دکتر محمد برقعی در گفت و گو با سایت ملی-مذهبی

نیروهای اپوزیسیون برنامه عملی در سطح جامعه مدنی برای حل معضل سیستان و بلوچستان ندارند!

دکتر محمد برقعی از فعالان ملی-مذهبی مقیم خارج از کشور است  که تز دکترای مردمشناسی خود را در دانشگاه منچستر با عنوان “قشر بندی اجتماعی مکران-بلوچستان”  گذرانده است. وی به ویژه در سال های قبل از انقلاب در مورد سیستان و بلوچستان و وضعیت اجتماعی این استان محروم پزوهش کرده بود و آثاری مانند ” نظری به بلوچستان” (تهران نشر مازیار 1352)، “حکومت محلی بنت- – مکرام بلوچستان” (دانشگاه بوعلی سینا 1354)،قشر بندی اجتماعی مکران-بلوچستان” تز دکترای مردمشناسی دانشگاه منچستر 1982 ( به انگلیسی) و ” صنایع دستی مکران-بلوچستان” را در سال 1352 منتشر کرده بود. 

با توجه به تعمیق بحران های اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی در استان سیستان و بلوچستان، سایت ملی-مذهبی مصاحبه ای را با دکتر برقعی انجام داده  که در این مصاحبه، این کارشناس مسائل ایران به لزوم حضور و توجه سازمان های غیر دولتی  و اتخاذ رویکرد علمی در این استان اشاره می کند و معتقد است با نگاه های صرف انتزاعی نمی توان با معضلات عدیده این استان مقابله کرد.

متن کامل این مصاحبه به شرح زیر است: 

ملی-مذهبی: جناب دکتر برقعی، کانون مدافعان حقوق بشر جایزه امسال کنشگر حقوق بشر را به آقای مولوی عبدالحمید تقدیم کرده‌است و نماینده این کانون منشور کوروش را تقدیم وی کرده‌است به نظر شما دلیل این تصمیم چه بوده است؟
برقعی: من بسیار خوشحالم که چنین جایزه‌ای به ایشان تقدیم شده است؛ مولوی عبدالحمید مرد بزرگواری است که فراتر از این اختلافات قومی و مذهبی همواره با در نظر گرفتن منافع ملی در پی وحدت و انسجام ملی بوده‌است. تقدیم منشور کوروش به عنوان نماد ایران به یک مولوی بلوچ اهل تسنن نشانگر این است که ملیت ایرانی فراتر از این اختلافات قومی و مذهبی است. اهداء کنندگان و دریافت کننده این منشور نشان می‌دهند که تمدن و فرهنگ ایران انسجام بخش همه ما بدون درنظر گرفتن اختلافات قومی و مذهبی است. متأسفانه بسیاری از مسئولین در سالهای اخیر به این عناصر انسجام بخش توجهی نکردند.
از جوانی سال های بسیاری رادر بلوچستان گذراندم و شاهد زندگی مردم بلوچ بودم. بلوچستان از فقیرترین مناطق ایران است. بویژه مکران بسیار فقیر است و به لحاظ جغرافیایی هم در حاشیه قرار گرفته است. زمانی که من در سال ۱۳۵۰ کتابم را با عنوان نظری به بلوچستان نوشتم؛ نخستین کتابی بود که از زمان ناصرالدین شاه در این مورد نوشته .شده بود تمام این سالها بلوچستان مطرح نبود. بسیاری از مردم منطقه هم اطلاع درستی در مورد سایر مناطق ایران نداشتند.
تفاوت قومی و مذهبی و حائل طبیعی کویر سبب شده بود که بلوچستان از سایر مناطق ایران بسیار جدا بیفتد. . انقلاب فرصت خوبی بود که پیوند بیشتری بین بلوچستان و ایران ایجاد کند . و تأثیر بسیاری هم در این زمینه داشت و تا اعماق بلوچستان تأثیر گذاشت. شما اگر انتخابات سال ۷۶ یا ۹۲ را نگاه کنید می‌بینید که شرکت در انتخابات بسیار گسترده بود و میزان اقبال به آقای خاتمی و بعداً روحانی هم بسیار بالا بود و باتهران و نقاط شهری برابری می‌کرد و این نشانه تمایل مردم این منطقه به پیوستگی با سایر نقاط کشور است اما متأسفانه مقامات مسئول غفلت ورزیدند.
در همان آغاز انقلاب مولوی عبدالعزیز به عنوان رهبر مذهبی بلوچها یکی از اعضاء مجلس خبرگان بود؛ اما متأسفانه اکنون هیچیک از شخصیتهای مذهبی آنجا نقش چندانی در تصمیم گیری ها ندارند؛‌یا و در شهر سرباز که به طور کامل سنی نشین است؛ مردم اجازه تعمیر مسجد خود را پیدا نمی‌کنند؛‌اما می‌بینیم که برای ۴ خانوار از مأموران دولتی شیعه مسجد مجزایی می‌سازند.
این رفتار کاملاً توهین آمیز نسبت به مردم این منطقه است. و همچنین مردم منطقه نقش چندانی در مدیریت منطقه خود ندارند و حتی اگردولت بخواهند کسی از مردم منطقه را در سطح مدیریتهایی مانند فرمانداری یا بخشداری بگمارد از شیعیان بومی استفاده می‌کنند نه از بلوچهای سنی منطقه؛ در حالی که هر وقت به مردم منطقه فرصت داده شده نشان داده‌اند توانمندی‌های قابل ملاحظه ای دارند؛ در منطقه ای که به طور سنتی زنان در فعالیت های سیاسی و اجتماعی نقش چندانی نداشته و حتی صورت خود را می‌پوشاندند چندین شهردار زن پیدا شد و اخیراً حتی فرماندار زن هم گمارده شده است و بسیار هم موفق بوده‌اند
در چنین شرایطی عقب گردهای وحشتناکی رخ داده که به انسجام ملی آسیب فراوانی می‌زند؛‌ در حالی که ابتدای انقلاب مولوی عبدالعزیز در مجلس خبرگان حضور داشت اکنون مولوی عبدالحمید با چنین شخصیت بی نظیر و طرفدار وحدت و انسجام ملی حتی اجازه خروج از ایران هم پیدا نمی‌کند؛‌هنگامی که مدتی قبل از وی برای حضور در کنفرانسی در ترکیه دعوت شده بود شگفت آور است منادی وحدت شیعه و سنی اجازه سفر به ترکیه پیدا نمی‌کند.
و در حالی که او بزرگوارانه در طول این سالها در مقابل تلاشهای گروه های تروریستی مانند جیش العدل که دست پروده عربستان سعودی و دیگر دشمنان ایران هستند؛‌ مقاومت کرده است. اما در مقابل متأسفانه دامادهایش به نام های اسماعیل زهی و شه بخش هر دو زندانی و تبعید کرده اند؛ چندین مولوی نزدیک به وی را زندانی کرده اند. این رفتارها طبیعی است که سبب خشمگین شدن طرفداران او بشود. اما او در مقابل این شرایط مقاومت کرده و جهت انسجام ملی و وحدت ملی را رها نکرده است.
ملی – مذهبی: منطقه بلوچستان بسیار کم درآمد است و سهم چنانی از بودجه ملی نداشته است به نظر شما برای بهبود شرایط در این بخش از کشورچه می‌توان کرد؟
برقعی: در بلوچستان فقر بسیاری وجود دارد؛ در بلوچستان فرصتی که می‌شد بین بلوچها و دولت مرکزی آشتی رخ دهد به میزان بسیار زیادی صدمه خورده است. امیدوارم که حکومت بر سر عقل بیاید و ستمی که به مردم بلوچ روا داشته شده است راجبران کند. و ما شاهد رشد این منطقه باشیم. اهداء چنین جوایزی از سمت وی نهادهای مدنی ایران می‌تواند گامهای کوچک اما مهمی برای افزایش انسجام ملی و اعتماد عمومی بین مردم باشد
ملی – مذهبی: بخش دیگری از این استان سیستان است که آنجا هم به رغم اینکه مردم شیعه مذهب هستند و به لحاظ تاریخی نیز منطقه غنی است اما این روزها می‌بینیم که متآسفانه مردم وضعیت چندان مناسبی ندارند و حتی بیم خالی از سکنه شدن منطقه وجود دارد مشکلات این منطقه چیست و برای بهبود آن چه می‌توان کرد؟
برقعی: سیستان به مرکزیت زابل عمدتاً منطقه شیعه نشینی است و برعکس بلوچستان منطقه‌ای غنی است. درکتاب تاریخ سیستان که در اوایل قرن هشتم هجری نوشته شده نشان میدهد که این منطقه تا چه حد غنی بوده. رستم شخصیت افسانه ای ایرانی هم متعلق به همین منطقه است. در این منطقه تالابهای بزرگی وجود دارد و زمین حاصلخیز است و دامداری هم در آن بسیار پرسود بوده است. از حدود ۵۰ سال قبل در این منطقه این مشکلات بوجود آمد. در سال ۱۳۵۰ هم که من در این منطقه بودم همین مشکل خشکسالی کنونی ایجاد شده بود؛ دلیل این موضوع این است که افغانستان بر رود هیرمند سد بسته است و حق آبه ایران از این رود هم رعایت نمی‌شود. در سال ۱۳۵۰ اینقدر فقر و خشکسالی در این منطقه زیاد بود که اتوبوس به تعداد کافی برای انتقال افرادی که می‌خواستند از منطقه بگریزند وجود نداشت؛‌سال های بعد به مرور وضعیت را قدری سر و سامان دادند اما در یک دهه گذشته دوباره این مشکل ایجاد شده است و مشکل عمده هم عدم رهاسازی به موقع آب از سوی افغانستان است وخشک شدن خشک تالاب ها نیز مزید بر علت شده است.
متأسفانه دولت آقای احمدی نژاد چون به هیچ تخصصی اعتقاد نداشت سبب راندن نیروهای کارشناس از ادارات شده و اختلافات ادارات دولتی و تصمیم گیری‌های غیرکارشناسی سبب بدتر شدن شرایط شده است. حاصل بی‌کفایتی و سردرگمی و عدم رابطه درست با افغانستان سبب ویران شدن کشاوری و دامداری این منطقه شده است و دامهای منطقه از ۱۲۰ هزار به ۲۰ هزار رأس کاهش یافته است و خشکیدن تالابها سبب شده است تا بادهای موسمی منطقه به جای اینکه همانند گذشته از روی آب عبور کرده و فضا را تلطیف کرده و سبب افزایش بارندگی شود؛ گرد و غبارهای بیماری زا را در منطقه می‌پراکند و سبب بیماری های ریوی می‌شود.
باید دانست که طبیعت دست انسان را نمی‌بندد؛ ما در ایران با کم آبی بیگانه نیستیم. مردم ما درطول تاریخ توانسته اند با کم آبی خود را تطبیق داده و زندگی کنند؛ مشکل اصلی تصمیمات نادرست و غیر کارشناسی و بی کفایتیمسئولان و دست اندرکاران است.
توجه داشته باشید که ژاپن ۳۹ درصد مواد غذایی و کالری خود را می‌تواند تولید کند ولی برنامه دارند وتلاش می‌کنند که این میزان را به ۵۰ درصد افزایش دهند. در این کشور خاک کافی وجود ندارد؛‌ مرتباً زلزله رخ می‌دهد و تراکم جمعیتی آن بسیار زیاد است. چین نیز چنین است و جمعیت فراوانی در خاک محدود ی زندگی می کنند؛‌ اما هر دوی این کشورها به رشد دست یافته اند؛ لذا با همین طبیعت فقیر بلوچستان و سیستان می تواند رشد کند
ملی – مذهبی: برخی معتقدند که سیاستهای جمعیتی و افزایش بی رویه جمعیت از یکسو و برداشتهای بی رویه از منابع آبی زیر زمینی نیز به این مشکلات دامن می‌زند نظر شما در این مورد چیست؟
برقعی: افزایش جمعیت چنین نابسامانی‌هایی را ایجاد نمی‌کند؛ زیرا افزایش جمعیت با برنامه درست سبب افزایش تولید هم خواهد شد. در سطح جهانی از ابتدای قرن ۲۰ تاکنون جمعیت جهان سه برابر شده است؛‌ آیا جهان فقیرتر شده است؟‌چنین نیست. جمعیت ما نیز نسبت به دوران قاجار بسیار زیادتر شده است. اما جامعه مرفه تر شده است .نکته مهم این است که باید متناسب با رشد جمعیت تکنولوژی هم رشد پیدا کند؛‌ خلاقیت در اینجا است اگر مدیریت و خلاقیت درستی وجود داشته باشد افزایش جمعیت می‌تواند به نفع تولید ملی عمل کند. مشکل سیستان و بلوچستان و کل کشور بیش از هر چیزمشکل مدیریت است؛‌ مثلاً‌در کشاورزی سیستم قدیمی و سنتی آبیاری پرمصرف و کم بازده است. در این سیستم بخش زیادی از آب هرز می‌رود. مسأله اصلی در این منطقه جمعیت نیست؛‌مسأله بی کفایتی و عدم توانایی حل به موقع مسأله آب با افغانستان است. من طرفدار افزایش جمعیت در ایران نیستم اما معتقدم مشکل ما افزایش جمعیت نیست؛‌اسرائیل در سرزمین بسیار کوچکی توانسته است با تکنولوژی به تولید کشاورزی بالایی داشته باشد .در حالی که در همان منطقه کشاورزی فلسطینیان بازده بسیار کمتری دارد .

ملی – مذهبی : نظر شما در مورد عملکرد دولت روحانی در این زمینه چیست؛ هاشمی ثمره استاندار دولت روحانی مدعی است که روابط خوبی با مردم منطقه ایجاد کرده و از مردم بومی در مدیریتها استفاده کرده است و حتی دو بخشدار زن هم به کار گمارده است؛‌ اما از سوی دیگر ما شاهد افزایش فشارهای امنیتی در این منطقه هم بوده ایم؛‌ در مجموع شما چه ارزیابی از عملکرد دولت دارید؟
برقعی:‌ سیاست دولت آقای روحانی تا حد زیادی جلوی تخریب بیشتر را گرفته است و تا حدی رشد هم ایجاد کرده است؛ در دوران آقای خاتمی هم در بلوچستان رشد زیادی ایجاد شد. مدیریت بهتر شد و در جامعه امیدواری ایجاد شد. نباید انتظار داشت که یک شبه مشکلات بلوچستان چه از نظر مدیریتی و چه از نظر طبیعی و اعتماد عمومی حل شود اما در کشور عده‌ای دنبال ویرانی هستند. همین آقای مولوی عبدالحمید هم که از سیاستهای دولت آقای روحانی حمایت می کند همواره تحت فشار هستند. اما در مجموع من امیدوارم که شرایط بهتر شود.
ملی – مذهبی: شهید هدی صابر در بلوچستان طرح توانمند سازی مردم را دنبال می‌کرد و علیرغم اینکه حتی مقامات محلی هم فعالیتهای وی را مثبت تلقی می‌کردند؛ وی بازداشت و روانه زندان شد و نهایتاً‌به شهادت رسید اما به جز این حرکتها نیروهای ملی و اپوزیسیون هم در این میانه نقشی ایفا نمی‌کنند؛ به نظر شما نیروهای ملی و اپوزیسیون چه نقشی در این میان می‌توانند ایفا کنند؟
برقعی:‌ متأسفانه نیروهای سیاسی ما کمتر به فعالیتهای عملی می‌پردازند و بیشتردل مشغول مباحث نظری هستند . فعالیتهایی مانند فعالیتهای آقای صابر کمتر دیده می‌شود. متاسفانه نیروهای اپوزیسیون برنامه های عملی در سطح جامعه مدنی نمی‌پردازند. از سوی دیگر دولت هم با این فعالیتها برخورد سیاسی می‌کند و مثلا به جای تشویق هدی صابر وی را زندانی کردند و نهایتاً او در زندان به شهادت رسید.
ملی – مذهبی: در پایان اگر نکته ای به عنوان جمع بندی مایلید برای خوانندگان ما بفرمائید؟
برقعی:‌ مناطق فقیری مانند سیستان و بلوچستان بسیار بیشتر از مناطق ثروتمندتری مثلاً مانند گیلان نیاز به یاری دولت دارد . دولت در این منطقه باید با مردم تعامل بیشتری داشته باشد و به حساسیتهای قومی و قبیله‌ای منطقه توجه کافی داشته باشد. دولت نباید از مردم بهراسد بلکه باید به آنها میدان بدهد اگر چنین شود این مردم به سرعت منطقه خود را خواهند ساخت. در بسیاری از مناطق دنیا اقلیم نامناسب وجود دارد اما در همان مناطق میتوان روش مناسبی برای تولیدبیشتر وبهتر پیدا کرد. به نظر من رشد این منطقه فقیر و محروم با مشکلاتی بسیاری که دارد کاملا به عملکرد دولت بستگی دارد دولت نه تنها باید برنامه ریزی درستی برای توسعه داشته باشد بلکه مهمتر از آن باید اعتماد مردم را جذب کند اداره امورشان را به دست خوشان بسپارد نه آن که از آنان بترسد و کارها را به دست غیر بومیانی که مورد اعتماد ش هستند بسپارد . ّبجای ترس از مردم منطقه وسیاست کنترل آنان سیاست خود را بر تعامل با آنان بگذارد به عبارتی این مردم را از خود بداند نه کسانی که مخالف او هستند.

مطالب مرتبط

چرا روسیه و چین رفیق روزهای سخت ایران نمی‌شوند؟

مقامات چینی آگاهند ایران، مانند کره شمالی، کشوری منزوی است و تحت هر شرایطی به چین نیاز دارد حتی اگر گاهی روابط آن‌ها دچار فراز و نشیب شود

تعدیل نیرو از کمترین نتایج جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل

تعدیل پس از جنگ، نه‌تنها تصمیمی اقتصادی نیست که یک مساله اجتماعی و سیاسی است. بار روانی آن، در شرایطی که جامعه هنوز از شوک جنگ بیرون نیامده، بسیار سنگین است

آیا بمباران ایران را از دستیابی به سلاح اتمی باز داشت؟

ممکن است ایران از رویدادهای ۱۰ روز گذشته چنین نتیجه بگیرد که گزینه عاقلانه‌تر برای آینده، پیروی از مسیر کره شمالی است. کشوری که به‌جای نزدیک شدن به آستانه، آن را پشت سر گذاشت و نخستین آزمایش هسته‌ای‌اش را در سال ۲۰۰۶ و در زمانی که جورج بوش رئیس‌جمهوری آمریکا بود انجام داد

مطالب پربازدید

مقاله