محمد هاشمی، برادر اکبر هاشمی رفسنجانی طی مصاحبهای، ضمن تحلیل سخنان برادرش درباره ارتباط با آمریکا، جزئیات بیشتری از این نامه را آشکار کرد.
در پی جنجالهایی که پیرامون اظهارات اخیر هاشمی رفسنجانی در خصوص نامه نگاری هفت ماده ای وی به آقای خمینی، محمد هاشمی، برادر اکبر هاشمی رفسنجانی طی مصاحبهای، ضمن تحلیل سخنان برادرش درباره ارتباط با آمریکا، جزئیات بیشتری از این نامه را آشکار کرد.
به گزارش جرس این عضو موسس حزب کارگزاران، در مصاحبه ای با مجله آسمان، پیرامون این نکته که “هاشمی رفسنجانی در مصاحبهای با فصلنامه «مطالعات بینالمللی» از نامهای سخن گفت که به آقای خمینی نوشته و به هفت موضوع مهم از جمله رابطه با آمریکا اشاره کرده بود، آیا ایشان پاسخی به این نامه داد؟ نتیجه این نامهنگاری چه بود؟ و بقیه موارد؟” گفت: “در حقیقت شما سه سئوال را در سئوال اولتان مطرح کردید.
الف – موارد هفتگانه نامه حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی به امام
ب– پاسخ امام
ج– نتیجه این نامه نگاری
با توجه به حساسیت موضوع و فضایی که بعد از انتشار این گفت و گو در رسانهها اعم از داخلی و خارجی پدید آمده قبل از پرداختن به پاسخ سئوالات شما ابتدا متنی که حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی در گفت و گو با فصلنامه «روابط بینالملل» در این خصوص گفتهاند با هم مرور میکنیم.
ایشان فرمود: من در سالهای آخر حیات امام نامهای خدمتشان نوشتم و هفت موضوع را مطرح کردم و نوشتم بهتر است در زمان حیاتتان اینها را حل کنید. در غیر این صورت ممکن است اینها به صورت معضلی سد راه آینده کشور شود.
یکی از این مسائل، رابطه با آمریکا بود، نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم – که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم – قابل دوام نیست. آمریکا قدرت برتر دنیاست، مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا، روسیه با آمریکا چه تفاوتی دارد. اگر با آنها مذاکره داریم چرا با آمریکا مذاکره نکنیم.
اگر در این متن دقت شود ایشان میگویند چرا مثل سایر کشورها مذاکره نکنیم. در ادبیات سیاسی مذاکره و رابطه دو مقوله متفاوت و جدای از هم هستند معمولا در مذاکره شرایط و خواسته های طرفین مشخص میشود و بر اساس توافقات حاصل در مذاکره رابطه برقرار میشود اما اگر در مذاکره توافقی حاصل نشود طبعا رابطهای هم برقرار نخواهد شد.”
محمد هاشمی افزود: نکته دوم که بسیار مهم است رابطه انواع متفاوتی دارد رابطه بین دو دولت اعم از رابطه سیاسی، اقتصادی، علمی، اجتماعی، فرهنگی و رابطه دو ملت در همین زمینه ها و سایر زمینه ها.
نکته قابل توجه اینکه ملت ایران و ملت آمریکا هیچگاه قطع رابطه نکردند شما میدانید چندین میلیون ایرانی در آمریکا زندگی و فعالیت میکنند و ارتباطات متعددی بین دو ملت وجود دارد.
حتی دولت ایران هم هنوز با ملت آمریکا و یا شرکتهای آمریکایی قطع رابطه نکرده است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا مدتهای طولانی بسیاری از کالاهای آمریکایی یا قطعات یدکی صنایع آمریکایی موجود رد ایران مستقیم از آمریکا تامین میشد و هنوز هم میشود حتی در اواخر سال نود رسانهها اعلام کردند، ایران مقدار زیادی گندم از آمریکا خریداری کرده است. هنوز هم تعداد قابل توجهی از جوانان ایرانی سالانه برای تحصیل به آمریکا میروند و در دانشگاههای آمریکا تحصیل میکنند، حتی هستند روحانیونی که برای تبلیغ و ترویج در ایام خاص به آمریکا سفر میکنند و ر جمع مسلمانان در آمریکا به تبلیغ میپردازند. هیاتهای علمی که برای شرکت در کنفرانس های علمی بین دو کشور مبادله میشود… پس رابطه وجود داشته و دارد، پس از پیروزی انقلاب اسلامی روابط به دلایل گوناگون فراز و فرود داشته ولی هیچگاه قطع نشده است.
این عضو مجمع تشخیص مصلحت پیرامون اینکه “به نظر میرسد پیشنهاد این نوع روابط که شما میگویید و وجود هم دارد، نبوده است، مقصود ایشان ظاهراً مذاکره بین ۲ دولت بوده است“، گفت: “صحیح است. ایشان منظورشان مذاکره ۲ دولت بوده است. توضیحی که من در این مورد دارم، در شرایطی که هاشمی رفسنجانی این نامه را نوشت، به اصل مذاکره هم ایرادی نبوده است چون شیوه امام نفی مذاکره نبود من در این مورد خاطرههایی از حضرت امام دارم که نقل آن میتواند مفید باشد. اگر به نظرات و بیانات امام، از آغاز دوران نهضت اسلامی راجع به آمریکا توجه کنیم امام همواره بیانات تندی علیه دولت آمریکا داشتند و دولت آمریکا را غارتگر اموال مسلمین و مسئول بسیاری از کشتارها و جنایات رد کشور اسلامی و در ایران میدانستند، مواضع امام از سال ۱۳۴۲ حتی قبل از آن در آثار باقیمانده از امام درج شده و علاقهمندان میتوانند به آنان مراجعه کنند. اما در روزهای آخر توقف امام در پاریس در سال ۱۳۵۷ که من هم در پاریس در خدمت امام بودم. آقای جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا نمایندهای را به پاریس اعزام کرد و نماینده آقای کارتر به همراه نماینده ژیسکاردستن رئیس جمهور وقت فرانسه از حضرت امام درخواست ملاقات کردند. حضرت امام اجازه دادند که نماینده رئیس جمهور آمریکا و رئیس جمهور فرانسه برای ملاقات و گفت و گو به حضور امام برسند. این دو نماینده حدود ساعت ۱۰ شب به محل اقامت حضرت امام در نوفل لوشاتو آمدند خدمت امام رسیدند و حدود یک ساعت و نیم با امام مذاکره و گفت و گو کردند. حدود ساعت ۱۲ شب اقامتگاه حضرت امام را ترک کردند. حضرت امام بعد از گفت و گو و مذاکره با این نمایندگان فرمودند: اعلام کنید که من در اولین فرصت به ایران بر میگردم. متن خبر را همزمان به رادیو فرانسه دادیم و رادیو فرانسه در اخبار ساعت ۱۲ شب خود این خبر را پخش کرد و رسانههای مختلف بعد از رادیو فرانسه به این خبر پرداختند و پیرامون آن تحلیل و تفسیر کردند.”
هاشمی افزود: دولت بختیار مانع اعزام هواپیمای ایران ایر برای انتقال امام و همراهان از پاریس به تهران شد. با اقداماتی که انجام شد حدود ده روز بعد با اجازه یک فروند هواپیمای ۷۴۷ ایرفرانس امام و همراهان، فرودگاه شارل دو گل پاریس به مقصد فرودگاه مهرآباد تهران را ترک کردند و حدود ساعت ۹ صبح روز جمعه ۱۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ وارد تهران شدند. وقتی که دلیل تصمیم حضرت امام برای اعلام حرکت به تهران را بعد از ملاقات و مذاکره نمایندگان دولتیان آمریکا و فرانسه جویا شدیم، امام فرمودند: آنها در آن مذاکره از راه دلسوزی برای من وارد شدند و به من پشنهاد دادند فعلا به ایران نروم چون احتمال خطر برای جانم وجود دارد و ادامه دادند من که میدانم آقای کارتر، دلش برای من نسوخته حتماً توطئه علیه ملت ایران دارد و میداند اگر من در ایران باشم از انجام توطئه او جلوگیری میکنم از این جهت بلافاصله پس از ترک آن دو نفر اعلام کردم که به ایران میروم. درسهایی که ما از این رفتار امام آموختیم:
اولا – امام مواضعشان راجع به جنایات آمریکاییها و اینکه آمریکا دشمن است روشن بوده است.
ثانیاً – در مذاکره مستقیم با دشمن استراتژی دشمن را کشف کردند و برای خنثی کردن توطئه دشمن تصمیم به بازگشت به ایران گرفتند.
ثالثاً – نه تنها هیچ امتیازی به دشمن ندادند بلکه با شناسایی استراتژی دشمن توطئه او را خنثی کردند.
وی در خصوص نحوه برخورد دیپلماتیک آقای خمینی با شخصیت ها و مقامات بینالمللی گفت: “از ۱۱۷ روزی که امام در پاریس بود، من این افتخار را داشتم که ۱۱۴ روز را در پاریس در خدمت امام باشم و در این ایام درسهای بسیاری از سیره عملی و رفتار حضرت امام و نوع تعامل حضرت امام با شخصیتهای سیاسی، نمایندگان، دولتها، احزاب سیاسی، علما و شخصیتهای فرهنگی، جوانان ودانشجویان با هر اندیشه و تفکری آموختم و خاطرات بسیار ارزشمندی از آن دوران برایم باقی مانده است. اما در پاسخ به سئوال شما که «پاسخ حضرت امام به این موضوع چه بوده است؟» دقیقا نمیدانم و باید از حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی سئوال کنم ولی اجمالا ایشان گفتند که بعد از این نامه حضرت امام در یکی از سخنرانیهای عمومی خودشان شرایطی را برای رابطه با آمریکا تعیین کردند.”
هاشمی افزود: در پاسخ به سئوال شما که سایر موارد هفتگانه نامه ایشان چه بوده است؟ هاشمی رفسنجانی روز شنبه مورخ ۱۹/۱/۹۱ در جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام چند مورد دیگر را ذکر کرد، گفت سایر موارد عبارت بودند از: مسأله جنگ، مساله حج(که سال ۶۶ تعطیل شده بود) مسأله ساختار قوه قضائیه، مسأله ساختار قوه مجریه(نخست وزیر و رئیس جمهور) مساله رابطه شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی و مسأله رابطه با آمریکا که اینها شش مورد از هفت مورد میشوند و به مورد هفتم اشارهای نداشتند. در پاسخ به سئوال شما که نتیجه این نامهنگاری چه بوده است؟ آنچه مشخص است این موارد (به جز رابطه با آمریکا) همگی حل شدند جنگ با پذیرش قطعنامه و آتشبس پایان یافت و اسرا به وطن بازگشتند و مسأله حج حل شد، حجاج ایرانی پس از سه سال توقف توانستند برای انجام مناسک مجددا به عربستان سفر کنند.بحث ساختار قوه قضائیه و قوه مجریه در بازنگری قانون اساسی بر اساس دستور امام حل شد. دوگانگیهایی که موجب اختلاف بود بر طرف شد و در خصوص رابطه شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی با تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام از سوی حضرت امام مساله حل شد و اینک مجمع تشخیص مصلحت نظام به عنوان یک نهاد بنبست شکن بسیاری از مشکلات و معضلات را حل کرده است و در باره رابطه با آمریکا هم آنچنان که هاشمی رفسنجانی به اجمال فرمود: امام در یک سخنرانی عمومی شرایطی را برای رابطه تعیین کردند.
این فعال عضو حزب کارگزاران در خصوص برخورده ای صورت گرفته با هاشمی طی هفته های اخیر گفت: “مدتهاست که نسبت به بعضی گفت و گوها و نامهها و مطالبی که از آیتالله هاشمی رفسنجانی پخش میشود بعضی از اصولگرایان واکنشهای تند و بعضا خارج از اصول و عرف اخلاقی و رسانهای نشان میدهند و مورد اخیر هم یکی از نمونههای آن است. در عرف سیاسی اینگونه واکنشها دلایل گوناگون دارد؛ یکی از دلایل مهم آن، جایگاه و اعتبار شخصیت حقیقی یا حقوقی مطرح کننده و خاطرات و ذهنیت جامعه که از این شخصیت دارند، میباشد. همچنان که میدانیم هاشمی چه در دوران نهضت اسلامی و چه در دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از یاران امام خمینی و از معدود شخصیتهای خردگرا و تأثیرگذار بودند. همواره در شرایط دشوار و حساس کشور با تحلیلها و مواضعی که اتخاذ میکردند باعث آرامش در مردم و کشور میشدند. قضاوت عمومی در مورد آیتالله هاشمی رفسنجانی، فردی واقعبین خردگرا و صاحب فکر و اندیشه و راهکاری برای حل مشکلات و معضلات کشور است.
شاید به همین دلایل باشد که بعضی به دلیل تاثیرگذاری مواضع ایشان در جامعه با این برخوردهای تند و بعضاً توهینآمیز و غیرمودبانه به اصطلاح میخواهند از آثار مثبت و سازنده مواضع ایشان بکاهند. ولی تجربه نشان داده است اینگونه برخوردها نه تنها تاثیری منفی بر قضاوت مردم خردمند و هوشمند کشور یا منطقه نسبت به آقای هاشمی ندارد بلکه آثار منفی آن بیشتر متوجه واکنش دهنده این موارد میباشد. البته دلایل متعدد دیگری هم میتواند وجود داشته باشد باید از خود آنها سئوال شود.”
محمد هاشمی در پاسخ به اینکه “احمدینژاد تا کنون چند بار شخصا برای اوباما نامه فرستاده و واکنشی نشان داده نشده اما مطرح شدن بحث ارتباط از سوی هاشمی رفسنجانی واکنشهای زیادی برانگیخته، دلیل این امر چیست؟“، اظهار عقیده کرد: “در پاسخ به سئوالی قبلی شما یکی از دلایل واکنشها را جایگاه حقیقی و حقوقی شخصیت مطرح کننده و میزان تاثیرگذاری شخصیتها در مسائل ذکر کردم. بر اساس همان دلیل، عدم واکنش نسبت به نامهها، گفته ها و دیگر اقدامات آقای احمدینژاد میتواند همین شخصیت حقیقی آقای احمدینژاد باشد. چون از آقای احمدینژاد در دوران نهضت اسلامی و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سوابق چندانی ضبط نشده است. تفاوت شخصیت حقیقی احمدی نژاد با شخصیت حقیقی آیت الله هاشمی رفسنجانی و دیگر یاران امام بسیار است. به قول شاعر: «میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است» دلیل دیگر میتواند این باشد که آقای احمدی نژاد این روزها به عنوان اصولگرا شناخته شده و اصولگرایان نسبت به رفتارهای ایشان واکنشی نشان نمیدهند، ضربالمثلی است که میگوید: «چاقو، دسته خود را نمیبرد» از مقایسه این قبیل موارد که رخ میدهد میتوانیم این نتیجه را بگیریم از نظر بعضیها اصل رابطه یا مذاکره مطرح نیست بلکه چه کسی مطرح کند مهم است.”
محمد هاشمی در خصوص رابطه با آمریکا طی سالهای بعد از انقلاب گفت: “بحث مساله ارتباط با آمریکا از اوایل انقلاب تا کنون همواره در همه دولتها مطرح بوده است و همه دولتها به فراخور شرایط زمانی اقداماتی انجام دادهاند و تلاش کردهاند. مثلا در دوران دولت موقت نخست وزیر و وزیر خارجه در حاشیه کنفرانس در الجزایر با نماینده آمریکا مذاکره کردند وقتی که از امام خمینی سئوال شد که این ملاقات با اجازه شما بوده، ایشان فرمودند: نه تنها با اجازه ایشان نبوده بلکه با اطلاع ایشان هم نبوده است، در دولت زمان جنگ تسخیر لانه جاسوسی، حادثه طبس، غیرمستقیم توسط بعضی از سران کشورهای دیگر و یا از طریق دفاتر حافظ منافع دو دولت پیامهای زیادی رد و بدل میشد. همچنین برای تأمین بعضی قطعات یدکی تجهیزات و سلاحهای جنگی از طرق مختلف اقداماتی انجام میشد. حتی در این ارتباط، سفر مک فارلین به تهران بود که البته بی نتیجه بود. در دولت سازندگی مصوبه شورای امنیت ملی برای تشنجزدایی و گسترش روابط بین دو کشور به جز رابطه سیاسی به تصویب رسید و ملاک عمل بود. در این راستا یکی از شرکتهای نفتی آمریکایی به نام «کنکو» برنده مناقصه پارس جنوبی شد ولی آقای کلینتون رئیس جمهور وقت آمریکا با استفاده از اختیارات خود مانع عقد قرارداد و حضور شرکت آمریکایی در ایران شد و این قرارداد با برنده دوم (شرکت توتال فرانسه) منعقد شد. پیامها و خواستهها از مجاری مختلف یا دفاتر حافظ منافع طرفین رد و بدل میشد.
در دولت اصلاحات هم گفت و گوی تلویزیونی جناب آقای خاتمی با خانم امانپور شبکه سی ان ان واکنش زیادی داشت و متعاقباً خانم مادالین البرایت وزیر خارجه وقت در سخنرانی خود به خاطر سرنگونی دولت ملی دکتر مصدق و کودتای ۲۸ مرداد، از ملت ایران عذرخواهی کرد. تبلیغات رسانهای تا حدودی کاهش پیدا کرد. استراتژی دولت آمریکا از «تغییر نظام به تغییر رفتار» مبدل شد و سیاست مهار دوگانه ایران و عراق توسط کلینتون اعلام شد.
در دولت آقای احمدی نژاد آنچنان که در سئوال قبلی آمده بود نامههایی از سوی آقای احمدینژاد به روسای جمهور وقت آمریکا نوشته شد یا در حاشیه سفرهای سالانه آقای احمدینژاد به نیویورک (جهت شرکت در اجلاس سازمان ملل) آنچنان که بعضی رسانهها مطرح میکردند اقدامات از سوی همراهان ایشان در جهت بهبود روابط انجام میشده است ولی تاثیر منفی در ارتباط با ایران داشته است به گونهای که تقریباً بعد از هر صحبت آقای احمدینژاد در سازمان ملل یک قطعنامه علیه ایران در شورای امنیت یا سازمان ملل گذشته است. به هر حال تلاش بوده است اما نتایج حاصله هیچ گاه مطلوب ایران نبوده مگر در موارد نادری که بعضی از خواستهها عملی شده است.”
محمد هاشمی در خصوص اینکه “چه کسانی میتوانند در حل مسائل مربوط به رابطه با آمریکا گرهگشا باشند؟“، گفت: “در پاسخ به این سئوال شما ابتدا باید به سئوال مقدر دیگر پاسخ داده شود آن این است که در شرایط فعلی جهانی از نگاه مسئولان نظام جمهوری اسلامی رابطه با آمریکا ضرورت دارد یا ندارد؟ پاسخ به این سئوال را این روزها در رسانهها زیاد دیدیم اینها رابطه با آمریکا را نه تنها ضروری نمیدانند بلکه لازم هم نمیدانند. بنابر این اصولاً بحث رابطه با آمریکا را یک بحث غیرضرور میدانند و اما پاسخ به سئوال اصلی شما یعنی «چه کسانی میتوانند در حل مسأله گرهگشا باشند؟» بدیهی است همچنان که این روزها در تریبونها و رسانهها مطرح شد اصل مسأله در ایران مربوط به رهبری و از اختیارات ایشان است.