تکرار مطالبات و فرصت دهی به دولت

کاری که ما می توانیم بکنیم این است که مرتب خواسته هایمان را تکرار کنیم. تذکر درباره زندانیان سیاسی و ستم‌هایی که روا داشته می‌شود، بدون اینکه دولت را مستقیم مسئول اعلام کند؛ به دولت فرصت می‌دهد. اما اگر این فرصت بگذرد و دولت عملی انجام ندهد؛ آن موقع می توان به او انتقاد کرد. ولی من الان نوک تیزانتقاد به سمت دولت روحانی گرفتن را درست نمی‌دانم.پس ما الان نمی توانیم از ایشان بازخواست کنیم بلکه ما خواسته های مان را اعلام می‌کنیم.اینک راه دیگری جز این نیست.

از مدت‌ها قبل و از ابتدای تشکیل دولت جدید گفته می‌شد دولت روحانی با رای مشروعیت می یابد و دولت را هم به دست می گیرد و لیکن ابزار قدرت مثل نیروهای نظامی و امنیتی و قوه قضاییه در دست او نیست. این همان داستانی است که در زمان آقای خاتمی هم بود و از اول انقلاب اتفاق افتاده است و الان هم همین حکایت وجود دارد. در رابطه با مهندس بازرگان هم همین مسئله بود. اما این به آن معنا نیست که ایشان موفق نخواهد شد. اگر آقای روحانی بتواند مسائل اقتصادی و مسائل بین الملل را حل کند و یا نابسامانی‌هایی را که در داخل کشور وجود دارد مثل مسئله آموزش و پرورش که واقعا فاجعه بوده است ویا فساد مالی و اداری را که بیداد کرده است؛ در حالی که به نظر می رسد نیروهای امنیتی با حل این مسائل مشکل زیادی ندارند، در آن صورت پایگاه اجتماعی پیدا می‌کند واز ابزاراین نفوذ می‌تواند استفاده کند برای اینکه کسانی که قدرت را در دست دارند برای حل مشکلات سیاست داخلی تحت فشار بگذارد. اما این کاملا بستگی به این دارد که دولت چقدر در سیاست خارجی و به خصوص مشکلات اقتصادی موفق شود.

من تاکید می کنم که ما فقط نباید به مسئله اقتصاد و روابط خارجی نگاه کنیم. دولت احمدی‌نژاد در تمام زمینه‌ها مشکلات بنیادی ایجاد کرده است. اگر این مشکلات و فساد گسترده و دامنگیر را حل کند پایگاهش منسجم و قوی می شود و آن گاه می تواند فشار بیاورد. ضمن اینکه در آن صورت بخش وسیعی از نیروهایی که الان به ثروتی رسیده اند مانند برخی موسسات مثل سپاه و چه دیگرافراد هم از او حمایت خواهند کرد. پس همه چیز به این بستگی دارد که ایشان در مسائل اقتصادی و روابط بین الملل و نابسامانی‌های اداری موفق شود. در مرحله بعد می تواند در مسائل داخلی کاری کند. ولی الان نمی تواند.

الان نیروهای اپوزیسیون مرتبا در باره سیاست های داخلی تذکر می دهند. البته این تذکر درباره زندانیان سیاسی و ستم‌هایی که روا داشته می‌شود، بدون اینکه دولت را مستقیم مسئول اعلام کند؛ به دولت فرصت می‌دهد. اما اگر این فرصت بگذرد و دولت عملی انجام ندهد؛ آن موقع می توان به او انتقاد کرد. اما من الان نوک تیزانتقاد به سمت دولت روحانی گرفتن را درست نمی‌دانم.

ما به آقای روحانی می گوییم این خواسته های ماست که حصر برداشته شود و زندانیان سیاسی آزاد شوند و … این را مرتبا ما تکرار می کنیم و باید هم بکنیم اما اینکه تو چرا این کار را نمی کنی را من در مثلا نامه جمعی از اعضای هیأت مؤسس و شورای مرکزی حزب اعتماد ملی خطاب به روحانی ندیدم. بنابراین چون آقای روحانی بر سر کاراست، اینطور نیست که ما این خواسته ها را نداریم؛ این خواسته های مطلوب ماست و ما داریم می گوییم و به آقای روحانی هم که نامه می نویسیم در حقیقت نیروهایی را که بر سر کار هستند غیرمستقیم مورد خطاب و مورد سرزنش قرار می دهیم. گاها هم مستقیما می گوییم که نیروهایی نمی‌گذارند. این به آن معنا نیست که ما الان می توانیم از ایشان بازخواست کنیم بلکه ما خواسته های مان را اعلام می‌کنیم.

در مورد حرف هایی که تندروها می زنند مثل همه جای دنیا ما نمی توانیم به آقای روحانی انتقاد کنیم که چرا آنها این حرف را می زنند. در جوامع دموکراتیک هم تندروها حرفهای تندروانه خود را می‌زنند؛ در ایران که زور هم هست و کسانی که زور دستشان است حرفشان را می زنند و نمی توان به آقای روحانی اعتراض کرد که چرا تندروها حرفهای بدی می‌زنند. کاری که ما می توانیم بکنیم این است که مرتب خواسته هایمان را تکرار کنیم. و در حقیقت جامعه هم می‌بیند که این خواسته های ماست. مسئله بعدی این است که چه کسی می تواند این خواست ها را انجام دهد؟ حتی در امریکا این حالت وجود دارد که وقتی خواسته ها گفته می شود بیان می شود که نمی گذارند آقای اوباما کاری کند. سرزنش اش می رود به سمت آن کسانی که مانع کار هستند. این روش در سیاست وجود دارد که خواسته ها را مرتب به آقای اوباما می‌گویند او هم می گوید این حرفها خوب است و وقتی انجام نمی‌دهد معلوم می شود که جمهوری خواه ها و دیگران نمی‌گذارند کار انجام شود. پس سرزنش متوجه آنهاست.

در ایران هم ما اکنون تنها می‌توانیم خواسته هایمان را بارها و بارها تکرار‌کنیم ولی نمی توانیم مانع مخالفان تندرو شویم بلکه فقط در جامعه آنها را مرتب منزوی و ایزوله می کنیم. این یک نوع پایگاه گرفتن قدرت است یعنی آنها پایگاهشان را از دست می‌دهند و این طرف پایگاه قدرتی به دست می آورد.اینک راه دیگری جز این نیست.

سایت ملی – مذهبی محلی برای بیان دیدگاه های گوناگون است.

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله