نقدی بر مقاله آقای آرش نراقی

موسی به دین خود، عیسی به دین خود

سخن آقای نراقی اینجا عجیب است که رفع تحریم ها را وظیفه ای مختص دولت ها می داند اما از جامعه مدنی می خواهد برای آزادی زندانیان سیاسی و حصر رهبران جنبش سبز وارد عمل شود. البته موضوع دوم غلط نیست اما بر مبنای کدام تقسیم بندی رفع تحریم ها بر عهده دولت است و آزادی زندانیان کارویژه جامعه مدنی ؟

در روزهای اخیر نقدهایی بر نامه 465 فعال مدنی و سیاسی خطاب به اوباما در مورد تاثیر منفی تحریم ها بر معیشت مردم و روند دموکراسی خواهی در ایران نوشته شده است. این نامه در حمایت از نامه 55 زندانی سیاسی به باراک اوباما نوشته شد که در آن خواستار رفع تحریم ها شدند. یکی از نقدها از سوی آقای آرش نراقی نوشته شد که بر دو محور چرخیده است. نخست اینکه امضا کنندگان چرا خود را در جایگاه دولت مردان قرار داده اند و اصولا این وظیفه دولت روحانی است که در مصالحه با غرب به فکر راه حلی برای رفع تحریم ها باشد. محور دوم نقد آقای نراقی بر این اساس استوار شده که اصولا چرا اولویت شعارهای امضا کنندگان نامه بر رفع حصر و آزادی های سیاسی قرار نگرفته است؟ به نوعی آقای نراقی پیش شرط هر گونه موفقیت در رفع تحریم ها و حل مسئله هسته ای ایران را آزادی رهبران در حصر ، زندانیان سیاسی و گشایش در فضای سیاسی ایران دانسته است.

در مقام نقد گزاره نخست ایشان، مبنی بر اینکه رفع تحریم ها بر عهده دولت روحانی است و نه فعالان مدنی باید گفت این سخن تا حدودی عجیب است. چون که اصولا امضا کنندگان نامه در هیچ کجای آن اشاره نکرده اند که حل مسئله هسته ای وظیفه آنهاست. این 465 نفر از فعالان سیاسی و مدنی هستند که زیست آنها در جامعه مدنی ایران است. به نوعی حیات آنها نه در ساخت قدرت که در عرصه عمومی است و طبیعی است در عرصه عمومی نیز باید مسائلی که با معیشت و زندگی مردم سر و کار دارند مورد بررسی قرار گرفته و به عبارتی با آنها چالش شود. زمانی که سوءمدیریت در نظام اقتصادی و سیاسی کشور با همدستی تحریم های خرد کننده زندگی مردم را فلج می کنند و اقتصاد بیش از پیش پایه هایش لرزان می شود تبعات این بحران ها در مصداق ها بروز و ظهور می یابند و این مصداق ها خود به خود توجه جامعه ،روشنفکران ، رسانه ها و احزاب را به خود جلب می کنند.

به عنوان مثال وقتی در دزفول عده ای از بیماران هموفیلی به خاطر کمبود دارو به مواد مخدر پناه می برند، یا بیماران سرطانی در استان مرکزی درمان خود را به خاطر هزینه سنگین دارو رها می کنند یا برخی از بیماران به خاطر بحران دارو جان خود را از دست می دهند، یا اینکه کارخانه ها بر اثر فقدان مواد اولیه تولید ورشکسته می شوند و کارگران نخستین قربانی این بحران می شوند توجه روشنفکران ، فعالان مدنی و سیاسی که به خصوص خارج از دایره قدرت مسائل را زیر ذره بین قرار می دهند جلب شده و حساسیت آنها برانگیخته می شود.

در نتیجه این توجهات و حساسیت هاست که روشنفکران ، فعالان مدنی، احزاب سیاسی، رسانه ها در عرصه عمومی به عنوان بازیگر وارد عمل می شوند و تحریم ها را به عنوان یک مسئله مطرح می کنند. یعنی  اگر رفع تحریم ها به دغدغه بیش از 465 فعال مدنی و سیاسی در داخل و خارج از کشور تبدیل شده و باعث شده آنها به نامه نگاری به مقامات کشورهای درگیر در پرونده هسته ای ایران اقدام کنند و دولت ها را به خاطر این موضوع مورد خطاب قرار دهند حاصل فرآیندی است که موضوع تحریم ها را به یک مسئله تبدیل کرده است. طبیعی است زمانی که مسئله ای مطرح می شود جامعه مدنی وارد عمل می شود و این ورود به مسئله کارکرد اجتناب ناپذیر جامعه مدنی است. در عرصه عمومی نیز ورود به مسئله اصل موضوع است و نتیجه گرفتن از این ورود فرع برآن است. یعنی پیشاپیش نمی توان با استدلال به عدم نتیجه گیری، مسئله ای را به حال خود رها کرد. این ضرورت مسئله است که فعالان مدنی را در عرصه عمومی مجبور به واکنش می کند و نتیجه گیری نیز به جز اراده دولت ها به توان جامعه مدنی و هنرمندی فعالان مدنی از ابزارهای ارتباطی و امکانات موجود در عرصه عمومی برای تاثیرگذاری بر قدرت بستگی دارد.

در نتیجه این استدلال آقای نراقی که فعالان مدنی به خاطر احتمال عدم نتیجه دهی  نامه نگاری ها و دیگر اقدامات خود بهتر است از این اقدامات اجتناب کنند به خاطر کارکرد عرصه عمومی و کنش فعالان مدنی چندان موجه به نظر نمی رسد.

دولت روحانی موظف است بر اساس وعده خود، توافق هسته ای با غرب و رفع تحریم ها را مد نظر قرار دهد و فعالان مدنی هم بر اساس ضرورت های برخاسته از عرصه عمومی می توانند قدرت را مورد خطاب خود قرار دهند.

دوگانه سازی از کارکرد جامعه مدنی

سخن آقای نراقی اینجا عجیب است که رفع تحریم ها را وظیفه ای مختص دولت ها می داند اما از جامعه مدنی می خواهد برای آزادی زندانیان سیاسی و حصر رهبران جنبش سبز وارد عمل شود. البته موضوع دوم غلط نیست اما بر مبنای کدام تقسیم بندی رفع تحریم ها بر عهده دولت است و آزادی زندانیان کارویژه جامعه مدنی ؟ با منطق آقای نراقی می توان گفت آزادی زندانیان نیز کارکرد دولت و تعامل قوه مجریه با قوه قضائیه است و مطالبه فعالان مدنی و سیاسی خارج از قدرت تاثیر چندانی ندارد و جامعه مدنی بهتر است دخالت نکند. به عبارتی منطق آقای نراقی در مقاله خود دچار نوعی دوگانه سازی از کارکرد جامعه مدنی است. یعنی یک جا جواز ورود جامعه مدنی و فعالان مدنی و سیاسی را صادر می کند و جای دیگر جامعه مدنی را به نوعی در دخالت در کار دولت نهی می کند.

با این منطق، جامعه مدنی اصولا در برخی از مسائل باید به محاق رود و مسائل ما بین دولت ها یا قوای سه گانه حل شود. هیچ گونه معیاری برای اثبات این دو گانه سازی از کارکرد جامعه مدنی وجود ندارد، یعنی آقای نراقی بعید است بتواند اثبات کند نامه برای رفع تحریم ها بی اثر است اما نامه برای آزادی زندانیان سیاسی اثرگذار است. واقعیت این است که دولت کار خود را می کند و جامعه مدنی هم کارکرد خاص خود را دارد. فعالان مدنی هر جا که جامعه مسائلش را به عنوان ضرورت بر آنها تحمیل می کند وارد عمل می شوند، حال زمانی این مسئله رفع تحریم هاست و زمانی دیگر مسئله آزادی زندانیان سیاسی است.

اولویت بندی مسائل بر اساس کدام معیار؟

اکثر امضا کنندگان نامه در انتخابات 92 از حسن روحانی خواستند رفع تحریم ها و حل مسئله هسته ای ایران را با توجه به حوزه مانور دولت در ساختار جمهوری اسلامی مورد توجه قرار دهد . بسیاری از آنها از مناصب دولتی بی بهره هستند. آنها در انتخابات شرکت کردند تا دولتی سرکار بیاید که به نوعی ضمن توقف روند تخریبی که در هشت سال دولت احمدی نژاد، ایران را در پرتگاه نابودی قرار داد عقلانیت را به امور برگرداند و ضمن حل مسئله هسته ای و رفع تحریم ها برای مدیریت صحیح اقتصاد کشور تلاش کند و از سویی فضای امنیتی که بعد از انتخابات 1388 جامعه ایران را تحت تاثیر خود قرار داد بشکند. جناب نراقی به نوعی در نوشته خود رفع حصر ، آزادی زندانیان و شکستن فضای امنیتی را پیش شرط موفقیت جامعه مدنی در طرح مطالبات خود دانسته  و حتی گشایش در فضای سیاسی را تضمین کننده موفقیت دولت در حل مسئله تحریم ها معرفی کرده اند.

اما دلیلی برای این اولویت بندی وجود ندارد. همچنانکه برخی از فعالان مدنی معتقد هستند رفع تحریم ها، رونق اقتصاد ملی ، جان گرفتن طبقه متوسط و نفس کشیدن جامعه مدنی خود به خود به شکسته شدن فضای امنیتی کشور منجر خواهد شد و برخی هم موفقیت هر یک را محرکی برای موفقیت مطالبه دوم می دانند. امضا کنندکان نامه چه بسا کسانی باشند که قائل به اولویت مطالبه آزادی زندانیان سیاسی باشند و چه بسا کسانی که برای رفع تحریم ها و حل مسئله هسته ای ایران ارجحیت قائل هستند و شاید هم در میان آنها کسانی باشند که میان این دو مطالبه اولویتی قائل نیستند و برای هر دو تلاش می کنند . در نتیجه پیش شرط آقای نراقی چندان نمی تواند اقدام امضا کنندگان را فاقد اعتبار کند یا آن را در مقام عملی بیهوده قرار دهد. جامعه مدنی ایران می تواند با همین امکان محدود ضمن درخواست از دولت برای حل مسئله هسته ای و گوشزد کردن بحران هایی که جامعه  به خاطر پرونده هسته ای دچار آنها شده از عرصه عمومی در غرب نیز برای توجه حداقل بخشی از افکار عمومی این کشورها به فاجعه انسانی که در ایران در حال رخ دادن است استفاده کند. به این معنی که این نامه نگاری ها به مقامات دولت هایی که درگیر این پرونده هستند بی فایده نیست بلکه عدم استفاده از امکانات موجود در عرصه عمومی غرب از سوی ایرانی ها و فقدان لابی های تاثیرگذاری که بتواند رنج مردم ایران را به عنوان یک مسئله در افکار عمومی غرب طرح کند مورد مناقشه است.

واقعیت این است غرب نیز بهتر است صدایی از جامعه مدنی ایران را بشنود که نه بر مبنای محاسبات صرف سیاسی که بر اساس منطق جامعه مدنی نه تنها با حکومت ایران بلکه با دولت های غربی سخن می گوید. جایی که جامعه مدنی ایران با زبان خود به له شدن زیر بازی سیاسی دولت ها و نحیف شدن زیر ارابه های سهمگین قدرت اعتراض می کند. جامعه مدنی چه در ایران و چه در سایر کشورهای جهان زبان خاص خود را نسبت به قدرت دارد و در عرصه عمومی تلاش می کند و با امکانات خود قدرت ها را مورد خطاب قرار دهد. مخاطب این جامعه مدنی می تواند حکومت ایران  و یا می تواند دولت های غربی باشند. در نتیجه دولت روحانی برای رفع تحریم ها کار خود را می کند و جامعه مدنی هم برای رفع تحریم ها از ابرازهای خاص خود استفاده می کند.

مقاله آقای آرش نراقی را در اینجا ببینید:http://www.rahesabz.net/story/74515/

 سایت ملی – مذهبی محلی برای بیان دیدگاه های گوناگون است.

مطالب مرتبط

ایرج سبحانی، استاد علوم پزشکی دانشگاه کرتی پاریس، فرانسه


در سال‌های اخیر، نظم بین‌الملل که روزگاری بر پایه احترام به قواعد و گونه‌ای اخلاق جمعی بنا شده بود، با بحران بی‌سابقه‌ای مواجه شده است. نه تنها ارزش‌های مشترک مانند حقوق بشر، دموکراسی و حاکمیت قانون تضعیف شده، بلکه نهادهای جهانی که وظیفه‌ی پاسداری از این ارزش‌ها را داشتند، به شدت مورد بی‌اعتمادی و تردید قرار گرفته‌اند.

جمال کنج*

وقتی آن حسابرسی فرا برسد، مورخان مسیر را ردیابی خواهند کرد که نشان می‌دهد چگونه قوی‌ترین ملت روی زمین اجازه داده است قدرت نظامی و سیاست خارجی‌اش برای خدمت به یک کشور خارجی برون‌سپاری شود

مطالب پربازدید

مقاله