احمد زیدآبادی به زندان بازگشت

احمد زیدآبادی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی که ماه‌های اخیر را در مرخصی از زندان به سر می‌برد، امروز یکشنبه (۲۹ دی-۱۹ ژانویه) به زندان رجایی‌شهر در کرج بازگشت.

به گزارش ندای سبز آن‌گونه که مهدیه محمدی، همسر آقای زیدآبادی، ساعتی قبل در صفحه‌ی فیسبوک شخصی‌اش نوشت، بازگشت این روزنامه‌نگار به زندان، پس از احضار تلفنی مقامات دادستانی، و در روز تولد پیامبر مسلمانان که در ایران “عید” به شمار می‌آید، صورت گرفته است.

احمد زیدآبادی، روز سی‌ام شهریور‌ماه امسال و هم‌زمان با آزادی شمار دیگری از زندانیان سیاسی هم‌چون نسرین ستوده و عیسی سحرخیز، به مرخصی آمد و نزدیک به چهارماه گذشته را بدون هرگونه اظهارنظر سیاسی و یا حضور رسانه‌ای در کنار خانواده‌اش سپری کرد.

دبیرکل سازمان ادوار تحکیم، یک روز پس از انتخابات ریاست‌جمهوری خرداد ۸۸ بازداشت شد و پس از ماه‌ها تحمل حبس انفرادی و فشارهای شدید بازجویی، از سوی شعبه‌ی ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به شش سال زندان، پنج سال تبعید به شهرستان گناباد و محرومیت مادام‌العمر از هر گونه فعالیت سیاسی و شرکت در احزاب و هواداری و مصاحبه و سخنرانی و تحلیل حوادث، به صورت کتبی یا شفاهی محکوم گردید که این حکم عینا در دادگاه تجدیدنظر استان تهران تایید شد.

او درحالی‌که در زندان به سر می‌برد، در سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱، برنده‌ی “قلم طلایی موسسه بین‌المللی مطبوعات” و “جایزه جهانی آزادی مطبوعات” سازمان یونسکو شد.

بازگشت آقای زیدآبادی به زندان رجایی‌شهر، چهار روز پس از بازداشت حشمت‌الله طبرزدی، دیگر زندانی سیاسی که در مرخصی به سر می‌بُرد و بازگرداندن او به همین زندان صورت می‌گیرد.

آقای طبرزدی که به شرط سکوت از دی‌ماه سال گذشته در مرخصی می‌برد، به ویژه پس از انتخاب حسن روحانی به سمت ریاست‌ جمهوری اسلامی، سکوت خود را به تدریج شکسته بود و مواضع انتقادی خود را نسبت شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر ایران ابراز می‌کرد.

یک روز پیش از آن نیز، دکتر علی رشیدی، عضو هیات رهبری “جبهه ملی ایران” و رییس “انجمن اقتصاددانان”، جهت سپری کردن دوره‌ی محکومیت دو سال حبس خود، روانه‌ی زندان اوین شده بود. آقای رشیدی ۷۷ سال دارد و در پاییز و زمستان سال ۱۳۹۰، ۴ ماه را در بازداشت موقت به سر برده بود.

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله