میزگردی با عنوان “حصر، سه سال صبوری و سرفرازی” برای بررسی ابعاد مختلف حبس و حصر غیرقانونی رهبران جنبشسبز، با سخنرانی آقایان محسن حیدریان، رضا طالبی ، مرتضی کاظمیان و رجبعلی مزروعی در گوتنبرگ برگزار شد.
در این مراسم که با همکاری “اتحادجمهوریخواهانغربسوئد” و “راه سبز امید گوتنبرگ”(رساگ) برنامهریزی و با حضور چند ده نفر از کنشگران مدنی و سیاسی غرب سوئد برگزار شد، بازداشت بیمحاکمه و غیرقانونی کروبی، موسوی و رهنورد از جنبههای مختلف بررسی گردید. سخنرانان همچنین بازخوانی خود از سه سال گذشته را با نگاه به جنبش سبز و پیشینهی تاریخی و ریشهها و علل آن بیانکردند.
این نشست در دو بخش جداگانه برگزار شد و طراحی آن به شکلی بود که امکان گفتگوی چندجانبه میان سخنرانان و شنوندگان را فراهم کرد و نقدها و ملاحظات و پرسشهای کتبی و شفاهی شنوندگان حاضر در نشست نیز مطرح شد.
در بخش نخست هریک از سخنرانان در فرصت کوتاه 10 دقیقه ای کلیات دیدگاه و ساختار سخنان خود را تدقیق کردند. پس از آن پرسش های کتبی پاسخ دادهشد و در بخش دوم نشست سخنرانان پس از بیان دیدگاه های خود به پرسش های شفاهی هم پاسخ گفتند.
محسن حیدریان: رهبران جنبش سبز به همهی دموکراسی خواهان تعلق دارند
بخش نخست این نشست با سخنان محسنحیدریان، پژوهشگر و دانش آموختهی علوم سیاسی ساکن سوئد آغاز شد. وی سخنان خود را بر “اهمیت و جایگاه رهبران جنبش و چرایی ادامه ی حصر”متمرکز کرد و گفت: «کوشش برای آزادی رهبران جنبش سبز، برای کنشگران و کوشندگان خارج از ایران اهمیت اخلاقی و سیاسی دارد.»
حیدریان در بیان اهمیت جایگاه رهبران جنبش گفت: «موسوی، کروبی و رهنورد به دلیل مختلف از جمله مواضع و رفتار سیاسی، ارائه گفتمانی مدرن و چالش گرایانه و تمرکز بر التزام به نیز تلاش برای واداشتن راس حاکمیت درایران به تمکین از قانون برگ زرینی در تاریخ سیاسی ایران از نگاه دموکراتیک گشودند و بدل به سه تن از چهره های ماندگار تاریخ سیاسی ایران شدند.»
وی ادامه داد: «از ویژگی های بارز این رهبران می توان بر قابل فهم کردن پیچیده ترین مسائل سیاسی و فرموله کردن آنها اشاره کرد که با این هنر موفق شدند این مسائل را به میان مردم بیاورند و یک جنبش اجتماعی گسترده با وزن و بار دموکراتیک ایجاد کنند. این سه از ابتدا تا امروز روز بر موضوع آزادی و آزادیخواهی باقی مانده و پافشاری کرده اند و در بیش از 1000 روز حبس آنها نه در مقابل دیو استبداد زانو زده اند، نه تسلیم شده اند و نه طلب عفو کرده اند. بنابراین مجموعه رفتار این سه نخبه سیاسی آنها را از تعلق صرفا به یک گروه و گرایش سیاسی فراتر برده و آنها متعلق به همه ی جامعه ایران هستند.»
حیدریان چرایی ادامهی حصر را مورد توجه قرار داد و گفت: اگرچه بخشی از جنبش سبز به وعده روحانی که آزادی رهبران جنبشسبز بود در انتخابات شرکت کردند و به او رای دادند، اما آنها و ما نباید فراموش کنیم پدیدهای به نام “قدرت پنهان” در حکومت جمهوری اسلامی یکی از عوامل اصلی استمرار حبس و حصر غیرقانونی رهبران جنبش سبز است. این “قدرت پنهان” که میتوان از آن با نام راست افراطی یادکرد، به دلیل پول نفت و اهمیت ژئوپولتیک ایران بسیار گسترش و نفوذ پیدا کرده و نقاط کلیدی ارکان تصمیمگیری اقتصادی و سیاسی ایران را در اختیار دارد. این قدرت پنهان اگر چه در آخرین انتخابات موفق نشد سناریوی کودتای انتخاباتی را تکرار کند و مجبور به تمکین شد، اما فکرنمیکنم به این سادگی کوتاه بیاید.
وی افزود: «این جریان در مورد حصر نه قادر به ارائه کیفرخواست مقبولی است نه قادر به برگزاری دادگاهی علنی و قانونی است و نه می تواند رهبران جنبش را آزاد کند. اگر این ها دادگاهی علنی رسمی و قانونی برگزار کنند همهی دلایل و مشکلات مردم ایران آشکار و بیان خواهد شد.»
این پژوهشگر علوم سیاسی و اجتماعی ادامه پیکار را متمرکز بر آزادی موسوی، رهنورد و کروبی دانست و گفت: «اهمیت این پیکار در نقش نمادین آنها در دفاع از آزادی و پایداری و شفافیت سیاسی آنها است و نه تنها در افکار عمومی بلکه در درون اصول گرایان حاکمیت نیز کمتر کسی در پیروزی و برتری معنوی و اخلاقی رهبران جنبش سبز بر نیروهای استبدادی و تاریک اندیش، دچار تردید است.»
محسن حیدریان در پایان سخنان خود تصریح کرد: «بار اخلاقی و سیاسی تلاش برای پایان حصر رهبران جنبش بر دوش نیروهای آزادیخواه داخل و خارج کشور قرار دارد. بنابراین وظیفه ماست که برای آزادی هر چه سریع تر و بدون تاخیر آنها و یا فراهم کردن امکان دادرسی منطبق برموازین حقوقی، عادلانه و علنی برای آن ها تلاش کنیم. چراکه آزادی این عزیزان یک اهمیت نمادین برای گشایش فضای سیاسی کشور دارد و گام موثری در راه دستیابی به آزادی های اولیّۀ پایمال شده: از جمله آزادی مطبوعات واحزاب و سندیکاها و تشکلهای مدنی، و تامین هرچه فزاینده ترِ حاکمیّت ملت با بهره گیری از راه های آرام ومسالمت دارد.»
رضاطالبی: رهبری دموکراتیک در جنبش سبز، غایب است.
رضا طالبی، کنشگر سیاسی مقیم سوئد، سخنان خود را به بررسی ساختار جنبشسبز، رهبری و مدیریت جنبش و روند تاثیرات متقابل داخل و خارج ایران از یکدیگر را در جریان جنبش متمرکز کرد و انتقاداتی را بر رهبری و سازمان جنبش وارد دانست.
به باور طالبی، پشتیبانی از جنبش سبز در طول تاریخ سیاسی ایران از سوی نیروهای مدنی خارج از ایران بی نظیر بود. به شکلی که گرایش های افراطی که با جنبش فاصله دارند به جنب و جوش در آمدند اما آنگونه که باید و شاید از این پشتیبانی و غلیان نیروها در خارج از کشور بهره گرفته نشد.
وی ویژگی عمدهی جنبش را گستردگی آن معرفی کرد و گفت: «پشتیبانی از جنبش هم متاثر از این گستردگی بود و محدود به جریان ها و گرایش های حزبی و سیاسی نشد و توانست غیرسیاسی ترین افراد جامعهی خارج از ایران را با خود همراه کند.»
عضو مرکز آموزش کارگران سوئد در گوتنبرگ، رهبری و مدیریت جنبش سبز را مورد نقد قرار داد و سه اشکال عمده آن را در “غیردموکراتیک بودن” ،”اختلاف و پراکندگی بسیار” و “عدم صداقت” چهره های شاخص جنبش سبز در خارج از ایران دسته بندی کرد و گفت: «حتی پیش از حصر، کادر رهبری و نخبگان جنبش در استمرار جنبش بسیار بد عمل کردند چراکه نگاه مدیریتی و رهبری آنها در بالاترین سطوح غیردموکراتیک است. رهبری جنبش قبل و بعد حصر تنها آن بخش را دیدند که به تفکر و ایدئولوژی خودشان نزدیک بود.»
طالبی نقد خود را به چهرههای شاخص جنبش سبز در خارج از کشور نیز معطوف کرد و اختلاف و پراکندگی این چهرهها در نظر و عمل از یک سوی و تسویه حساب نکردن با گذشتهی خود، در مورد وقایع روی داده پس از انقلاب 57 از سوی دیگر را از دیگر اشکالات مورد نظر خود برشمرد و گفت: «آنها که در داخل هستند شاید نتوانند اما آنها که به خارج از کشور آمدند باید موضعگیری میکردند نسبت به حرکاتی که پس از انقلاب 57 در ایران روی داد. »
این کنشگر حقوق بشر در ادامه ی سخنان خود به دلایل استمرار حصر هم اشاره کرد و گفت: «یکی از دلایل این امر می تواند مذاکرات حکومت ایران با غرب باشد که رهبران جنبش را به نوعی در این مذاکرات به گروگان گرفته است تا در زمان مناسب از آن استفاده کند.»
رضا طالبی برای شکس حصر و پیشبرد دموکراسیخواهی در ایران پیشنهاد داد جنبش سبز پروژهی همکاری جدی و برنامهریزی شده با نهادها و جوامع مدنی کشورهای دیگر را دردستور کار خود قرار دهد چرا که حصر به دست این جوامع مدنی خارجی شکسته و اعدام ها متوقف خواهد شد.
وی یکی از عمده ترین مشکلات جنبش در این بخش را متوجه بازتاب درست اخبار، دیدگاه ها و برنامه های جنبش به جوامع مدنی، احزاب و نهادهای مردمی کشورهای غربی دانست . طالبی گفت: «ما باید بر این نهاد ها متمرکز شویم تا آنها صدای جنبش را از درون جامعه خود به سیاستمداران کشورهایشان بازتاب دهند و دولت ها را وادار به اقدامات عملی کنند.»
مرتضی کاظمیان:
آزادی رهبران جنبش سبز باید هم از رییس جمهور و هم از رهبری خواسته شود
مرتضی کاظمیان، روزنامهنگار و فعال ملی ـ مذهبی دیگر میهمان نشست گوتنبرگ بود که دیدگاههای خود را در موضوع حبس خانگی رهبران جنبشسبز بیان کرد. وی گفت: «مستقل از اینکه آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد به دلیل صداقت و صراحت و شجاعتی که در کنار جنبش اعتراضی از خود بروز دادند، و در موقعیت رهبری این جنبش اجتماعی مدرن قرار گرفتند؛ مسئلهی آزادی زندانیان سیاسی با این سه نام گره خورده است. باید پذیرفت که بهدلیل رفتار سیاسی آنان از فردای انتخابات 1388، و بهویژه با توجه به ایستادگی آنان با وجود هزاروصد روز حبس بدون محاکمه، این سه، برجستهترین و شناختهشدهترین زندانیان سیاسی ایران محسوب میشوند.»
این فعال سیاسی مقیم پاریس، تصریح کرد که «به جنبش سبز بهعنوان اتفاقی که در تاریخ سیاسی ایران رُخ داده و تمام شده، نگاه نمیکنم. شاید وجه خیابانی این جنبش اجتماعی پایان یافته و به “سایه” رفته باشد، اما جنبش اعتراضی زیر پوست جامعه ایران جاری است. این جنبش، متاثر از دگرگونیهای اجتماعی است. تغییرات درحوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، در حوزه طبقهی متوسط مدرن ایران، در بخش زنان و جوانان و … که مطالبات خود را به اشکال گوناگون و در مقاطع مختلف، تعقیب میکند.»
کاظمیان افزود: «انتخابات 1392 خود یک شاهد است. جنبش سبز چه در وجه ایجابی و اثباتی و چه در وجه سلبی، خواستههای خود را مطرح و بخشی از آن را متحقق کرد. جنبش اعتراضی و دموکراسیخواه مردم ایران چنان برای حاکمان محسوس بود که رهبر جمهوری اسلامی را وادار ساخت در آستانهی انتخابات اعلام کند، حتی مخالفان نظام برای ایران هم که شده در انتخابات شرکت کنند؛ و نیز از “حق الناس” بگوید. و درنهایت هم حسن روحانی، به عنوان فرد پیروز اعلام شد.»
این کوشنده ملی ـ مذهبی در بخش دیگری از سخنان خود به اظهارنظرهای صریح رهنورد، کروبی و موسوی در حمایت از حقوق اساسی مردم ایران، و نیز نقد حاکمیت اقتدارگرا اشاره کرد. وی ازجمله به این اظهارنظر رهنورد اشاره کرد که گفته بود: اعدامهای دهه67 را با هیچ آب زمزم وکوثری نمیتوان شست؛ نیز پیام چند ماه پیش کروبی به روحانی (که تاکید کرد: «در روش سيستمی که به شرع، قانون و حقوق بشر پايبند نيست و استبداد و ديکتاتوری در ساختارش نهادينه شده، صدای مردم بینام و نشان به جايی نمیرسد.»)؛ و این تاکید موسوی که تمامیتخواهان درحال سامان دادن کره شمالی با بزک دموکراسی، در ایران هستند.
این تحلیلگر مسائل سیاسی همچنین در ادامهی سخنان گفت: «ادامه حصر دلایل متعدد دارد. ازجمله: زنده بودن جنبش اجتماعی و احساس ترس کانون مرکزی قدرت از آن، به دلیل فقدان اقتدار دموکراتیک. نیز دیدگاههای صلحستیز و گفتگو گریز جریان راست افراطی در ایران که نه به دموکراسی و گفتگو در داخل نظر دارد و نه از صلح و تنشزدایی در خارج استقبال میکند. یک علت دیگر، موقعیت متزلزل حاکمان در داخل و نیز در منطقه است.»
کاظمیان همچنین ایستادگی رهبران جنبش سبز، و عدم عقبنشینی آنان از مواضع خود را، برای رأس نظام سیاسی برخورنده دانست؛ وضعی که از نظر وی، عاملی دیگر در تداوم بازداشت غیرقانونی رهنورد، کروبی و موسوی است.»
کاظمیان پیگیری و تلاش همراهان جنبش سبز و حامیان حقوق بشر در ایران برای طرح مطالبهی آزادی رهبران جنبش سبز از روحانی را مهم دانست. وی گفت: «آقای روحانی باید بداند که لایههای اجتماعی تغییرخواه، پیگیر وعدههای ایشان هستند؛ و دولت بنفش بدون همراهی لایههای اجتماعی حامی، و بدون توسعه سیاسی، کامیاب نخواهد بود. اگر دولت بنفش خود را از نیروی اجتماعی تغییرخواه محروم کند، در ساختار سیاسی قدرت و در برابر راست افراطی و دیگر کانون های قدرت، دستی خالی خواهد یافت.»
او همچنین با اشاره به این نکته که حصر و تداوم یافتن آن، به صورت مستقیم از نظر و رأی رهبر جمهوری اسلامی متاثر میشود؛ خطاب قرار دادن رأس نظام سیاسی و وادار ساختن وی به پاسخگویی را نیز مهم دانست. کاظمیان همچنین لزوم تداوم آگاهیبخشی کنشگران سبز و فعالان حقوق بشر در داخل و خارج از ایران، در مورد وضع رهبران جنیش سبز و دیگر زندانیان سیاسی را مورد تاکید قرار داد.
علی مزروعی:
منشور جنبشسبز، بهعنوان منشوری حقوقبشری و گفتمان غالب، قابل اتکاء است
علی مزروعی، عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی آخرین سخنران برنامه بود. وی در آغاز و با توجه به دیدگاه های مطرح شده، هرگونه تغییر را وابسته به عمل نیروهای داخل ایران دانست و اصلی ترین وظیفهی نیروهای مقیم خارج را بازتاب دادن صدای داخل ارزیابی کرد.
وی براساس تحلیل تاریخی خود از 100 سال تحول خواهی در ایران گفت: «جنبشسبز بر روی دوش تمام تجربهها و جنبش های یکصد سال گذشته ایستاده است. در واقع این جنبشبرآمده از تمامی تجربههای گذشته و تکامل یافته آنهاست؛ و این نکته، وجه تمایز جنبشسبز از اتفاقات مشابه در گذشته است. یک سری از جنبشهای گذشته انقلابی بودند، جنبش اصلاحات یک جنبش حکومتمحور در زمان آقای خاتمی بود. اما جنبش سبز که برآمده از یک انتخابات و با شعار “رای من کو؟” آغاز شد، یک جنبش مدنی و حقوق محور با تمام ویژگیهای جنبشهای مدنی بود که به منشور جنبش سبز منتهی شد. منشوری که درواقع قبل از حصر آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد تهیه شد و بهعنوان یک منشور حقوق بشری میتوان به آن اتکا کرد.»
مزروعی این مرحله را یک گذار بزرگ تاریخی دانست که در جنبشسبز اتفاق افتاد و نتیجه گرفت: «تمامی نیروهای تحولخواه در ایران میتوانند بر روی منشور جنبشسبز اتفاق نظر داشته باشند. اگر به دنبال گفتمانی برای تحولخواهی در ایران باشیم، آن گفتمان حتما گفتمان حقوق محور و حقوقبشری خواهد بود و این ناشی از تمامی تجربیاتی است که جامعه ما سپری کرده است.»
این کوشندهی سیاسی، جنبش سبز را سرمایه اجتماعی برای جامعه ایران دانست و تاکید کرد: «این سرمایه اجتماعی دارای ریشه، نیرو و امکاناتی است که در آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد تبلور پیدا کرده و حصر این عزیزان نشانه وجود این سرمایه اجتماعی است و دلیل اینکه حاکمیت حاضر نیست آنها را از حصر خارج کند این است که میداند این عزیزان در صورت خروج ازحصر قادر هستند این سرمایه اجتماعی که متعلق به تمامی ایرانیان است را بالفعلکنند. »
وی انتخاب روحانی را یکی از موفقیت های جنبش سبز خواند و گفت: «نیروهای جنبش سبز در میدان انتخابات توانستند از فرصت پدید آمده استفادهکنند و به بخشی از خواسته های خود برسند. به عنوان مثال یکی از نگرانی هایی که آقای موسوی در مهرماه سال 1387 برای حضور در انتخابات عنوان کردند، وضعیت سیاست خارجی ایران بود. ایشان معتقد بود مسیری که آقای احمدی نژاد دنبال کرده کشور را به دامن جنگ خواهد بُرد و ما تمامی دستاوردهای کشور را از دست خواهیم داد. در حال حاضر می بینیم که گفتمانی پیروز انتخابات شد که سیاست خارجی کشور را کاملا تغییر داده است و به دنبال تنش زدایی است و این یکی از پیروزی هایی است که به دلیل گفتمان جنبش سبز به دست آمده است.»
این کنشگر سیاسی مقیم بلژیک، ضرورت سازماندهی سرمایههای اجتماعی جنبش سبز را مورد تاکید قرارداد و یکی از مشکلات عمده در جنبش را سازماندهی معرفی کرد و گفت: «ما باید برای ایجاد جامعه مدنی، احزاب و نهادهای صنفی در کشور همت کنیم. و در این راه نیروهای خارج ازکشور باید تلاش کنند تا به نیروهای داخل به منظور تقویت جامعه مدنی و سازماندهی سرمایه های اجتماعی جنبش، جهت بدهند چرا که از فرصت بوحود آمده باید استفاده کرد. این یکی از راهکارهای تلاش برای رفع حصر است. در واقع برای رفع حصر باید تلاش کنیم نیروی اجتماعی به گونه ای بالفعل شود که توازن نیروها در ایران به نفع جنبش سبز تغییر کند.»
این اقتصاددان و کنشگر سیاسی در پاسخ به پرسشی متوجه تغییر سیاست های اقتصادی در دولت روحانی گفت: اگر مسیر آقای احمدی نژاد ادامه پیدا میکرد کشور منفجر میشد. حداقل کاری که شده است این است که در دولت روحانی جلوی آن سیاست مخرب گرفته شده است. اصلاح قانون بودجه سال 1392 و لایحه بودجه سال 1393 بهترین شاخص ها برای تایید این قضیه هستند. نرخ تورم در حال حاضر کاهش پیدا کرده و به احتمال خیلی زیاد در سال آینده این امکان وجود دارد که اقتصاد از رکود خارج شود.
مزروعی در مورد راهکارهای رفع حصر نیز گفت: «باید دولت را تقویت کنیم و از آن دفاع کنیم. البته توجه داشته باشید که این مساله منافاتی با طرح مطالبات ندارد اما باید این قضیه به تضعیف دولت منجر نشود. در عین حال باید به سراغ نیروهای اجتماعی رفته و آنها را سازماندهی کنیم. خوشبختانه در حال حاضر فضا درحال باز شدن است.»
گزارش و عکس : فرشید فاریابی