سال 1393 میتواند برای پرونده هسته ای ایران سرنوشت ساز باشد. مشخص نیست در صورت موفقیت مذاکرات بازی تندروها برای دست زدن به قمار خطرناک چیست. بهخصوص شکست در پرونده هسته ای میتواند بیشتر از اوباما دولت نوپای حسن روحانی را در معرض خطر قرار دهد. دولتی که به نوعی سرنوشت دستاوردهای اقتصادی اش تا حدودی به دستاوردهای دیپلماتیکش گره خورده و این پرسش مطرح است آیا اگر دولت روحانی نتواند موفقیت های اخیر دیپلماتیکش را ادامه دهد قادر به حل مشکلات اقتصادی و پاسخ به مطالبات فزاینده در عرصه عمومی ایران و هیاهوی تندروها و مخالفان در کمین نشسته خواهد بود؟
تمرکز اصلی دولت روحانی بر حل مسأله هسته ای است جایی که سرنوشت وعدههای اقتصادی رئیس جمهور ایران به کاهش تحریم ها و آزاد سازی پولهای بلوکه شده گره خورده، روحانی به خوبی میداند دیر یا زود باید تکلیفش را با این پرونده سنگین و نفس گیر مشخص کند چون دادن شعارهایی مانند اقتصاد مقاومتی نه با ادبیات دولتش سازگار است و نه گرهی از مشکلات بی شمارش باز می کند. او وارث 8 سال فساد افسارگسیخته احمدی نژاد است، جایی که مدیرانش میلیونها تومان به خاطر حق غذا پول بیت المال را در کیسه خود میریختند و به گفته خود روحانی به اسم دور زدن تحریم ها منافع ملی ایران را دور زدند. روحانی به خوبی میداند بدون تنفس در یک فضای بینالمللی آرام و با تنش کمتر با غرب امکان حل مسائل و معضلات اقتصادی برای مردمی که در طول چند سال اخیر زیر بار تورم سنگین و گرانی کم سابقه کمر خم کرده و به امید تغییر در شرایط موجود به اوی رأی داده بودند سخت و دشوار است. دستیابی به توافق اولیه در مذاکرات ژنو قبلی دستاوردی مثبت برای دولت در عرصه بینالمللی تلقی میشود اما اینکه این دستاورد تداوم داشته باشد یا خیر نیازمند زمان است.
اینکه در مذاکرات 27 و 28 اسفند سال قبل در مقر سازمان ملل ظریف و اشتون در کنفرانس خبری در برابر رسانهها از پیشرفت در مذاکرات میگویند و اینکه مقامات آمریکایی سیر مذاکرات را مفید و سازنده میدانند و اینکه 18 تا 20 فرودین به عنوان زمان بعدی این مذاکرات انتخاب میشود خود نشان میدهد قطار مذاکرات در ریل پیشرفت است. کار روحانی و ظریف هر چه به توافق نهایی نزدیک شوند سخت تر خواهد شد، اینکه وزیر امور خارجه ایران از توافق نهایی در نخستین ماه های سال جدید شمسی سخن گفته نشان از عزم دولت روحانی برای شکستن دیوار تحریم ها دارد اما دولت روحانی به خوبی میداند این توافق موانع سنگینی را بر سر راه خود خواهد داشت.
تحرک راست های افراطی در تهران ، تل آویو و نیویورک
راست های افراطی نه تنها در ایران که در اسرائیل و آمریکا ا هماکنون تحرکات خود را شدت بخشیده اند. نخست وزیر تندروی اسرائیل که در حال حاضر در پرونده صلح با فلسطین تحت فشار بین المللی قرار گرفته و در جلسه با اعضای حزب لیکود در کنست اسرائیل از شدت این فشارها و ضرورت پذیرفتن برخی از اصول مذاکره سخن به میان آورده به وزیر دفاع اسرائیل دستور داده خود برای حمله احتمالی به ایران آماده کند؛ این دستور میتواند در راستای فشار تل آویو به واشنگتن باشد جایی که پیش از آن وزیر دفاع اسرائیل در سخنانی تند آمریکا را به بی عملی در پرونده هسته ای ایران متهم کرده و گفته بود ایران در مذاکرات هسته ای دست بالا را دارد و اسرائیل خود را برای مقابله با ایران بدون اتکا به آمریکا آماده می کند.
ده روز پیش موشه یعلون در دانشگاه تل آویو در حمله ای کم سابقه باراک اوباما را ضعیف و بی جان توصیف کرده بود و برای اثبات ادعایش به بحران اوکراین و پرونده هسته ای ایران استناد کرده بود. او ایرانیان را چانه زنانی خبره در امتیاز گیری توصیف کرده و اوباما و غرب را به عافیت طلبی متهم کرده و مدعی شده رئیس جمهور ایالات متحده میخواهد مسئولیت جنگ با ایران را بر عهده رئیس جمهور بعدی قرار دهد. او در این حمله تمامعیار حتی به قدرت گرفتن چین هم به عنوان نشانه ای از ضعف دولت اوباما اشاره کرده بود. این تهدید های اسرائیل هر چند تازگی ندارد و پیش از این در یک شرایط بحرانی زمانی که روند فشارهای بینالمللی بر دولت احمدی نژاد تشدید شده بود تکرار شده بودند اما از عزم راست افراطی اسرائیل برای تأثیر گذاری بر روند مذاکرت خبر می دهد. اسرائیل حتی پیش از آغاز دور جدید مذاکرات تلاش کرده بود با رونمایی از سناریوی ادعایی توقیف کشتی حامل سلاح برای حماس از سوی جمهوری اسلامی مذاکرات وین را تحت تأثیر قرار دهد، اما به خاطر وضعیت وخیم اوکراین و مسأله شبه جزیره کریمه به این موضوع در هیاهوی رسانههای بین المللی کمتر پرداخته شد.
در داخل ایران نیز راست افراطی همچنان از تسلیم نامه ژنو میگوید و مخالفان سیاست خارجی دولت روحانی از طرح استیضاح ظریف سخن به میان میآورند به خصوص دیدار اشتون با فعالان حقوق زنان در تهران بهانهای شد تا فشار به وزیر خارجه و سیاست خارجی دولت روحانی به نقطه اوج خود برسد. در تهران تا کنون نشانه ای مبنی بر اینکه رهبر جمهوری اسلامی با سیاست خارجی دولت مخالفتی داشته باشد دیده نشده و بهخصوص اینکه هیاهوی افراطی ها کهبیشتر حول محور جریان جبهه پایداری میگردد کمتر از سوی اصولگرایان معتدل مورد توجه قرار می گیرد.
از سوی دیگر در آمریکا 83 سناتور آمریکایی در نامهای به باراک اوباما از وی نه تنها خواسته اند تبعات عدم توافق هسته ای تهران با غرب را اعلام کند بلکه با صراحت به تهران تاکید کند حق غنی سازی اورانیوم در داخل خاک ایران را ندارد. سنای آمریکا تنها با لابی گسترده دولت این کشور و تهدید اوباما مبنی بر وتوی هر گونه طرح تحریمی از افزایش مجازات علیه ایران منصرف شد اما به خصوص تلاش جمهوریخواهان و طیفی از دموکرات ها برای بر هم زدن توافق هسته ای آمریکا و ایران ادامه خواهد داشت، آنها در کمین یک لحظه غفلت و بنبست در مذاکرات هستند تا افزایش تحریم ها علیه ایران را در دستور کار خود قرار دهند. بهخصوص اینکه موفقیت اوباما در تفاهم با ایران میتواند یادآور وعده های انتخاباتی نخستین دور ریاست جمهوری باشد جایی که وی مذاکره باایران و رفع اختلاف ها را امکانپذیر دانسته بود، براین اساس جمهوریخواهان رقیب که از موفقیتهای اقتصادی اوباما در مهار رکود اقتصادی آمریکا و کنترل بیکاری در این کشور ضربه خورده اند عملی کردن یکی از وعدههای انتخاباتی اوباما را در سال 2008 نمیتوانند تحمل کنند و انتظار میرود بر تحرکات خود در مسیر مانع تراشی برای توافقات هسته ای بیافزایند . کارشکنی ها در تهران، واشنگتن و تل آویو میتواند تلاشهای دو رئیس جمهور میانه روی آمریکا و ایران را برای دستیابی به توافق هسته ای در معرض خطر قرار دهد هر چند که تا کنون این مانع تراشی ها نتیجه نداده است اما باید انتظار داشت همزمان با نزدیک شدن به توافق نهایی این تحرکات افزایش یابد.
عامل غافلگیر کننده اوکراین و پرونده هسته ای ایران
علاوه بر این باید به برخی از عوامل پیشبینی ناپذیر نیز اشاره کرد. به عنوان نمونه بحران اوکراین یکی از عواملی است که تا چند وقت پیش در ذهن هیچ تحلیل گری نیز خطور نمیکرد اما بعد از اتفاقات به وجود آمده و الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه و اختلاف مسکو با غرب، تهدید معاون وزیر خارجه روسیه مبنی بر تغییر احتمالی رویکرد مسکو پرونده هسته ای ایران نیز می توند قابل تأمل باشد، بهخصوص اینکه هنوز مشخص نیست روس ها با کارت پرونده هسته ای ایران چه بازی را قصد دارند مد نظر قرار دهند. اما نوع بازی روس ها میتواند تا حدودی معادلات پروند هسته ای ایران را در معرض تغییرقرار دهد.
سال 1393 میتواند برای پرونده هسته ای ایران سرنوشت ساز باشد. مشخص نیست در صورت موفقیت مذاکرات بازی تندروها برای دست زدن به قمار خطرناک چیست. بهخصوص شکست در پرونده هسته ای میتواند بیشتر از اوباما دولت نوپای حسن روحانی را در معرض خطر قرار دهد. دولتی که به نوعی سرنوشت دستاوردهای اقتصادی اش تا حدودی به دستاوردهای دیپلماتیکش گره خورده و این پرسش مطرح است آیا اگر دولت روحانی نتواند موفقیت های اخیر دیپلماتیکش را ادامه دهد قادر به حل مشکلات اقتصادی و پاسخ به مطالبات فزاینده در عرصه عمومی ایران و هیاهوی تندروها و مخالفان در کمین نشسته خواهد بود؟