بازگشت احمدی نژاد جدی است

احمدی نژاد تیپی است که در طول هشت سال ریاستش در کنش میان خودش با بازیگران و محیط اطرافش ساخته شده است. تیپی که میراث خوار بحران است. با رویکرد توده ای علیه جامعه مدنی کار می کند. دشمنی و دوستی هایش بر اساس منافع تیمی‌اش سیال است. امکان ظهور این تیپ با شکست دولت روحانی نسبتی مستقیم دارد. به خصوص اینکه اصولگرایان میانه رو نه برنامه ای ویژه برای اداره کشور دارند و نه در افکار عمومی از جذابیت برخوردار هستند. پس اگر فرصتی فراهم شود این احمدی نژاد و تیمش هستند که امیدوارند از نارکارآمدی اصولگرایان و شکست اعتدال گرها و حذف اصلاح طلبان نهایت استفاده را ببرند و دوبار بر تخت قدرت تکیه زنند. پس باید احمدی نژاد را برای جلوگیری از بازگشتش جدی گرفت.
آیا تیم احمدی نژاد برای بازگشت به کرسی ریاست جمهوری برنامه دارد؟ این پرسشی نیست که در هفته های اخیر مطرح شده باشد از همان زمانی که بر خلاف برخی از پیش بینی ها احمدی نژاد به آرامی از کنار رد صلاحیت مشایی در انتخابات گذشت مشخص بود که او و همکارانش به سکوت از سر رضایت تن نداده‌اند و بر عکس پیش بینی ها و رجزخوانی ها در سخنرانی هایشان چندان به حملات انتحاری و بی حساب و کتاب نیز علاقه مند نبودند. شاید از سویی بر توهم قدرتشان فائق آمده بودند و از سویی دیگر نیز برای آینده برنامه ریزی می کردند. حتی اختلاف احمدی نژاد با سایر گرایش های اصولگرا امید ها را برای عدم تکرار تقلب افزایش داده بود. آنچه که برخی از مخالفان شرکت در انتخابات ۱۳۹۲ درک نکردند؛ دو گانگی در حاکمیت بود، دو گانگی که ناشی از فشار جنبش سبز ایران بود، فشاری که تکرار تقلب در انتخابات را سخت تر می کرد. اما احمدی نژاد د و دوستانش تنها با انگیزه انتقام جویی رد صلاحیت مشائي ٬ شرایط را برای تقلب سخت نکردند؛ بلکه از همان روزهای نخست در اندیشه بازگشت بودند.  احمدی نژاد دیروز در مشهد گفته‌است به سکوتش ادامه می دهد و قصد بازگشت به سیاست را ندارد؛ اما نشانه‌های زیادی وجود دارد که این سکوت به موازات گذشت عمر دولت روحانی شکسته خواهد شد.

تکرار دو قطبی غنی و فقیر؟

احمدی نژاد و دوستانش از همان ابتدای ریاست وی بر دولت نهم تلاش کردند دو قطبی رئیس دولتی ساده زیست نماد زحمت کشان و هاشمی نماد مرفهان و بی نیازان را ایجاد و تبلیغ کنند. در این دو قطبی احمدی نژاد در مقام پاکدستی ضد فساد ظاهر می شد و رقیبش نماد فساد می شد. احمدی نژاد از این دو قطبی در سال ۸۴ نهایت استفاده را برد و بازی رسانه‌ای را به نفع خودش رقم زد، زمانی که پشت دوربین تلویزیون در حالی که میلیون ها ایرانی به تقابل مردی جوان و تازه وارد در جمع بزرگان نظام و مردی کهنه کار و دیر پا خیره شده بودند او در برنامه تبلیغاتی‌اش از ریشه کن کردن فساد گفت. با لحن خاصش گفت گوش مدیری را که فساد کند را از پشت میز می کشم. این تصویر برای مردمی که در جستجوی عدالت اجتماعی بودند و  از نابرابری‌ها  در جامعه خسته شده بودند جذاب بود. در تصویر سازی آن روزها، احمدی نژاد تبدیل به نماد تغییر وضعیت موجود و هاشمی به نماد مدافع وضع موجود تبدیل شد. احمدی نژاد تا توانست از این دوقطبی سود برد و ریاست جمهوریش را مدیون این دوقطبی بود.

چهار سال بعد نیز هر چند در انتخابات ۸۸ با آرای غیر قابل باور و در انتخاباتی شبهه برانگیر به ریاستش ادامه داد؛ اما به هر صورت توانست با ایجاد این گفتمان رسانه ای حامیانی را برای خود دست و پا کند. در انتخابت ۹۲ اما نماینده او غایب بود تا نتیجه اقداماتش را ببیند. هر چند که انتخاب روحانی نتیجه هشت سال ویرانگری او و سلب اعتماد طیف کثیری از حامیانش بود؛ اما او بعد از رد صلاحیت هاشمی خود را کنار کشید تا از تقبل مسئولیت هشت سال خرابکاری در اقتصاد کشور و تحریم‌های فلج کنننده فرار کند و اصولگرایان رقیب را مسئول این شکست معرفی کند. در این انتخابات روحانی بعد از کش  و قوس های فراوان و رد صلاحیت هاشمی و کناره گیری عارف به نماد تغییر وضعیت موجود و رقبای اصولگرایش به مدافعان وضعیت موجود تبدیل شدند، و باید پاسخگوی هشت سال مدیریت اصولگرایان بر کشور بودند.

بازگشت دوباره

اما حالا احمدی نژاد در اندیشه بازگشت است. طبیعی بود آنها برای خود برنامه ریزی داشته باشند تا در موقع مناسب بازگردند. از همان جلسات ساختمان لادن که وزرای خود رابرای بررسی وضعیت داخلی کشور جمع می کرد تا حضور درمراسم عزاداری فاطمه زهرا در کنار رهبر جمهوری اسلامی تا نامه‌ای که به حسن روحانی برای مناظره در مورد انتقادهای سخت دولت فعلی در باب خزانه خالی میراث به جا مانده از دولت قبلی نوشت همه نشان می دهد که او بازخواهد گشت. رئیس دولت دهم و یازدهم برای بازگشتش سکوت رسانه ای خاصی نیز اتخاذ کرده است. او در برابر حملات و انتقادها سکوت خواهد کرد تا دولت روحانی با بحران مواجه شود و  در حل معضلات اقتصادی نیز ناتوان شود، آن گاه در مقام چهر ه ای مظلوم ظاهر خواهد شد. از ظلم ها و جفاهای رفته بر خودش خواهد گفت و جنگ رسانه‌ای را علیه دولت روحانی به راه خواهد انداخت. او می تواند دوباره بحث فقیر و غنی را راه بیندازد و خود را در مقام تغییر دهنده وضع موجود و رئیس دولت را در مقام مدافع وضع موجود به مبارزه فرا خواند. بر همین مبناست که سایت های نزدیک به او گوشه هایی از راهبرد احمدی نژاد را فاش کرده اند. سایت ۷۲ به نقل از منبعی آگاه و با هدف القای اینکه خواست مقامات عالی نظام حفظ احمدی نژاد در عرصه سیاسی ایران است مدعی شده رهبر جمهوری اسلامی خواهان حضور فعال او  در عرصه سیاست ایران است .

پیش از این عبدالرضا داوری مشاور  محمود احمدی نژاد اعلام کرده بود که اگر شرایط بحرانی شود احمدی نژاد سکوتش را خواهد شکست. او که مسئولیت مرکز هماهنگی هواداران احمدی نژاد را بر عهده دارد در اظهار نظر خود مدعی تاثیر فوق العاده احمدی نژاد بر عرصه سیاست داخلی  و خارجی شده‌است . البته اینکه او تاثیر داشته و این تاثیر فوق العاده بوده کاملا درست است اما این تاثیر آنچنان ویرانگر بوده که تا چند سال بعد هم نتایجی سخت را برای توسعه ایران به همراه خواهد داشت. او مدعی شده احمدی نژاد در انتخابات ۹۶ پیروز انتخابات با نسبت دو به یک خواهد شد. البته این تنها حامیان احمدی نژاد نیستند که به بازگشت او دل بسته اند بلکه پیش از این نیز برخی از تحلیل گران سیاسی کشور  در مورد بازگشت احمدی نژاد هشدارهایی داده بودند. مهم ترین هشدار از سوی سعید لیلاز  اقتصاددان نزدیک به دولت مطرح شد وقتی که تاکید کرد که احمدی نژاد روی فرصت کم دولت برای حل مشکلات و کند بودن اصلاحات حساب باز کرده است. او در توجیه استدلال خود گفته بود:”  احمدی‌نژاد شعارهای پوپولیستی را به کار می‌گیرد. خطر پوپولیسم همیشه همه جوامع را تهدید می‌کند. این امر ربطی به درجه توسعه یافتگی جوامع ندارد. از کشوری مانند افغانستان تا ایالات متحده آمریکا همواره در معرض پوپولیسم قرار دارند. ظرف ۱۸ تا ۲۴ ماه آینده یا روحانی ناکام می‌شود یا می‌تواند مطالبات  مردم به ویژه مطاالبات طبقات و اقشار محروم از دولت را برآورده کند. اگر روحانی و دولت او نتوانند این مطالبات را برآورده کنند، امکان هر گونه تحول سیاسی شدیدی در کشور وجود دارد. از این جهت فرصتی ۱۸ تا ۲۴ ماه آینده از منظر تحولاتی که ممکن است اتفاق بیفتد بسیار مهم است.”

امیر محبیان نیز قبلا شش شرط را برای بازگشت احمدی نژاد به عرصه سیاست توضیح داده بود که مهم ترین آنها ناکارآمدی اصولگرایان و عدم سازماندهی شان و در نتیجه میل طیف هایی از آنها به سوی رئیس دولت دهم است و دیگری احتمال ناکارآمدی دولت روحانی در حل مشکلات اقتصادی و پاسخ به مطالبات هواداران خود است. وی در توضیح این ایده رقابت اصلی را بین احمدی نژاد و روحانی می داند و معتقد است تشتت اصولگرایان و ناتوانی اصلاح طلبان در جذب اعتماد نظام فضای این رقابت را باز می کند و ناکارآمدی دولت می تواند سکوی پرش دوباره احمدی نژاد باشد.

این روزها کارشناسان اقتصادی نیز در مورد  بحرن های اقتصادی  هشدار داده اند. در نظر برخی  افزایش قیمت بنزین می تواند به افزایش تورم   منجر شود. اما مهم ترین هشدار ها از سوی محسن رنانی در مورد اجرای فاز دوم هدفمندی داده شده است جایی که او وضعیت فعلی را پیش بینی ناپذیر می داند و معتقد است اجرای این سیاست در دوران رکود خطر بزرگی است که دولت را تهدید می کند. او وضعیت کشور را عادی نمی داند و رفتار مردم را بر اساس پدیده دو دو تا چهار تا حساب نمی کند و به رفتار های پیش یبینی ناپذیر که خاص دوره های ویژه هستند اشاره می کند. روح مطلب رنانی این  است که این سیاست هاممکن است مردم را در مقابل دولت قراردهد. قرار گرفتن مردم در برابر دولت همان اسبی است که می تواند پوپولیسم را سوار بر خود کند. در نتیجه لغزش دولت در اجرای سیاست های اقتصادی اش می تواند را برای ظهور احمدی نژاد دیگری فراهم کند.

تجربه راست افراطی فرانسه و ایران

میدان سیاست در ایران پر از سنگلاخ است، نمی توان به سادگی خطر احمدی نژاد را منکر شد. در انتخابات ۸۴ کمتر کسی او را جدی می گرفت و اگر چه در انتخابی شبهه دار و مورد اعتراض کروبی به پبروزی رسید اما اینکه کارشناسان و تحلیل گران سیاسی کشور، آن روز احمدی نژاد را جدی نمی گرفتند نشان می دهد برخی از واقعیات جامعه از چشمان سیاسی‌ها و روشنفکران ایرانی پنهان مانده است. به خصوص اگر به مردم فشار اقتصادی وارد شود و دولتی معتدل سر کار باشد برخی با وجه پوپولیستی خود می توانند حمایت بخش عظیمی از مردم را کسب کنند. باید از تجربه های پیش رودرس آموخت. محافظه کاران تندرو میراث خوار ناکارامدی میانه روها هستند. رویکردشان  سلبی است. مترصد فرصت بهره برداری از وضعیت نابسامان هستند تا در شرایطی غیر عادی سوار بر اسب قدرت شوند. نمونه صعود جبهه ملی در فرانسه کاملاً گویا است. جایی که راست های تندرو خود را در مقام حزب قدرتمندی  که قابلیت رقابت با سوسیالیست ها و گولیست ها را دارند نمایش داده و بخشی از شهرداری های فرانسه را نیز تصاحب کرده اند. راست هایی که عمده رایشان را از شهرهای کوچک کسب کرده اند و از بحران اقتصادی و ناکارآمدی دولت اولاند به نفع خود استفاده کرده اند.

در نتیجه از هم اکنون نباید دوران احمدی نژاد را پایان یافته تلقی کرد. احمدی نژاد تیپی است که در طول هشت سال ریاستش در کنش میان خودش با بازیگران و محیط اطرافش ساخته شده است. تیپی که میراث خوار بحران است. با رویکرد توده ای علیه جامعه مدنی کار می کند. دشمنی و دوستی هایش بر اساس منافع تیمی‌اش سیال است. امکان ظهور این تیپ با شکست دولت روحانی نسبتی مستقیم دارد. به خصوص اینکه اصولگرایان میانه رو نه برنامه ای ویژه برای اداره کشور دارند و نه در افکار عمومی از جذابیت برخوردار هستند. پس اگر فرصتی فراهم شود این احمدی نژاد و تیمش هستند که امیدوارند از نارکارآمدی اصولگرایان و شکست اعتدال گرها و حذف اصلاح طلبان نهایت استفاده را ببرند و دوبار بر تخت قدرت تکیه زنند. پس باید احمدی نژاد را برای جلوگیری از بازگشتش جدی گرفت.

مطالب مرتبط

آیا بمباران ایران را از دستیابی به سلاح اتمی باز داشت؟

ممکن است ایران از رویدادهای ۱۰ روز گذشته چنین نتیجه بگیرد که گزینه عاقلانه‌تر برای آینده، پیروی از مسیر کره شمالی است. کشوری که به‌جای نزدیک شدن به آستانه، آن را پشت سر گذاشت و نخستین آزمایش هسته‌ای‌اش را در سال ۲۰۰۶ و در زمانی که جورج بوش رئیس‌جمهوری آمریکا بود انجام داد

از سربازان تا کودکان و غیرنظامی ها

کاربران شبکه‌های اجتماعی از کشته شدن سه سرباز به نام‌های «امیرعلی فضلی»، ۱۹ ساله، «امیرمحمد رحمتی»، ۲۲ ساله و یک سرباز دیگر به نام «علیرضا محمودی»، اهل خمین در حمله اسراییل به ورودی زندان اوین خبر داده‌اند

«گنجشک درنده» چگونه نظام مالی ایران را مختل کرد؟

هکرها در عملیات علیه «نوبیتکس» کلیدهای کیف‌پول‌های رمزارزی این صرافی را که در اختیار افراد کلیدی در شرکت بود، به‌دست آورند. به گفته آقای راد، این کلیدها در اختیار کارکنان معتمد بوده است

مطالب پربازدید

مقاله