مشکل این رویکرد آن است که اولا نمیتواند درک واقع بینانهای از تحولات درون کشور داشته و ثانیابه اشتباه علت رابه جای معلول می نشاند/این اولین باری نیست که ایران موردتحریم قرارگرفته است…
تفسیرهای متفاوتی از رای به آقای روحانی ارائه شده است. تازهترین آنها متعلق به نیو کان (conservative-oen) های آمریکایی و گروهی در بین نیروهای مخالف است که در گذشته از تحریم و حمله نظامی به ایران حمایت میکرده اند. این رویکرد بر این باور است که تحریمهای غرب در رای به آقای روحانی تاثیر گذار بوده است. نتیجه عملی این رویکرد آن است که اگر غرب مایل به تغییر سیاست در ایران میباشد باید از همین اهرم، تحریم و جنگ، استفاده نماید. مشکل این رویکرد آن است که اولا نمیتواند درک واقع بینانهای از تحولات درون کشور داشته و ثانیا به اشتباه علت را به جای معلول می نشاند.
رای به آقای روحانی رای به اعتدال، اصلاحات بجای کنشهای خشونت گرایانه، و مخالفت با استبداد بوده است. آقای روحانی اگرچه نماد انتخاب شده این نوع نگرش به تغییر در ایران میباشد، اما جنبشی که به این رویکرد دلبسته است بسیار فراتر از یک انتخابات و یک فرد به سیاست تغییر درون ایران مینگرد. این جنبش یکشبه شکل نگرفته است و بعد از تحریمهای غرب بوجود نیامده است. زمینه این جنبش در زمان حیات زنده یاد مهندس مهدی بازرگان و بعد از گرفتن سفارت آمریکا و رادیکالیزه شدن جو سیاسی ایران مهیّا گردید. اگرچه در زمان او انتقادهای ریشهای و صمیمی او مورد بی مهری بسیاری قرار گرفت، اما مرور زمان ثابت نمود که همه کسانیکه در زمانی به انتقاد از او و بحث او در مورد به انحراف کشیده شدن انقلاب نشسته به بیراهه رفته بودند.
جنبش حمایت از آقای خاتمی در انتخابات سالهای ۷۶ و ۸۰ که بر همین باور و رویکرد شکل گرفته بود، جنبشی بود برای اصلاح انقلاب از انحراف و نهادینه کردن ارزشهای دموکراتیک در حکومت، آنچیزی که انقلاب در حول آن به صحنه آمده بود. تقلب انتخاباتی در سالهای ۸۴ و ۸۸، نیروهای مخالف و فعال سیاسی را بر آن داشت تا به جنبش اصلاح طلبانه بیشتر دلبسته و کشور را از خشونت گرایی و قرائت استبداد گرایانه از دین و سیاست محفوظ بدارند. این جنبش در سالهای ریاست احمدینژاد بر کرسی ریاست جمهوری همچنان بر رویکرد سیاسی خود اصرار ورزیده و اورا نماینده استبداد و خشونت و آنچه از استبداد حاصل میگردد، فساد، رادیکالیزم کور، و ویرانی، قلمداد نمود.
این جنبش به دنبال فرصت برای اعمال کنش اصلاح طلبانه خود میگردید، و این فرصت با تلاش همه نیروهای اصلاح طلب از همه اقشار جامعه بوجود آمد. رای به آقای روحانی مدیون تلاش این جنبش و عمرش بسیار طولانی تر از اعمال تحریم از طرف غرب میباشد. کسانیکه تحریمها را یکی از عوامل تاثیر گذار رای به آقای روحانی میدانند، در حق این جنبش و این پختگی فکری میلیون ها هم وطن جفا مینمایند. آنها به این فرهنگ سیاسی شکل گرفته در زیر باور سیاسی اصلاح طلبانه بیگانه میباشند. آنها تاریخ را در لحظهها میخوانند بدون آنکه توجهی به توسعه تاریخی و پیوستگی عوامل اصلی شکل دهنده یک جریان داشته باشند.
آقای رفسنجانی خودرا برای رقابتهای انتخاباتی نامزد نمود. این کار شور و هیجان غیر قابل آنکاری در جنبش اصلاح طلبی بوجود آورد. به محض ردّ صلاحییت او بسیاری بر آن شدند که انتخابات را تحریم نمایند. کم نبودند کسانیکه اعلام نمودند که با هر قیمتی حاضر نیستند در انتخابات شرکت نمایند. اگر این بسیج همگانی و ائتلاف صورت نگرفته بود، هرگز روحانی در دور اول انتخاب نمیگردید. اگر به دور دوم میرفت، بعید نبود که نتیجه دیگری عاید انتخابات و مردم میگردید. اگر تحریمها نقشی در انتخابات ایفا نموده اند چرا میبایست مردم با ردّ صلاحییت آقای رفسنجانی با انتخابات قهر نموده و چرا برای دو مرتبه کشیدن مردم به پای صندوقها در حمایت از روحانی باید بسیج همگانی میگردید.
نکته قابل ذکر دوم در این بحث طرف طرفداران تاثیر تحریم در انتخابات نشاندن معلول بجای علت است. تحریم معلول ع نظام ایست ناکار آمد، فاسد و رژیمی که منافع ملی را قربانی منافع شخصی و فکری گروهی نموده است. مردم به این نظام و جفایی که به اطمینان آنها شده بود رای منفی دادند. بمحض ملاحظه مناظرههای تلویزیونی، مردم واقع بین کشورمان دریافتند که جلیلی چه خیانتی به منافع ملی کشور کرده است. مذاکرات ایران با غرب بر روی مسائل هسته یی که در زیر فرمان رهبر و هدایت جلیلی صورت میگرفت، کاملا منافع ملی را نادیده گرفته بود. جلیلی با یک نگاه تنگ نظرانه ایدئولوژیک، هرگونه راهی را برای به نتیجه رساندن این مذاکرات مسدود نموده بود. مردم با شکستن این پیمان، اطمینان و تعهد به منافع ملی، برای یک تغییر به آقای روحانی رأی دادند. آنها به کسانیکه به منافع ملی کشور خیانت نموده بودند رای منفی داده و برای عزت و سربلندی کشورشان به کسیکه به این روش انتقاد مینمود رای دادند.
در تاریخ کشور ما این اولین باری نیست که ایران مورد تحریم غرب قرار گرفته است. دولت قهرمان ملی کشورمان، دکتر محمد مصدق، برای ملی کردن صنعت نفت مورد به مهری انگلیس و آمریکا قرار گرفت. نفت ایران تحریم گردید اما ملت ایران همچنان در پشت رهبر خود استوار ایستاد، بخاطر آنکه او انسانی صادق، و وطن دوست بود. او به منافع ملی کشور احترام میگذاشت و نهایتا جان خود را در این راه گذاشت. تحریم ها برای روحانی رای نخرید، دولت و رژیمی ناکارآمد، فاسد و غیر مطمئن زمینه را برای انتخابی دیگر مهیّا نمود.
گروهی از محافظه کاران درون ایران ادعا می کنند که نتیجه این انتخابات ثابت نمود که در انتخابات گذشته تقلبی صورت نگرفته است. نتیجه عملی این استدلال ادامه حصر و حبس سران جنبش سبز میباشد. آنها میخواهند دامان رهبر و محافظه کاران را برای این جفای تاریخی تطهیر نمایند. آنها باز میخواهند بگویند که در صورت فرصت برای تقلبی دیگر در انتخابات آینده، مردم باورشان بیاید که تقلبی صورت نخواهد گرفت. استدلال طرفداران تحریم نیز آن است که دامن خود را از این جفا پاک نموده و بر طبل تحقیر مردم، تضعیف اقتصاد و طبقه متوسط و ویرانی کشور بکوبند.
سایت ملی – مذهبی محلی برای بیان دیدگاه های گوناگون است.