کرد و همین dear – به معنی عزیز – سندی شد برای جاسوسیِ من، چرا هیچیک از شما آقایان اعتراض نکردید و صلاح در این دانستید که سکوت کنید؟“
محمد نوری زاد سپس با تکیه بر این نقل قول ادامه داده است:” این پرسشِ امیرانتظام، بزرگان نهضت آزادیِ حاضر در مجلس را به چالش در انداخت. بله، یکی از دلایلِ جاسوسیِ امیرانتظام همین واژه ی متداول ” “dearدر نامه نگاری های اداری غربی هاست. او بخاطر همین واژه و خزعبلاتی از این دست، سی و پنج سال از عمرش – درست جلوی چشم اعضای نهضت آزادی – سوخته بود.این پرسشِ متین اما توفانیِ مهندس امیرانتظام، مجلسِ دوستان نهضتی را فرو پژمرد. که این بزرگان، نه در برابر یک پرسش، که با سی و پنج سال عمرِ رفته ی امیرانتظام مواجه بودند. براستی آنها در پاسخ چه باید می گفتند؟می گویم: من اگر بجای اعضای نهضت آزادی بودم، هر روز به پنجره ی خانه ی امیرانتظام دخیل می بستم برای پوزشخواهی. این مرد بزرگ، در تلخ ترین دوران وحشت، تنها بود و تنها ماند و به تنهایی نیز از هزارتوی تونل اسلامی بدر آمد با سر افرازی”
نوری زاد محترم است اما…
حتی اگر با روش سیاسی جناب نوری زاد موافق نباشیم ایشان انسان محترمی است. چند سالی است به قطار تحول خواهان پیوسته و این پیوستن را باید به فال نیک گرفت. هر کس حق دارد سوار این قطار شود. اینکه رویکرد سیاسی اخیر نوری زاد تاثیر منفی دارد یا مثبت یا کدام بخش از فعالیت هایش قابل نقد است از چارچوب این نوشتار خارج است. قاعده کلی بر این است که باید حق تغییر و تحول افراد در طول زمان را به رسمیت شناخت. قاعده اخلاقی حکم می کند نه تنها باید این حق را به رسمیت شناخت بلکه از “سرکوفت زدن” و به رخ کشیدن گذشته افراد نیز خودداری کرد. این درسی است که از بزرگان جریان ملی مذهبی از سحابی ها گرفته تا بازرگان و طالقانی به یادگار مانده است. این قاعده اخلاقی در مورد نوری زاد هم باید رعایت شود حتی اگر به کنش های وی نقدهای جدی وارد باشد. اما سخنان وی در مراسم بزرگداشت دکتر “صدر حاج سید جوادی” آنچنان غیرمنصفانه و بی دقت است که نمی توان به راحتی از خلاف واقع گویی و قضاوت عجولانه اش گذشت. گمان نگارنده بر این است نوری زاد از بخشی از تاریخ انقلاب در مورد محاکمه مهندس عباس امیرانتظام بی اطلاع بوده و شاید در صورتی که اطلاعاتی در این مورد داشت به نوشتن این متن اقدام نمی کرد. طبیعی است بررسی اسناد مربوط به محاکمه جناب امیر انتظام نشان می دهد که نهضت آزادی ایران به ویژه مهندس بازرگان دبیر کل وقت نه تنها تمام قد از مظلومیت امیرانتظام دفاع کرده اند بلکه از ظرفیت دولت موقت و امکانات رسانه ای حزب، برای افشای وجه ناعادلانه دادگاه امیرانتظام نیز استفاده کرده اند. اسناد در این مورد آنقدر شفاف و صریح است که بطلان سخن آقای نوری زاد از طریق مطالعه آنها به راحتی امکان پذیر است. آقای نوری زاد برای پی بردن به اشتباه خود و قضاوت ناصحیحی که انجام داده اند کار سختی ندارند. مطالعه روزنامه “میزان” ارگان نهضت آزادی در جریان محاکمه مهندس عباس امیرانتظام و مطالعه کتاب “آن سوی اتهام” خاطرات مهندس عباس امیرانتظام می تواند زوایای پنهان این رویداد تاریخی را برای آقای نوری زاد باز کند. به خصوص اینکه ایشان فرد پر کاری هستند و معمولا در مورد مسائل مختلف نظر می دهند و طبیعتا برای چنین افرادی روش تحلیل رویدادها به میزان خود تحلیل مهم است و گفته ها و سخنانشان باید مجهز به منابع مطمئن و قابل اتکا باشد.
توقیف روزنامه میزان به خاطر انتشار محاکمه امیرانتظام
روزنامه میزان، ارگان نهضت آزادی ایران به خاطر انتشار دفاعیات امیرانتظام و شرح ما وقع دادگاه و انتشار مقالات و یادداشت هایی در دفاع از سخنگوی محبوس دولت موقت توقیف شد. این توقیف خود سندی است بر دفاع تمام قد نهضت آزادی ایران از مهندس عباس امیرانتظام. نهضت آزادی ایران در بیانیه ای که به همین مناسبت منتشر می کند با اعتراض به توقیف میزان تاکید می کند:” سؤالی در اذهان عمومی مطرح است که چه رابطهای میان محاکمه امیرانتظام و توقیف غیر قانونی روزنامه میزان وجود دارد. مردم میگویند که برای مدت یک سال و چند ماه مرتب شنیدند و خواندند، که امیرانتظام جاسوس و خائن است. از رادیو و تلویزیون به آنها گفته شد و نشریات و روزنامههای متعدد و برخی از مسئولان امور مدعی شدند که امیرانتظام خائن و جاسوس است! اما حالا که محاکمه وی در دادگاه انقلاب اسلامی شروع شده است همین رسانهها حاضر نیستند جریان کامل دادگاه و بخصوص مدافعات او را منتشر سازند. صدا و سیمای جمهوری علیرغم درخواستهای مکرر مردم و نمایندگانشان حاضر به پخش جریان محاکمه و مدافعات امیرانتظام نشدهاند، در حالی که از همین صدا و سیما، زشتترین تهمتها را به وی زدهاند. راستی چرا از پخش مدافعات امیرانتظام میترسند؟ این ترس از چیست؟ مردم میخواهند مدافعات امیرانتظام را بشنوند و سپس خود قضاوت کنند که آیا وی خائن بوده است یا بر عکس خادم به انقلاب. روزنامه میزان متن کامل مدافعات امیرانتظام را بدون سانسور منتشر ساخت و به این درخواست مردم پاسخ مثبت داد. انتشار کامل مدافعات امیرانتظام اذهان مردم را به مقدار قابل توجهی روشن نمود و خود دیدند که ادعاهای مدعیان پایه و اساسی ندارد. ادامه دادگاه و انتشار تمامی مدافعات و اسناد چه ضررهایی برای جریان حاکم داشته است که میزان را توقیف نمودهاند؟ مردم بین این دو رابطهای را احساس میکنند.اینک برخلاف تمامی موازین شرعی و اصول قانون اساسی و مقررات لایحه قانونی مطبوعات روزنامه میزان را توقیف نموده و مدیر مسئول آن را بازداشت و به زندان انداختهاند. این اقدام غیرقانونی مسئولان قضایی و وزارت ارشاد اسلامی موجی از خشم و اعتراض مردم و شخصیتهای برجسته سیاسی و روحانیون متعهد را برانگیخته است. سیل اعتراضات، نامهها و تلگرامها از همه سو جاری شده است و این نشاندهنده احساس نگرانی بر حق مردم از سرنوشت جمهوری اسلامی میباشد.“
اما نگارنده تردید دارد که جناب نوری زاد از علت توقیف روزنامه میزان مطلع بوده باشد. در غیر این صورت نباید این قضاوت غیر دقیق را انجام می داد. “میزان” به خاطر اینکه مبانی ناعادلانه دادگاه امیرانتظام و ساختگی بودن اتهامات ایشان را در سکوت رسانه های وابسته به جریان روحانیت و صدا و سیما افشا کرد توقیف شد زمانی که خیلی از جریان های سیاسی بنا به مصلحت و شاید خوشحال از محاکمه یک عامل آمریکایی! لب به سکوت گشوده بودند.
صدر حاج سید جوادی: اتهامات به امیرانتظام وارد نیست
دکتر احمد صدر حاج سید جوادی در تاریخ 18 فروردین 1360 در همین روزنامه میزان با اعتراض به دادگاه ناعادلانه امیرانتظام می نویسد:” حال باید دید در تمام تحقیقات بازپرسی در اطراف اتهام امیرانتظام کوچکترین دلیلی به نفع او وجود نداشته است! آیا هیچ کس به نفع او شهادتی نداده و اظهارات هیچ فردی به نفع او نبوده است؟ از شهادت آقای مهندس بازرگان له متهم در دادگاه استنباط میکنیم که آقای بازپرسی از ایشان هم تحقیق کرده و مهندس بازرگان همان اظهارات و شهادت را برای آقای بازپرس بازگو کرده است. آیا مصلحت نبود در قرار بازپرس یا ادعانامه دادستان این مطلب منعکس شود، و اگر آنها ساختگی یا جعلی یا خلاف واقع بود (که حتماً نبوده است) بر رد آنان استدلال میشد و آنها را مردود قلمداد مینمودند. آیا امیرانتظام از بازپرس و دادستان تقاضای ارائهٔ اصول اسناد را ننموده است که خود میگوید تاکنون هیچ سندی به او ارائه ندادهاند تا او بتواند با آشنایی به زبان انگلیسی ترجمه آن اسناد را با اصول آنها تطبیق کند و صحت و یا سقم آنها را ملاحظه نماید؟ چگونه است که آقای بازپرس و یا آقای دادستان به دنبال این تقاضای متهم هیچ اقدامی ننموده و سعی در به دست آوردن اصول اسناد به زبان انگلیسی و ارائه آن به امیر انتظام ننمودهاند؟…چگونه است که ما امپریالیست امریکا را شیطان بزرگ میدانیم ولی دادسرای انقلاب تمام اسنادی را که جاسوسان این شیطان بزرگ به وزارتخانه خود میدهند اسناد معتبر و قابلاطمینانی میدانند، که گزارش آنها صحیح و قابلاستفاده است. و چون آنها چنین گفتهاند پس راست گفته و مطابق همین نوشته امیرانتظام جاسوس و محکوم است. یاللعجب اگر این اسناد بهدرستی ترجمه شده باشند و در صحت ترجمه آنها خدشهای نباشد و خود این جاسوسان نیز اینچنین گزارش داده باشند از کجا معلوم است اظهارات امیرانتظام را به درستی نقل کردهاند؟ وقتی خود امیرانتظام مسلمان مبارزی بوده، و در این امر تردیدی نیست که آنها را تکذیب میکند چگونه در قبال آن گزارشها ما اظهارات امیرانتظام را خلاف میدانیم؟”
دکتر احمد صدر حاج سید جوادی در یادداشتی که در تاریخ دهم فروردین 1360 نوشته شده ادامه می دهد:”وقتی اطلاعیه روابط عمومی دادسرا برای اعلام روز و ساعت محاکمه امیر انتظام منتشر شد هیچ ایرانی مسلمانی نبود که محکومیت این فرد مظلوم و بیگناه را از لابه لای سطور اعلامیه مذکور نخوانده باشد و حتی شدت حمله به امیر انتظام در اطلاعیه به حدی بود که عده ای به حال او تأسف خوردند آخر مگر نه این است که روابط عمومی یک دستگاه مربوط به خود آن دستگاه و از اعضا و اجزا آن تشکیل میشود و مگر نه این است که روابط عمومی یک دستگاه عقیده و نظر همان دستگاه را اعلام مینماید و مگر نه اینکه دستگاه دادسرا و دادگاه انقلاب اسلامی ایران یک دستگاه قضایی بیطرفی است و کلیه قضات آن باید طبق قوانین و قواعد شرع انور اسلام مسلمان و عادل و … باشد پس چرا برای محکومیت متهمی ایجاد جو مینماید؟“
مهندس توسلی: این محاکمه طالقانی،شریعتی،بازرگان،سحابی است
آیا آقای نوری زاد از سخنان مهندس محمد توسلی وقتی که در پشت تریبون دادگاه از عباس امیرانتظام دفاع کرد اطلاع دارد؟وقتی که این عضو ارشد نهضت آزادی متهمین اصلی این دادگاه را نه امیرانتظام بلکه شریعتی، طالقانی، بازرگان و سحابی نامید؟:” آنچه که من حیث المجموع براساس واقعیاتى که در یک سال و نیم گذشته در جامعه ما وجود داشته و در این دادگاه هم وجود دارد این است که این دادگاهى است که متهمین اصلى و ردیف اول این دادگاه مجاهد نستوه آیت االله طالقانى، شهید استاد مطهرى، جناب آقاى مهندس بازرگان، دکتر سحابى، استاد شریعتى و دکتر على شریعتى هستند. این هرمى است که در رأسش این افراد قرار دارند. در سطح پایینتر این هرم در واقع متهمین ردیف دوم این دادگاه قرار دارند. چون هرم باز مىشود، طبیعتاً افراد بیشترى جا دارند و من به عنوان نمونه و سمبلیک افرادى مثل آقاى مهندس عزت االله سحابى، دکتر ابراهیم یزدى، و دکتر مصطفى چمران را نام مى برم. متهمین بعدى این دادگاه افرادى شاید مثل بنده هستند که تعداد آنان خیلى بیشتر است و با اجازه آقاى امیرانتظام باید عرض کنم که متهمین ردیفهاى بعدى افرادى مثل آقاى امیرانتظام هستند. بنابراین براى اینکه دادگاه بتواند نقش خودش را در این شرایط حساس انقلاب ایفا کند، به خصوص با مطالبى که ریاست محترم مطرح فرمودند و تأکید بر اینکه باید شکافها پر شود و نباید نفاق بیشتر شود و امام همیشه تأکید بر وحدت و یکپارچگى داشتهاند، باید متهمین اصلى در این دادگاه حضور داشته باشند، نه فقط آقاى امیرانتظام. ملت ما امروز رنج مى برد که چرا آن وحدت و یکپارچگى روزهاى اول انقلاب وجود ندارد. شما بروید در بین مردم و بپرسید، همه رنج مى برند“
نامه 15 وزیر دولت موقت به دادگاه: ما شریک جرم امیرانتظامیم
آیا جناب نوری زاد می داند 15 نفر از وزرای دولت وقت در نامه ای مشترک اتهام پیشنهاد انحلال مجلس خبرگان از سوی امیرانتظام را رد کردند و اعلام کردند اگر هم جرمی بوده همه ما شریک جرمیم؟ آیا ایشان دفاع دکتر یدالله سحابی از مظلومیت امیرانتظام را در مورد این اتهام خوانده است:” پس از مطالعه پیش نویس قانون اساسی این پیش نویس توسط توسط دولت تقدیم امام شد و امام نیز تایید نمودند که اشاراتی در مواردی داشتند که پس از اصلاح قرار شد مجلس خبرگانی از طرف مردم تشکیل گردد و در زمان معین آن را مورد مطالعه و بررسی قرار دهند. پس از مدتی که مجلس خبرگان تشکیل شد، اسم پیش نویس مطرح شد اما توجهی به آن نشد و گویا سیاست مجلس بر این نبود که محور صحبت های مجلس همان پیش نویس باشد. البته در آن موقع بحث بر روی ولایت فقیه مطرح نبود، پس از مطرح شدن این مساله در دولت عکس العملی ایجاد شد. پس از انقضای مدت بررسی مجلس خبرگان کار این مجلس پایان نگرفته بود و باز هم هنوز مساله ولایت فقیه مطرح نشده بود. چون بر حسب قانون از طرف شورای انقلاب در زمان معین، موضوع معینی به مجلس محول شده بود، تصویب شد که وضعیت فعلی مجلس خبرگان قانونی نبوده است و سلب صلاحیت شود. تصمیم بر این شدکه قبل از اجرا، این مسئله با امام مطرح گردد». وقتی که وی با تاثر در مورد جرم امیرانتظام گفت: «شما جرمی را برای امیرانتظام در نظر گرفتید که واقع نشده است؟ آیا جرمی شده است؟ آیا جرمی هست که جرم برای او باشد و امیر انتظام را از این نظر تعقیبش کرد؟… جرمی اتفاق نیافتاده است که مجرم را بخواهیم دستگیر کنیم، ولو اینکه کسی باشد، در حقوق جزایی قابل تعقیب نیست“
امیر انتظام خطاب به بازرگان: نشان دادهاید که در سختیها چون کوه پابرجا هستید
آیا جناب نوری زاد نامه عباس امیرانتظام را در تاریخ هفتم دی ماه 1358 حطاب به مهندس بازرگان مشاهده کرده اند:” مصاحبه ۳ دیماه شما را با بامداد خواندم، جز این هم انتظاری نداشتم، چون در تمام طول زندگی نشان دادهاید که در سختیها چون کوه پابرجا هستید و هیچچیز شما را از بیان حقیقت باز نمیدارد به هر صورت شما را تقدیس میکنم. دیروز انتظار مصاحبه جدید شما را داشتم که از آن هیچ خبری نشد. نمیدانم انجام گرفت یا نه. ساکت نشستن را درست نمیدانم. اصرار دارم که خدمت امام برسم و تظلم کنم و توضیح بدهم چون اینطور که جلو میرود و با توجه به وقایعی که در نقاط مختلف کشور اتفاق افتاده و یا در حال وقوع است، به انقلاب اسلامی ایران لطمه خواهد خورد دشمن از همه جهت ملت ما را زیر ضربات خود قرار داده و ما هم خودمان به آن کمک میکنیم میدانم که شما و دوستان هرچه توانستهاید کردهاید ولی احساس من این است که دیدن امام میتواند خیلی از مسائل را روشن و حل نماید. من دو نامه ی دیگر هم خدمت امام فرستادم که یک کپی از آن را هم برای شما میفرستم و شما محبت کنید آن را از طریقی که صلاح میدانید در اسرع وقت خدمتشان تقدیم کنید و یا در ملاقات حضوری برایشان بخوانید چون مطمئن نیستم که نامههایم به دست ایشان رسیده باشد و یا آنها را خوانده باشند.” .
آیا نوری زاد از تلاش بی وقفه بازرگان برای رهایی امیرانتظام و حضور او در دادگاه و شهادت شجاعانه اش وقتی مسئولیت تمام اتهامات ناعادلانه علیه امیر انتظام را بر عهده گرفت اطلاعی دارد؟ آیا آقای نوری زاد می داند یکی از دغدغه های بازرگان تا آخر عمرش آزادی امیرنتظام بوده است؟ آیا می داند تلاش های بازرگان باعث شد تا حکم اعدام امیرانتظام به حبس ابد تبدیل شود؟ آیا به آخرین مصاحبه امیرانتظام در مورد بازرگان در سال پیش توجه کرده است:” اگر حمل بر بزرگی نشود یکی از دغدغههایشان من بودم. زمانیکه آقای مسعود بهنود به تهران آمده بودند و برای نوشتن کتاب ۲۵۷ روز با مهندس بازرگان صحبت کرده بودند، وقتی از ایران رفتند یک نامهای برای ما نوشتند که آقای بازرگان به ایشان گفته او میرود اما تا زمانی که مشکل امیرانتظام حل نشود یک دست او از قبر بیرون است. آن مرد شریف و پاک و وطن پرست، هیچ چیز جز بزرگی و آزادی ایران نمیخواستیشان تنها مرد بزرگی در تاریخ ایران بود که آمد و مسئولیت تمام کارها را بر عهده گرفت. مهندس گفتند: «من بودم که از امیرانتظام خواستم به سفارت آمریکا، انگلستان، آلمان و فرانسه و هلند برود و برای ما اطلاعات جمع کند و بگیرد. من شهادت میدهم که ایشان در تمام مدت اطلاعات گرفته و به دولت من داده است نه اینکه اطلاعات بدهد.» (دارم ماجرای دادگاه را میگویم) در آنجا نمونههایش هم ذکر کرده بودند بطوری که سه ساعت سخنرانی ایشان در دادگاه طول کشید و در تمام این مدت شرافتمندانه از من دفاع کردند و گفتند اگر قرار است کسی را محاکمه کنید بیایید من را یعنی مهندس بازرگان را محاکمه کنند. اینقدر این مرد بزرگ و با شهامت بود.“
آیا اقای نوری زاد فیلم حمله به بازرگان در مجلس شورای اسلامی و فریادهای مرگ بر بازرگان را دیده اند؟ آیا ایشان می دانند یکی از دلایل حمله به بازرگان اعتراض صریح او به نادعادلانه بودن دادگاه مهندس عباس امیرانتظام از تریبون مجلس بوده است؟
آقای نوری زاد در آن زمان جوان بوده اند . اما از همان سال ها در همان جبهه ای قرار داشته اند که حقانیت امیرانتظام و بازرگان را در سال های نخست انقلاب نفی می کرد. ایشان از نهضت آزادی خواسته اند به خاطر امیرانتظام به خانه وی دخیل ببندند واز سکوتشان ابراز ندامت کنند. طبق قاعده رفتاری و منطق گفتاری آقای نوری زاد، اعضای نهضت آزادی و نیروهای ملی-مذهبی هم باید به ایشان بگویند به خاطر بیش از سی سال سکوت در قبال ظلم به نهضت آزادی و نیروهای ملی مذهبی باید ایشان در خانه های بزرگان این جمع دخیل ببندد؟
بازرگان: افشاگری های دانشجویان خط امام دروغ است
آیا آقای نوری زاد مصاحبه مهندس بازرگان با کیهان در مورد پرونده امیرانتظام را خوانده اند وقتی که با صراحت تاکید می کند افشاگری های دانشجویان خط امام از سفارت آمریکا دروغ است؟:”من به طور خلاصه مى خواهم بگویم که افشاگرى هاى قبلى و حال و آینده دانشجویان مقدارى از آنها دروغ است ودروغ گفتن هم خیلى آسان است و بعد هم ممکن است همین گزارشها را که امریکایى ها داده اند دروغ گفته باشند و معلوم نیست که این گزارشى که من درباره شما مى دهم حتماً درست باشد، زیرا براى شما سندیت نخواهدداشت، همانطور که اصلاً افشاگرى هاى دانشجویان درباره امیرانتظام جاسوسى نبوده است و عین خدمت وانجام وظیفه بود. افشاگرى دانشجویان درباره میناچى وزیر ارشاد ملى و سایرین هم به تعبیر و توجیه آنها کار غلطى بوده است، ولى به تعبیر و توجیه بسیارى دیگر، کار بسیار صحیحى بوده و کارى بوده که اولاً به تنهایى و در خفاء انجام نشده و با مشورت بوده و علما و اعضاى شوراى انقلاب هم در جریان این کارها بوده اند و مشارکت داشته اند. حالااختیار مملکت افتاده است به دست چندتا بچه و این جاى بسیار تأسف است و اعتراض به رادیو تلویزیون است که حق ندارد این کار را انجام دهد. اگر اینها حرفى دارند و سندى در دست دارند باید به یک دادگاه و یا شوراى انقلاب و حتى خود امام ارائه کنند تا تکلیف را روشن کنند و این مراجع هستند که باید با بررسى اسناد، دستور جلب وبازداشت افراد را بدهند“
یا اینکه جناب نوری زاد تصاویر حضور اعضای نهضت آزادی را در جلسه دادگاه امیرانتظام ندیده اند که اینگونه به قضاوت نشسته اند؟
وقتی جای مدعی عوض می شود
طبیعی است نهضت آزادی ایران و جریان ملی-مذهبی بی اشتباه نبوده است و ادعای مبری بودن از هر خطایی باطل است اما جناب نوری زاد احتمالا می دانند همان شعارهایی که از سال های 76 و 88 از زبان خیل عظیمی از جوانان ایران و اصلاح طلبان بیان شد سال ها قبل تر در دورانی که همه می خواستند از یکدیگر انتقام بگیرند و جنگ قدرت منافع ملی را به انزوا برده بود از زبان بازرگان و یارانش بیان شده بود. آنها ازهر تریبونی برای دفاع از انتخابات آزاد، آزادی بیان، کرامت انسان، مخالفت با شکنجه و اعدام ، دفاع از قانون گرایی و تساهل، سیاست خارجی تعاملی استفاده کردند. اما برخورد بزرگان این جریان با مخالفان سرسخت اوایل انقلابشان همیشه تعالی بخش بوده است. هیچ گاه از همان توهین کنندگان و عاملان فشار نخواستند در خانه کسی دخیلی ببندند. با روی گشاده از هر گونه اصلاحی در افراد و جریان ها استقبال کردند وهر گاه منافع ملی و مردم ایران در میان بود از حق شخصی و گروهی به نفع خیر عمومی گذشتند. شاید همین تاثیر نجابت است که باعث شده امروز در قلم نوری زاد جای مدعی ها تغییر یابد و این نهضت آزادی است که به جرم افشای قضاوت نادعادلانه علیه یکی از شریف ترین چهره های ملی ایران مهندس عباس امیرانتظام مواخذ شده است.
سئوال های زیادی از آقای نوری زاد پرسیده شد سئوال آخر اینکه:”آیا زمان آن نرسیده است که تاریخ را دقیق با روش تحلیل مناسب به دور از هر گونه هیاهو و قلب واقعیت بخوانیم؟ “