مسعود باستانی و مهسا امرآبادی

پیروزی در انتخابات 24 خرداد مدیون پایمردی رهبران جنبش سبز است

سایت کلمه خبر داده است مسعود باستانی و مهسا امرآبادی، زوج روزنامه نگار زندانی که اکنون در زندان های رجایی شهر و اوین دوران محکومیت خود را می گذرانند در نامه ای مشترک پیروزی در انتخابات را به مردم ایران تبریک گفتند.

 در بخشی از این نامه آمده است: این پیروزی، پیروزی همه مادران داغدار تابستان ۸۸، پیروزی قربانیان مظلوم کهریزک پیروزی زندانیان سیاسی جنبش سبز، پیروزی روزنامه نگاران زندانی و پیروزی همه کسانی بود که طی این چهار سال در راه صیانت از آرای ملت امیدوارانه در برابر سختی ها ایستادگی کردند.

 متن کامل این نامه  به شرح زیر است:

 

احساس آدمی آمیزه ای از طعم تلخ و شیرین است. وقتی در زندان نشسته ای و می خواهی از پشت دیوارهای بلند تنها از مسیر کلمات یک پیروزی بزرگ را به مردمان سرزمینت تبریک بگویی…

چهار سال گذشت. همانند چهار سال پیش، بار دیگر ایرانیان در کمال بردباری و متانت به صف ایستادند تا آرای خود را به نفع سیاستمداری اعتدالگرا که از حمایت اصلاح طلبان هم برخوردار بود، به صندوق ها بریزند. در این میان چه کسی باور می کند که انتخابات همین مردم با همین کیفیت و کمیت در خرداد ماه ۸۸ گزینه دیگری جز اصلاح طلبی و دموکراسی خواهی بوده است؟ نگاهی گذرا به نتیجه آرای مردم و نحوه انتخاب آنان گواهی روشن براین ماجراست.

پیروزی بزرگ روز ۲۴ خرداد ماه، پیروزی بزرگ همه منتقدین وضعیت موجود و پیروزی بزرگ تحول خواهان و اصلاح طلبانی که با وجود همه دل نگرانی ها آبروی خویش را سرمایه میدان کردند. آنانی که طی سال ها با شکیبایی و پایداری بر سر آرمان هایشان مرارت ها تحمل کردند. این پیروزی بیش از هر چیز دیگری به وضوح نشان داد که سناریوی کودتاگونه خرداد ماه ۸۸ شکست خورده است. شکستی آن چنان سنگین که دیگر مجریان آن هم حاضر به تکرارش نشدند و استفاده مجدد از آن روش را به زیان خود می دیدند.

این پیروزی، مدیون پایمردی رهبران جنبش سبز است. رهبرانی که در راه وفای به عهد و اجرای فصل سوم قانون اساسی و دفاع از حقوق ملت حاضر به مصالحه و مصلحت اندیشی نشدند و حصر نشینی را بر قدرت اندوزی ترجیح دادند. این بار هم باردیگر مردی پیروز قاطع میدان شد که از حقوق ملت گفت و بر ضرورت آشتی ملی با جامعه جهانی و توسعه جامعه مدنی تاکید ورزید. پیروزی روحانی، پیروزی بر تنگناهای اقتصادی ناشی از تحریم، سخت گیری های فرهنگی و رفتارهای امنیتی بود که در راه تحدید آزادی های قانونی و به بهانه های واهی اعمال می شد.

پیروزی روحانی، پیروزی دگراندیشانی بود که همواره نادیده گرفته می شدند و پیروزی بر تفکری وهم آلود که همه جماعت را به رنگ خویش می پنداشت. پیروزی روحانی، پیروزی مردمانی ظاهرا خاموش بود که طی این سالها و در سکوت تحمیلی صدای مرگبار گلوله و بوی باروت را از سوی سوریه شنیدند و با انتخاب صلح طلبی، سناریونویسان و جنگ طلبان را به حاشیه راندند. این پیروزی، پیروزی همه مادران داغدار تابستان ۸۸، پیروزی قربانیان مظلوم کهریزک پیروزی زندانیان سیاسی جنبش سبز، پیروزی روزنامه نگاران زندانی و پیروزی همه کسانی بود که طی این چهار سال در راه صیانت از آرای ملت امیدوارانه در برابر سختی ها ایستادگی کردند.

پیروزی خردادماه امسال، پیروزی همان جوانانی بود که چهار سال پیش در چنین روزهایی (۲۵ خردادماه ۸۸) در خیابان ها در برابر اقتدارگرایی با سکوت خویش اعتراض کردند و در پایان نیز آشوبگر نامیده شدند. پیروزی همه آنانی که در اتاق های تاریک بازجویی به رغم همه تهمت ها و توهین ها حاضر نشدند تا روشنایی حقیقت رای یک ملت را انکار کنند. پیروزی خانواده هایی که در طی این سال های سخت چهره عزیزانشان تنها از پشت میله های زندان تماشا کردند و شب های دلتنگی را به تنهایی سحر کردند.

چه قدر طعم این پیروزی دلچسب و شیرین است. چه قدر تماشایی است روزگاری که باردیگر ایران به سرای امید تبدیل می شود، حتی زمانی که مجبور هستی از دریچه تلویزیون کوچک زندان صدای شادی اهالی این سرزمین را در خیابان ها شهرت بشنوی و با تصویر کامیابی شان شاد باشی. ای کاش امشب باردیگر تلویزیون تصنیف به یادماندنی “ای ایران سرای امید” را با صدای استاد (شجریان) پخش می کرد. آرزو می کنیم، ای کاش می توانستیم لحظه لحظه این پیروزی را در کنار مردم گزارش کنیم و ای کاش می توانستیم بنویسیم حکایت حال آنانی که را که با اشک یکصدا آواز می خواندند:

“هموطن پیروزی ات مبارک…”

۲۵ خرداد ماه ۹۲

مهسا امرآبادی ـ مسعود باستانی [اوین ـرجایی شهر]

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله