فرصتی استثنایی در اختیار اعتدال گرایان و جامعه مدنی

ماراتن مذاکرات لوزان و اسفند 94

حتی اگر در کوتاه مدت فشار به جامعه مدنی ایران برای القای این نکته که با توافق احتمالی تغییری رخ نخواهد داد، بیشترشود اما آثار این توافق بیشتر از هر چیز در اسفند سال جاری مشخص می شود، جایی که “سینرژی” ایجاد شده می تواند یک بار دیگر مردم را به سمت صندق های رای بکشاند. به علاوه اینکه آثار روانی و اقتصادی این توافق می تواند جامعه مدنی را پویاتر و حضور نیروهای مدنی در عرصه عمومی را دو چندان کند. بسیج جامعه مدنی تنها در شرایط رفاه اقتصادی و امیدواری نسبت به تغییر میسر است و آثار روانی حل مسئله هسته ای که بخش عمده ای از توان و انرژی ملی را به خود اختصاص داده بود زمینه را برای استقرار هر چه بیشتر اعتدال گرایان در ساختار قدرت فراهم خواهد کرد.

ماراتن مذاکرات لوزان سرانجام پس از هشت روز پایان پذیرفت و نتیجه آن به سود میانه روهای دو طرف تمام شد. هر چند که تا نگارش سند جامع توافق، سه ماه وقت باقی است اما بیان یک سری از جزئیات در بیانیه مشترکی که از سوی “جواد ظریف” و “فردریکا موگرینی” مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا قرائت شد نشان داد بیانیه مورد نظر فراتر از بیانیه های مرسوم است. مخالفان دولت به این بیانیه، “توافق مرحله اول” هم گفته اند و وزیر خارجه را به تخطی از توصیه رهبر جمهوری اسلامی متهم کرده اند. به نطر می رسد متن مورد تهیه بیشتر از اینکه یک بیانیه مطبوعاتی مشترک باشد چارچوب یک توافق کلی است و عقب نشینی از موارد مطرح شده از سوی طرفین اگر نگوییم غیر ممکن اما بسیار دشوار است.

چرا که از زمان روی کار آمدن دولت روحانی، توافق هسته ای با سرعت قابل توجهی پیش رفت و برای عقبگرد نیازمند همان سرعت وانرژی است. با توجه به اهمیت این توافق مقدماتی برای طرفین مذاکره به خصوص اوباما و روحانی، تصور اینکه خرابکاری های محافظه کاران تندرو در ایران، آمریکا، اسرئیل و عربستان بتواند میانه روها را وادار به عقب نشینی کند سخت است.

تفاهمی که دیروز ایران و قدرت های غربی به آن دست یافتند حاوی بندهایی است که معادله برد- برد را برای طرفین تداعی می کند. بنا بر تفاهم اعلام شده، ایران توانست در نهایت وعده لغو کامل تحریم ها را از طرف غربی بگیرد. تحریم های اروپا و آمریکا که عمده فشار را بر صنعت نفت و بانک ایران وارد کرده بلافاصله لغو و تحریمهای سازمان ملل نیز در قطعنامه ای جدید که منوط به انجام تعهدات ایران و نظر مثبت آژانس شده لغو خواهند شد. به نظر می رسد این مواد، نقطه بینابین دیدگاهی است که لغو کامل تحریم ایران را می خواست و دیدگاهی که به تدریجی بودن لغو تحریم ها نظر داشت. برداشته شدن بار تحریم برای دولت روحانی، نتایج مثبت غیر قابل انکاری خواهد داشت. نه تنها به رشد سرمایه گذاری های خارجی و ورود شرکت های غربی به ایران ودر نتیجه ایجاد امکان های جدید شغلی منجر خواهد شد بلکه به افزایش صادرات نفت ایران و آزاد شدن دارایی ها و بشکه های نفتی بلوکه شده نیز منتهی خواهد شد و به ویژه دولت روحانی را در سال جاری که سال انتخاباتی نیز محسوب می شود از کسری بودجه نجات خواهد داد.

به هر ترتیب ایران توانسته بدون اینکه به تعطیلی کامل تاسیسات اتمی خود تن دهد از طریق راهکارهایی مانند تبدیل کردن  اورانیوم غنی شده به سوخت هسته ای، کاهش تعداد سانتریفیوژها ، تبدیل فردو به مرکز تحقیقاتی و علمی به جای غنی سازی اورانیوم و تغییر کاربری راکتور آب سنگین اراک و نگه داشتن حدی از غنی سازی اورانیوم، حداقلی از فعالیت های هسته ای خود را در قبال رهایی از فشار سنگین غرب حفظ کند. تعداد سانتریفیوژ های ایران از 19 هزار به 6104 عدد کاهش خواهد یافت که از این تعداد نیز تنها 5010 عددد حق تولید اورانیوم در ده سال آینده خواهد داشت و غنی سازی نیز در حد 3/76 خواهد بود. دوره زمانی برنامه جامع اقدام مشترک در خصوص برنامه غنی سازی ایران 10 ساله خواهد بود. بنابر بیانیه منتشر شده ماشین های اضافه و زیرساخت های مرتبط با آنها جهت جایگزینی با ماشین هایی که در طول این زمان آسیب می بینند جمع آوری و تحت نظارت آژانس نگهداری خواهد شد.متنی که از سوی وزارت خارجه آمریکا منتشر شده با متن خوانده شده توسط ظریف و موگرینی متفاوت است.در روایت آمریکایی، تعهدات سخت تری عنوان شده است. از نحوه اجرای پروتکل الحاقی تا تخریب قلب راکتور اتمی اراک. ظریف این روایت آمریکایی را مانند توافق قبلی ژنو، جنگ روانی دانسته است و بر خلاف  بودن قسمت هایی از آن در صفحه فیس بوکش تاکید کرده است.

سوای اختلاف های تفسیری از متن تفاهم که بیشتر به نظر می رسد مصرف داخلی دارد و در راستای آرام کردن فضای داخلی در دو کشور منتشر شده باشد به نظر می رسد ماراتن مذاکرات لوزان پیامهای مهمی داشت.

تحلیل خوش بینانه عینی تر بود

در وهله نخست از بین سه جهتگیری تحلیلی خوش بینانه(که حصول توافق را قطعی می دانست) بدبینانه(که آن را ناممکن می دانست) وبینابینی(که تحقق توافق را منوط به شرایط ویژه ای می دانست) تحلیل نخست عینی تر بود. تحلیلی که بر مبنای سه مولفه استوار شده بود:

1-انتخاب روحانی در انتخابات خرداد 92 به باراک اوباما کمک کرد ایده توافق با ایران را جدی تر پیش ببرد. این امکان، زمان احمدی نژاد فراهم نبود اما با ورود روحانی و خواست مردم برای رفع تحریم، فضای پیگیری ایده توافق با ایران فراهم شد. طبیعی است هدایت سیاست خارجی جمهوری اسلامی بر عهده رهبر جمهوری اسلامی است. اما تصمیمات رهبری نیز علاه بر اینکه نشات گرفته از چارچوب نظری خاص وی مبنی بر تقابل با غرب هست متاثر از بازی بازیگران اطرافش  اعم از سیاسی ها نظامی ها و امنیتی ها و البته خواست جامعه مدنی نیز هست. انتخاب روحانی با شعار اصلی “نه به تحریم ها” بعد از یک دوره سنگین از تنش در فضای سیاسی که به دنبال انتخابات 88 روی داد رهبر جمهوری اسلامی را به اتخاذ گفتمان “نرمش قهرمانانه” ترغیب کرد. طبیعی است نقش رئیس جمهور منتخب در اتخاذ چنین گفتمانی مهم است همچنانکه ایفای همین نقش توسط اصلاح طلبان و احاطه رهبری در دوران اصلاحات از سوی آنها به “بیانیه سعد آباد” منجر شد و فقدان نیروهای لابی گر اصلاح طلب در دوران احمدی نژاد در ساختار قدرت به رویکردی منتهی شد که “ترمز قطار هسته ای را کنده بود” و با کاغذپاره دانستن تحریم ها کشور را تا سراشیبی تحریم های فلج کننده هدایت کرد و خطرحمله نظامی را متوجه تاسیسات اتمی ایران کرد.خصوصیات پراگماتیستی روسای جمهور دو کشور نیز در نزدیک کردن مواضع تهران و واشنگتن نیز موثر بود. بر اساس همین خصوصیات بود که تابوی گفت وگوی دو جانبه وزرای خارجه دو کشور شکست.

2- تحولات منطقه نیز در رسیدن آمریکا و ایران به چنین تفاهمی تاثیرگذار بود. به خصوص بعد از زمانی که بهار عربی به زمستان تبدیل شد، ناآرامی و ناامنی سراسر خاورمیانه را گرفت و هزینه مدیریت این منطقه را برای دولت اوباما بالا برد. زمینه نزدیکی ذهنیت مقامات آمریکایی و ایرانی فراهم شد.  دولت اوباما تلاش می کند تنش ها در خاورمیانه را کنترل کند و در صدد فدا کردن دستاورد  احیای اقتصاد آمریکا به خاطر جنگ ها و بحران های منطقه خاورمیانه نیست. در نتیجه اوباما از سویی نیازمند کنترل تنش ها بود و از سوی دیگر نقش ایران در ایجاد امنیت در برخی از کشورها هنوز برای واشنگتن مهم است، نقشی که به ویژه بعد از حملات بوش به عراق و افغانستان افزایش هم یافته است. مقابله تهران با داعش و همکاری ناخواسته یا پنهان ایران و آمریکا با ظهور موجی از اسلام گرایی تندرو در خاورمیانه، خود به خود از لحاظ ذهنی رهبران ایران و آمریکا را به هم نزدیک کرد.نزدیکی که درتبادل نامه های سران دو کشور مشخص است حتی اگر این نزدیکی ذهنیت، به صورت لفظی انکار شود. شعله ور شدن آتش جنگ خاورمیانه بر اثر مسئله هسته ای ایران می توانست وضعیت را وخیم تر هم کند و چشم انداز ثبات در این منطقه پرتنش را با ابهام بیشتری مواجه کند. وخیم تر شدن وضعیت خاورمیانه در دستور کار سیاست خارجی ایالات متحده نیست.

3- نکته بعد اینکه در این دوران یعنی بعد از دوران ریاست جمهوری روحانی اقدامات ایران برای جلب رضایت آژانس،تبدیل اورانیوم به  سوخت  و برخی از اقدمات اعتماد آفرین در پیشبرد مسائل فنی موثر بود و خود به خود زمینه بحث های جدی و نه نمایشی را در حوزه مسائل فنی  فراهم کرد. یعنی در این دوره فضای واقعی برای گفت و گوهای جدی فنی نیز فراهم شد.

این سه عامل دست به دست هم داد تا تندروها به رغم تلاششان برای ممانعت از تفاهم هسته ای شکست بخورند. یکی از عوامل این شکست انشقاق در محافظه کاران در مخالفت با برنامه هسته ای بود. در ایران همه محافظه کاران علیه برنامه هسته ای نبودند . شکاف در جریان محافظه کار واضح بود. محافظه کاران میانه رو که چهره های شاخصشان اکبر ولایتی و علی لاریجانی بود به صراحت از توافق هسته ای حمایت می کردند.

پیام های توافق: میراث اوباما و بقای روحانی

برای رئیس جمهور آمریکا توافق با ایران یک میراث خواهد بود. مخالفان جمهوریخواهش او را متهم کرده بودند که او تحت هر شرایطی درصدد باقی گذاشتن این میراث است. بعد از کوبا پرونده ایران می تواند یکی از امتیازهای اوباما در دوران ریاست جمهوری اش محسوب شود. مخالفان او در سال های اخیر پیشروی کرده اند. آنها فاتح کنگره بوده اند، اما دلیلی نیست که با فتح کنگره بتوانند کاخ سفید را نیز از آن خود کنند . دموکرات ها همچنان امیدوار هستند رئیس جمهور بعدی به جای “باز” یک “کبوتر” باشد. به نظر می رسد اوباما در قبال توافق با ایران از کمک های احتمالی آینده تهران در منطقه نیز بهره خواهد بود. نقش ایران در بسیاری از کشورهای منطقه که به کانون درگیری و ناآرامی تبدیل شده اند تاثیرگذار است.

سال انتخاباتی در ایران و احیای اقتصاد

اما بیشترین بهره از این توافق را جریان میانه روی ایران خواهد برد. دولت روحانی دست به ریسک بزرگی زده بود و با “نه به تحریم” و وعده حل پرونده هسته ای بر مسند قدرت نشست و تمام توانش را بر روی پرونده ای گذاشت که به مسئله اقتصاد ایران نیز پیوند خورده بود. اگر مذاکرات شکست می خورد پیروزی مجددش در دوره بعد دشوار می شد اما رسیدن به تفاهم برای اعتدال گرایان و اصلاح طلبان ایرانی پیام ویژه دارد. دولت می تواند با جذب سرمایه گذاری خارجی و فروش نفت بخشی از اقتصاد ایران را رونق بدهد. از کسری بودجه جلوگیری کند و روند رو به رشد قیمت ها متوقف گردد و در نهایت اینکه وضعیت معیشت مردم بهتر شود. اما مهم تر از این مسئله، انرژی است که از این تفاهم آزاد می شود. انرژی که نه تنها می تواند به امید برخاسته از انتخابات 92 دوام بدهد بلکه نیروها را افزون تر خواهد کرد و تلاش برای حضور جدی در دو انتخابات مهم سرنوشت ساز خبرگان و مجلس شورای اسلامی را دو چندان خواهد کرد . به همین خاطر است چهره هایی مانند باهنر از نتایج توافق هسته ای بر انتخابات سال جاری ابراز نگرانی می کنند. پیش از این، همین ابراز نگرانی از سوی حداد عادل بیان شده بود.

بسیج جامعه مدنی

حتی اگر در کوتاه مدت فشار به جامعه مدنی ایران برای القای این نکته که با توافق احتمالی تغییری رخ نخواهد داد، بیشترشود اما آثار این توافق بیشتر از هر چیز در اسفند سال جاری مشخص می شود، جایی که “سینرژی” ایجاد شده می تواند یک بار دیگر مردم را به سمت صندق های رای بکشاند. به علاوه اینکه آثار روانی و اقتصادی این توافق می تواند جامعه مدنی را پویاتر و حضور نیروهای مدنی در عرصه عمومی را دو چندان کند. بسیج جامعه مدنی تنها در شرایط رفاه اقتصادی و امیدواری نسبت به تغییر میسر است و آثار روانی حل مسئله هسته ای که بخش عمده ای از توان و انرژی ملی را به خود اختصاص داده بود زمینه را برای استقرار هر چه بیشتر اعتدال گرایان در ساختار قدرت فراهم خواهد کرد.

بیش از هر طرفی، حل پرونده هسته ای برگ برنده مهمی برای دولت روحانی است. در صورتی که انرژی آزاد شده از این موفقیت دیپلماتیک چه از سوی دولت، چه از سوی جریان ها و احزاب اصلاح طلب  و چه از سوی سایر تحول طلبان و مدافعان مطالبات مدنی به درستی مدیریت شود تحولات مهمی در روند خواسته های مدنی مردم ایران رخ خواهد داد به ویژه اینکه تا اسفند 94 تنها 11 ماه باقی مانده است.

مطالب مرتبط

از سربازان تا کودکان و غیرنظامی ها

کاربران شبکه‌های اجتماعی از کشته شدن سه سرباز به نام‌های «امیرعلی فضلی»، ۱۹ ساله، «امیرمحمد رحمتی»، ۲۲ ساله و یک سرباز دیگر به نام «علیرضا محمودی»، اهل خمین در حمله اسراییل به ورودی زندان اوین خبر داده‌اند

«گنجشک درنده» چگونه نظام مالی ایران را مختل کرد؟

هکرها در عملیات علیه «نوبیتکس» کلیدهای کیف‌پول‌های رمزارزی این صرافی را که در اختیار افراد کلیدی در شرکت بود، به‌دست آورند. به گفته آقای راد، این کلیدها در اختیار کارکنان معتمد بوده است

دریای خزر در حال کوچک شدن است

فعالان محیط زیست قزاقستان می‌گویند حتی با چشم غیرمسلح هم می‌توان دید که دریای خزر در حال کوچک شدن است. مطالعات می‌گویند تا پایان این سده ممکن است ۳۴ درصد از مساحت دریای خزر از دست برود.

مطالب پربازدید

مقاله