در نشستی در برلین اعلام شد

نظرات متفاوت فعالین سیاسی در باره انتخابات

 پنج نفر از فعالان سیاسی  با نظر گاه های مختلف سیاسی دیدگاه خود در باره انتخابات پیش رو را طی نشستی در برلین با حاضران  مطرح کردند.

به گزارش دویچه وله برخی از فعالان سیاسی از طیف‌های گوناگون اپوزیسیون در شهر برلین درباره تحریم یا شرکت در انتخابات به بحث و گفت‌وگو پرداختند. اغلب سخنرانان به‌رغم دیدگاه‌ها و استدلال‌های متفاوت از عدم شرکت در انتخابات حمایت کردند.

در روز جمعه (۱۷ خرداد/۷ ژوئن) نشستی با عنوان “ما و انتخابات” درباره انتخابات ریاست جمهوری در ایران و چگونگی واکنش اپوزیسیون به آن، در شهر برلین برگزار شد. گروهی از فعالان سیاسی با دیدگاه‌های مختلف در سالن شهرداری شونه‌برگ برلین درباره تاکتیک‌های انتخاباتی به گفت‌وگو پرداختند.

سخنرانان این نشست به ترتیب حمزه غالبی، رضا علیجانی، فرهاد فرجاد، ملیحه محمدی و مهدی فتاپور بودند که هر کدام حدود ۱۵ دقیقه به طرح نظرات خود پرداختند و پس از ارائه پرسش‌های حضار، بار دیگر فرصت توضیح درباره نظرات خود را یافتند.

اردشیر امیرارجمند که به این نشست دعوت شده بود، به علت مشکل ویزا نتوانست در جلسه شرکت داشته باشد. سخنرانان دارای گرایشات سیاسی معین و تعلقات گروهی بودند، اما در این نشست تنها به بیان نظرات شخصی خود اکتفا کردند.

بر سر دوراهی تحریم یا شرکت در انتخابات

نخست حمزه غالبی، رئیس ستاد جوانان و دانشجویان میرحسین موسوی در انتخابات سال ۸۸ به عنوان جوان‌ترین سخنران جلسه نظرات خود را درباره تحریم یا شرکت در انتخابات بیان کرد.

وی ضمن تاکید بر “تخلف و تقلب” در انتخابات سال ۸۸ بیان کرد که صرف شرکت در انتخابات این دوره به معنای تایید نظام نخواهد بود. وی حذف اکبر هاشمی رفسنجانی از صحنه‌ی رقابت‌ها را “عزم و توانایی” نظام برای پیشبرد اهداف خود دانست. وی گفت که در شرایط حاضر اپوزیسیون نیز “نا‌توان یا فاقد اراده” برای مقابله با رد صلاحیت رفسنجانی است.

به گفته غالبی، حذف رفسنجانی آشکارا نشان می‌دهد که انتخابات پیش‌رو نیز “آزاد و عادلانه” نیست. وی نهاد دولت را مهم‌ترین نهاد در تعیین سرنوشت مردم در ایران نامید. وی تاکید کرد که گرچه نمی‌توان تصرف دولت را به معنای اجرای تغییرات اساسی در کشور دانست، با این وجود عملکرد دولت بر زندگی روزمره مردم تاثیری ملموس دارد.

سخنران زمان کنونی مبارزه انتخاباتی را فرصتی برای طرح مطالبات مردم دانست که حتی برخی از این خواسته‌ها از سوی نامزدها نیز مطرح می‌شوند. وی تصریح کرد که تحریم پیشاپیش انتخابات، سبب هدر رفتن فرصت‌ها خواهد شد، گرچه در باره اهمیت این فرصت‌ها و امکانات نیز نباید غلو کرد.

از نظر حمزه غالبی، همه‌‌ی “امیدها” را نباید به انتخابات بست، ولی گفت‌وگوی کنونی میان نیروهای اپوزیسیون نشان می‌دهد که هنوز “تکلیف ما” با این انتخابات روشن نیست و نباید پیش‌هنگام درباره تحریم یا شرکت در انتخابات موضع‌گیری کرد. وی تصریح کرد که خود نیز هنوز تصمیمی در این‌باره نگرفته و مردد است.

مدیریت اختلاف سیاست‌های انتخاباتی اپوزیسیون

رضا علیجانی، یکی از فعالین ملی- مذهبی بحث خود را با دو موضع‌گیری عمومی یعنی “تحریم همه انتخابات در نظام جمهوری اسلامی” یا “تحریم‌هراسی” به‌طور کلی آغاز کرد.

علیجانی گفت که هر دو سیاست از حوزه بحث وی خارج است و روی سخنش با کسانی است که در چارچوب همین نظام و قانون اساسی آن در پی واکنش به موضوع انتخابات هستند.

به گفته وی نام‌نویسی رفسنجانی در انتخابات سبب برهم خوردن معادلات نظام شد و موجی از امیدها و همبستگی را بوجود آورد. اما با رد صلاحیت رفسنجانی دوباره ما شاهد دوپارگی اپوزیسیون در خصوص نحوه برخورد با انتخابات شده‌ایم.

به اعتقاد علیجانی یکی از سناریوهای موجود در میان اپوزیسیون این است که با توجه به شرایط بحرانی ایران و منطقه، برخی با طرح دفاع از مصالح ملی خواهان شرکت در انتخابات و حمایت از روحانی یا عارف به عنوان نامزدهای کارآمدتر و کم‌خطرتر هستند. این سناریو فرصت‌های بدست آمده در زمان انتخابات را غنیمت می‌شمرد و طرفداران این سناریو حتی امیدوارند که پیروزی احتمالی را نیز نصیب خود کنند. علیجانی استدلال این دسته از طرفداران شرکت در انتخابات را شبیه قماربازی دانست که گرچه مرتباَ می‌بازد، اما باز خواهان بازی جدید بوده و حتی امید به برد دارد.

به نظر علیجانی، سناریو دیگر بر این باور است که آیت‌الله خامنه‌ای اصلاح‌طلبان را از صحنه سیاسی ایران بیرون رانده و این انتخابات نیز از پیش مهندسی شده است و نظام آمادگی پرداخت هزینه‌ها را نیز دارد.

به گفته علیجانی طرفداران سناریوی دوم می‌گویند که باید “پیام رد صلاحیت” رفسنجانی را بدرستی تحلیل کرد. زیرا نظام امکان تحرک در بالا و پایین را از اپوزیسیون گرفته است.

علیجانی تصریح کرد که باور گروه دوم این است که روحانی و عارف در رده‌های پایینی انتخابات خواهند بود و شاید پنجم و ششم شوند. زیرا امکان ایجاد “سونامی” انتخاباتی برای این دو نفر ناممکن است و شواهد واقعی نیز نشان می‌دهند که این دو نامزد در بسیاری از شهرها و حتی مراکز استان‌ها فاقد ستاد انتخاباتی هستند.

بنا به ارزیابی علیجانی در حال حاضر اندک افرادی هنوز درباره شرکت یا عدم شرکت در انتخابات مردداند و اغلب نیروهای اپوزیسیون تصمیم خود را در این زمینه اتخاذ کرده‌اند. وی تصریح کرد که با گروه دوم یعنی تحریم‌کنندگان انتخابات همدلی دارد، زیرا که بر این باور است که انتخابات از پیش مهندسی شده است.

“رئیس‌جمهور واقعی، خود آقای خامنه‌ای است”

علیجانی گفت به نظر می‌رسد “اراده‌ای” برای تحمیل نظر خامنه‌‌ای در انتخابات وجود دارد. وی “سعید جلیلی را مسئول مذاکرات علنی، ولایتی را مسئول مذاکرات غیرعلنی و قالیباف را رئیس ستاد اجرایی آقای خامنه‌ای” خواند.

به گفته علیجانی در “اندرونی آقای خامنه‌ای” اختلافاتی وجود دارد که هنوز راه‌حلی برای آنها پیدا نشده است. اما انتخاب هر یک از این سه نفر به این معناست که “رئیس‌جمهور واقعی” ایران در اصل خود “آقای خامنه‌ای” است.

علیجانی در پایان تصریح کرد که نباید انتخابات را بسیار جدی گرفت و امر انتخابات با هر تحلیلی نباید میان نیروهای اپوزیسیون اختلاف بوجود آورد. زیرا که در فردای انتخابات این نیروهای اپوزیسیون هستند که باید با یکدیگر همکاری کنند.

وی تاکید کرد که در صورت حمایت خاتمی و رفسنجانی از یک نامزد نیز، در انتخابات شرکت نخواهد کرد و تن به سکوت خواهد داد.

شایان ذکر است رضا علیجانی در توضیح و تصحیحی بر خبر دویچه وله می گوید وی در این بحث گفته است رای آقایان عارف و روحانی را احتمالا در مهندسی انتخابات پیش رو، پنجم و ششم اعلام خواهند کرد نه اینکه اینها در واقع نیز پنجم و ششم خواهند شد.

 وی همچنین می افزاید یک موضوع مهم بحث اش در باره اهمیت حل اختلاف در روزهای پیش رو بوده است. به نظر وی حل و فصل اختلاف دیدگاه ها در روزهای آینده و ایجاد اجماع دیگر میسر نیست . راه حل پیشنهادی وی این است که هر کس طبق تحلیلی که با آن وحدت و هماهنگی بیشتری دارد عمل کند و سعی شود فضای بحث و گفت و گو سالم و دموکراتیک باقی بماند و به تندی کشیده نشود چرا که از فردای انتخابات باز همین نیروها هستند که باید با هم همکاری و همراهی کنند.

“هدف ایجاد جنبش اجتماعی است”

فرهاد فرجاد در ابتدا توضیحات خود گفت که معمولاَ حامی شرکت در انتخابات است، اما استثناهایی نیز برای وی وجود دارند. به گفته وی تحریم به معنای “قهر کردن” نیست و باید آن را به عنوان واکنشی فعال در نظر گرفت.

به باور فرجاد در زمان زمامداری خاتمی کارهای فراوانی صورت گرفته و شرایط کنونی و بحث‌های انتخاباتی حاضر نیز پیامد و نتایج همان دوران ریاست جمهوری خاتمی است. به گفته وی این واقعیت نشان می‌دهد که تصرف نهاد دولت موضوعی کم‌ اهمیت و بی‌ارزش نیست.

بنا به ارزیابی فرجاد، آنچه موضوع انتخابات را مهم می‌کند ایجاد جنبش اجتماعی است که همراه آن شکل می‌گیرد؛ همان‌گونه که در انتخابات سال ۸۸ حمایت از موسوی سبب ظهور مطالبات اجتماعی و “جنبش سبز” شد.

به باور فرجاد پیروزی نامزد خودی در انتخاب یا ایجاد جنبش اجتماعی دو مولفه‌ای است که شرکت در انتخابات را معنا می‌بخشد. زیرا انتخابات برای نظام و حاکمان همواره سودمند است. اما حضور در انتخابات را باید از زاویه اپوزیسیون بررسی کرد.

فرجاد ضمن تقدیر از ایستادگی موسوی و کروبی تاکید کرد که نظام با حذف نامزدهای نیروی‌های تحول‌خواه یعنی خاتمی و رفسنجانی، عملاَ همه راه‌ها را بسته است. حذف رفسنجانی سبب ریزش بیشتر نیروهای رژیم جمهوری اسلامی خواهد شد.

فرهاد فرجاد با استناد به گفته خاتمی تاکید کرد که در شرایط کنونی هیچ نامزد تحول‌خواهی قادر به پیروزی نیست و حتی در صورت پیروزی نمی‌تواند کاری کند. مقاومت در مقابل حذف رفسنجانی می‌بایست بدل به جنبشی شود که به گفته فرجاد “متاسفانه” از دست رفته است.

آیا “مهندسی انتخابات” دلیلی بر عدم شرکت در آن است؟

ملیحه محمدی در دفاع از شرکت در انتخابات گفت که انتخابات بطور کلی تنها دستاورد مثبت انقلاب ۵۷ بوده است. وی نیز همچون سخنرانان دیگر تصریح کرد که نباید امید فراوانی به انتخابات داشت، زیرا که خصوصیت همه انتخابات تغییرات محدود و کوچک است. امید‌های بزرگ را تنها می‌توان از انقلابات انتظار داشت.

به گفته خانم محمدی انتخابات ریاست جمهوری پیش‌رو هیچ فرق اساسی با دیگر انتخابات برگزار شده در جمهوری اسلامی ندارد، زیرا که همه انتخابات در ایران مهندسی شده و با هدایت ولی فقیه بوده است. وی افزود، اما ما شاهد پیروزی خاتمی در سال ۷۶ بودیم که هم برای اپوزیسیون و هم برای رهبران نظام مایه شگفتی شد.

بنا به ارزیابی محمدی، “انتخابات، نمایشنامه‌ای یکسان با اجراهای متفاوت” است. وی ازتحریم‌کنندگان پرسید که از چه زمانی انتخابات مورد مهندسی قرار گرفته است. به گفته محمدی، مهندسی انتخابات از آغاز در جریان بوده و با حذف رفسنجانی شروع نشده است.

محمدی گفت کشاندن مردم به خیابان با وجود حکومتی اقتدارگرا و خشن نمی‌تواند مسیر دمکراسی را هموار کند، زیرا این حاکمیت آماده سرکوب و پرداخت هزینه‌ی آن است.

محمدی تصریح کرد که شرکت در انتخابات و دادن رای به روحانی یا عارف برای جامعه مدنی بازی برد-برد است. زیرا انتخابات یا به مرحله دوم کشیده می‌شود یا اینکه همچون نمونه نتیجه آرای کروبی در سال ۸۸، حاکمیت مجبور به تقلب می‌شود که خود نیز آن را باور نخواهند کرد.

از نظر ملیحه محمدی، حاکمیت جمهوری اسلامی خواهان انتخاباتی است که مردم ناراضی در آن شرکت نکنند. وی تاکید کرد که انتخابات نه حماسه و نه فاجعه است و نمی‌توان آن را پایان تاریخ دانست.

محمدی در پایان گفت باید با شرکت در انتخابات باید هزینه را برای حاکمان نظام بالا برد. زیرا تحریم‌کنندگان با “رویکرد سلبی” خود هیچ گزینه‌ای را به مردم معرفی نمی‌کنند.

“شرکت یا عدم شرکت به جایگاه نیروهای سیاسی ارتباط دارد”

مهدی فتاپور در آغاز سه موضوع را از هم متمایز کرد، نخست وضعیت عینی انتخابات و ارزیابی از نیروهای سیاسی در صحنه، دوم آنکه با چه روش و زاویه دیدی باید بطورکلی با انتخابات روبرو شد و سرانجام این‌که در این انتخابات پیش‌رو چگونه باید عمل کرد.

به گفته فتاپور تاکنون اپوزیسیون با سه دید مختلف با انتخابات گذشته در رژیم جمهوری اسلامی روبرو شده است. نخست بخشی از نیروهای سیاسی به علت غیردمکراتیک دانستن انتخابات در جمهوری اسلامی، تمایلی به شرکت در هیچ‌یک از آنها بطور کلی ندارند.

گروه دیگری که صرف نظر از توان و ترکیب نیروهای اجتماعی همواره خواهان شرکت در انتخابات بوده، زیرا که آن را فرصتی برای بسیج مردم و فعال شدن آنان ارزیابی می‌کنند.

فتاپور تاکید کرد که تاکتیک شرکت یا عدم شرکت در انتخابات درست یا اشتباه نیست، بلکه باید به جایگاه نیروها نگریست و با توجه به آن سیاست‌گذاری کرد. اصلاح‌طلبان به این دلیل که با یک پا در حکومت هستند وضعیتی متفاوتی از اپوزیسیون بیرون از حاکمیت دارند.

وی راه سوم را برخورد معین و مشخص به انتخابات دانست و تاکید کرد هر نیرویی بنا به جایگاهشان باید درباره شرکت یا عدم شرکت موضع‌گیری کند. وی وضعیت انتخابات در ایران را “سرد” خواند.

به گفته سخنران، جلیلی، ولایتی و قالیباف دارای “آرای متشکل” هستند که نیروهای معینی را به عنوان حامیان خود در پشت سر دارند. وی آرای متشکل روحانی و عارف را بسیار اندک خواند. به گفته فتاپور این دو نامزد هیچ پشتوانه‌ی اجتماعی هم‌چون خاتمی و موسوی ندارند.

بنا به ارزیابی فتاپور شرکت در انتخابات هیچ‌گونه سودی در بر نخواهد داشت، اما عدم شرکت در انتخابات بویژه پس از حذف رفسنجانی به معنای صحه گذاشتن بر “عدم صلاحیت کل نظام” است. بدین ترتیب در حال حاضر خواست برچیدن نظارت استصوابی بیش از پیش بدل به درخواستی فراگیر در جامعه شده است. به گفته سخنران، تاکتیک نیروهای سیاسی در انتخابات با توجه با موقعیت آنان مشخص می‌شود.

همچون اغلب سخنرانان در نشست برلین‌، برخی گروه‌های اصلاح‌طلب از جمله سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و شورای هماهنگی راه سبز امید انتخابات پیش‌رو را “فاقد حداقل‌ استاندارهای شناخته شده” دانسته و عدم شرکت خود در انتخابات را اعلام کرده‌اند. دیگر تشکل‌های مهم اصلاح‌طلب نیز تا کنون از هیچ نامزدی پشتیبانی نکرده‌اند.

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله