موضع گیری های آقای خامنه ای برای حفظ پایگاه داخلی قدرت است

عوامل قدرت؛ سپاه و بسیج و بچه هایی که به انقلاب دلبستگی و یا منافع دارند و یا احزاب تند؛ همه اینها به غرب بدبین هستند و سی سال است که به آنها گفته شده که همه بلاهایی که بر سر ما می آید از آمریکاست. از این رو آقای خامنه ای می داند که برای داشتن این نیروها باید موضع گیری تندی داشته باشد وگرنه اینها به سوی دیگری گرایش پیدا می کنند.

باید به موضع گیری های فرهنگی و سیاسی ضد آمریکایی نوروزی(93) آقای خامنه ای از دو زاویه نگاه کرد: یکی باورهای شخصی ایشان و یکی هم حرکتهای سیاسی.

از زاویه شخصی، ایشان به غرب عمدتا بسیار بدبین و مشکوک هستند. از از این بابت مثل آقای خمینی هستند. همیشه هم در این مورد موضع داشتند و معتقد هستند که غرب به دنبال این است که برای حکومت ایشان دردسر ایجاد کند.

زاویه دید دوم ایشان سیاسی است. ایشان می داند که رهبر کاریزماتیک نیست.ولی هنرش در بازی کردن با مهره های سیاسی است و تا به حال هم در این زمینه نسبت به زاویه دید یا منافع خودش بسیار خوب عمل کرده است و می داند که با این یا آن گروه چگونه بازی کند.ایشان همیشه می خواهد عوامل قدرت را در کنترل داشته باشد. عوامل قدرت سپاه و بسیج و بچه هایی که به انقلاب دلبستگی و یا منافع دارند و یا احزاب تند؛ همه اینها به غرب بدبین هستند و سی سال است که به آنها گفته شده که همه بلاهایی که بر سر ما می آید از آمریکاست. از این رو آقای خامنه ای می داند که برای داشتن این نیروها باید موضع گیری تندی داشته باشد وگرنه اینها به سوی دیگری گرایش پیدا می کنند.

بنابراین بخش وسیعی از صحبت ایشان از این زاویه و برای جذب و نگهداری اینهاست. چون می داند که نیروهای عرفی و متجدد خیلی با ایشان سر سازگاری ندارند. همان گروه های قبل که نام بردم با ایشان هم نوا هستند و در عین حال قدرت نظامی – امنیتی در دست آنهاست. از این زاویه برای خوراک آنها خط تند را می گیرد.

در این جا من یاد این موضوع می افتم که زمانی آقای بازرگان پیشنهادی به آقای خمینی داده بود برای اینکه کمی سازش کنند و از نظر سیاسی کوتاه بیایند. ایشان پاسخ داده بود که بروید این کار را بکنید ولی من رهبر انقلاب هستم و من باید دست بالا را داشته باشم.

به همین دلیل آقای خامنه ای دست بالا را می گیرد و تند و انقلابی می شود تا کس دیگری از او انقلابی تر نشود. من این کار را برای خوراک داخلی می دانم و باور خودش هم همین است. آقای خامنه ای الان نسبت به غرب بر اساس نیاز برخورد می کند نه بر مبنای باور. زاویه دید ایشان با آقای رفسنجانی کمی متفاوت است و طبیعتا متفاوت نیز عمل می کند. الان هم ضرورت ایشان را به آن سو بیشتر می کشد.

از ایشان همیشه باید انتظار داشت که یک موضع تند بگیرد ولی یادمان باشد که وقتی از سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا پرسیدند که در باره موضعگیری آقای خامنه ای چه می گویید، گفت ما با صحبتهایی که به این صورت می شود کاری نداریم. برای ما صحبتهای سر میز مذاکره مهم است. ما نگاه می کنیم که طرفمان در عمل چه کاری انجام می دهد. منظور این است که آن صحبتهای آقای خامنه ای مصرف داخلی دارد.

در باره موضع اخیرایشان مبنی بر نگرانی در امورفرهنگی باز ایشان شباهت زیادی به آقای خمینی دارد. به عنوان رهبر ایدئولوژیک دغدغه خاطر ایشان همیشه و از روز اول این بوده که بتواند ایدئولوژی خود را جا بیندازد و همیشه هم نگران نفوذ ایدئولوژی غرب است. این بار اول نیست.قبلا هم ایشان نکات زیادی علیه علوم انسانی مطرح کرده بود. این هاصحبتهایی است که سالهای سال است که مطرح می شود.

الان نگرانی ایشان این است که نکند وزارت آموزش و پرورش در این زمینه کمی کوتاه بیاید. هنگام انتخاب کابینه، به یکی دو سمت بسیار اهمیت می دادند و حتما می خواستند خودشان نظارت داشته باشند یکی از آنها سمت فرهنگی بود. بنابراین صحبتی که ایشان الان درباره مسئله فرهنگی کردند صحبت جدیدی نیست بلکه بازتاب یک نگرانی جدید است. وگرنه همیشه موضع ایشان این بوده که ما باید جامعه را به سوی ایدئولوژی مورد اعتقادمان بکشانیم و سعی کنیم که تفکرغربی را از بین ببریم .ایشان تفکر همه روشنفکران مذهبی را هم غربی می داند و همه کسانی که رو به تجدد دارند چه دینی و چه غیردینی، غربی هستند!

اما زاویه دید آقای رفسنجانی با آقای خامنه ای فرق دارد. از نظر شخصی ایشان هیچوقت این همه نگران و بدبین نسبت به غرب نبوده اند و ایشان عمدتا در سیاست خارجی معتقد به رابطه است و در زمان خودش هم با عربستان سعودی رابطه برقرار کرد و طرفدار رابطه با امریکا هم بود. بینش ایشان عمدتا این است که ما با کشورهای دیگر رابطه برقرار کنیم و نگرانی آقای خامنه ای در ایشان وجود ندارد.

در خانواده اش هم می بینیم که فرزندان و نزدیکانش نسبت به غرب حساسیت آقای خامنه ای را ندارند و معتقدند که ما باید با دنیای نو آشنایی داشته باشیم و وقتی هم به کارشان نگاه می کنیم می بینیم مثل امیرکبیر دنبال تجدد و رابطه با غرب بودند.

این مسئله فقط شخصی نیست که ایشان از آقای احمدی نژاد دل خونی داشته باشد. درست است که موضوع شخصی هم در میان است اما ایشان معتقد است دستاوردهای انقلاب به شدت در خطر است و در این هشت ساله صدمات جبران ناپذیری به کشور زده شده است.

دولتی که الان سر کار است دولت مطلوب ایشان است و از دولت اصلاح طلب هم به اندیشه ایشان به مراتب نزدیک تر است. بنابراین معتقدم که ایشان باید فعالانه وارد حرکت شوند و این مجموعه را تقویت کنند، روابط بین المللی را درست کنند، جامعه به سوی تجدد کشیده شود و مدیریتی که ایشان همیشه به آن افتخار می کند که من اتکایم به مدیریت سالم است برقرار شود.این چیزهایی است که او می خواهد و در تمام این موارد با آقای خامنه ای تضاد یا حداقل زاویه دارد.

الان هم ایشان خیلی هم با توجه به سنشان نگران نیستند که آقای خامنه ای دلخور شوند. ملاحظات سیاسی دارند اما ضرباتی که خورده اند را هم فراموش نمی کنند و اینکه الان فرصتی است که جهت جامعه را از سویی که خامنه ای – احمدی نژاد رفته اند به جهتی که دولت اعتدال به آن سو می رود ببرند.

سایت ملی – مذهبی محلی برای بیان دیدگاه های گوناگون است.

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله