جلیلی، اسب تروای احمد‌ی‌نژاد یا نماینده گفتمان سوم تیر؟

جلیلی نماینده سوم تیر بدون احمدی نژاد و مشایی است. پس او در انتقاداتش محافظه کار است تا مبادا کلیت گفتمان سوم تیر به خاطر ناکارآمدی تیم احمدی نژاد از بین برود.شاید حاکمیت در اندیشه مدل 84 باشد جایی که رئیس دولت در دل تکثر کاندیداها با رایی حداقلی به دور دوم می رود ودر دور دوم با رقیبی که نماینده محافظه کاران سنتی است و طبق گفتمان سوم تیر مدافع اشرافیت نظام است با شعار خیزش مستضعفین رقابت می کند و پیروزی سال 84 تکرار می شود.

سعید جلیلی را برخی اسب تروای احمدی نژاد می دانند. مهره ای که در نظر عد‌ه‌ای قرار است همه را غافلگیر کرده و در حالی که اذهان به سوی رد صلاحیت مشایی منحرف شده خود را در مقام رئیس جمهور ایران و ادامه دهنده راه احمدی نژاد نشان دهد. این گزاره از سوی کسانی مطرح می شود که بیشتر از همیشه نسبت به سلامت انتخابات خدشه وارد می کنند و به نوعی انتخابات اخیر را صحنه ارایی دولت و دیگر نهادهای موثر قدرت در ایران می دانند.

اما به راستی این گزاره تا چه حد از درستی برخوردار است؟ در این مورد باید اندکی تامل کرد. تاملی که در شش نکته نمایان شده است.

1-قطعا میان احمدی نژاد و جلیلی نزدیکی هایی وجود دارد و به همان اندازه و البته در حال حاضر بیشتر نیز تفاوت های قابل توجهی وجود دارد. اما شاید بتوان این مشابهت ها را در احمد ی نژاد 84 تا 88 یافت اما سعید جلیلی فعلی به نظر نمی رسد با احمدی نژاد88 تا 92 همسانی های قابل توجهی داشته باشد. سعید جلیلی با احمدی نژاد دور دوم تفاوت های قابل ملاحظه ای قرار دارد.

2-اثبات استدلال ها نیاز به روشن کردن ساختار و گفتمان هایی دارد که حول محور یک موضوع شکل می گیرد. مثلا برای اینکه ثابت شود جلیلی همان احمدی نژاد و ادامه دهنده راه اوست باید به این پرسش پاسخ داده شود تا چه میزان در حال حاضر جلیلی و احمدی نژاد در سیاست داخلی و خارجی همسانی نظر دارند ؟ آیا اظهارات فعلی احمدی نژاد و جلیلی در حوزه های مختلف سیاست داخلی و خارجی در یک راستا قرار دارند؟

پر سش به این پاسخ ها تا حدودی می تواند ما را به این پرسش اصلی که آیا جلیلی نماینده احمدی نژاد است نزدیک کند.

3-به نظر می رسد سعید جلیلی بیشتر از هر چیز نماینده گفتمانی باشد که در سوم تیر حول محور پیروزی احمدی نژاد شکل گرفت. این گفتمان از دل انتخاباتی برآمد که بیشتر ازاینکه ایجابی باشد معلول ناکارآمدی اصلاح طلبان و تشتت داخلی آنها بود. بر مبنای این گفتمان عمر احزاب سنتی راست به پایان رسیده و باید در جریان اصولگرایی خون تازه ای تزریق شود. احمدی نژاد همان چهره ای بود که سوم تیری ها حول محور او جمع شدند. کسی که قرار بود فضای سیاسی را محدود کند و با تکیه بر نیروی توده های مردمی، طبقه متوسط ایران را در انزوا قرار دهد. در سیاست خارجی از موضعی قاطعانه غرب را به چالش بکشد و سیاست خارجی جمهوری اسلامی را در موضعی تهاجمی قرار دهد.

اصولا کاراکتر رئیس جمهور بر آمده از گفتمان سوم تیر ضد طبقه متوسط است و با برخی از واژه ها مانند دموکراسی و توسعه سر ناسازگاری دارد. به همین دلیل بود که احمدی نژاد در نخستین دوره ریاست جمهوری اش دموکراسی را تهوع آور خواند و با رویکر ضد توسعه اش سازمان برنامه و بودجه را منحل کرد و نظارت کارشناسان اقتصاد را به سخره می گرفت.

اما این احمدی نژاد در دور دومش با آن اتهامات سنگین مبنی بر تقلب انتخاباتی و هزینه سنگینی که از سوی سبزها به نظام تحمیل شد آن رئیس دولتی نبود که سوم تیری ها می خواستند. او تحت تاثیر مشایی از آزادی انسان سخن گفت و بر مکتب ایرانی تاکید کرد، رویکرد سیاست خارجی تهاجمی را به سیاست خارجی تعاملی تغییر داد و از ضرورت رابطه با آمریکا سخن گفت، البته این تغییر زمانی رخ داد که هم قطعنامه های بی ارزش دور نخست ریاست جمهوری اش به تحریم های گزنده دور دوم تبدیل شده بود و هم او متوجه نبود اگر حرفش اعتبار و برشی دارد به خاطر حرکت در چارچوب گفتمان سوم تیر است و حاکمیت به دلیل فاصله او از این گفتمان آرام آرام او را به حاشیه راند، جایی که نه تنها در انتخابات مجلس او و یارانش نتوانستند عرض اندام کنند بلکه در انتخابات ریاست جمهوری هم تا لحظه نوشتن این یادداشت او و تیمش نتوانستند کاندیدای خود را به نظام تحمیل کنند.

4-گفتمان سوم تیر برای حاکمیت مهم است، زیرا این گفتمان در برابر گفتمانی است که از سوی دموکراسی خواهان بر آمده از طبقه متوسط ایران رهبری می شود. در نظر مقامات، این گفتمان قرائت اصیلی از جمهوری اسلامی است و با قرائت اصلاح طلبانه ای که تحت تاثیر روشنفکران دینی غربزده از سوی اصلاح طلبان ارائه شد سر سازگاری ندارد. پس بناست این گفتمان ادامه یابد و رئیس جمهوری از دل آن براید که هم دل توده های مردمی حاشیه نشین و فقیر را به دست آورد و هم سیاست خارجی تهاجمی جمهوری اسلامی ایران را نمایندگی کند، سیاستی که نمونه اش را در نبرد قصیر سوریه و برنامه هسته ای ایران می بینیم ، رئیس جمهوری که از پیشرفت اسلامی به جای توسعه سخن بگوید و از تمدن اسلامی در برابر تمدن ملی- مذهبی ایران  دفاع کند. شاخص های این پیشرفت در برابر شاخص هایی است که عموما در جوامع توسعه یافته به سبک غربی و حتی برخی از سبک های غیرغربی مانند هند دیده می شود. این گفتمان گرایش به تندروها  و سودای هژمونی طلبی در منطقه را در سر دارد.

5- اگر جلیلی در مورد دولت بیشتر سکوت می کند و تیغ انتقاداتش کند است به این دلیل است که حاکمیت نمی خواهد گفتمان سوم تیر را فدای احمدی نژاد و جریانی که انحرافی نامیده می شود بکند. به اعتقاد حاکمیت این گفتمان با زحمت فراوان از دل اصلاح طلبی زمان خاتمی سر براورده و نمی توان به راحتی آن را از دست داد. در نتیجه جلیلی نماینده سوم تیر بدون احمدی نژاد و مشایی است. پس او در انتقاداتش محافظه کار است تا مبادا کلیت گفتمان سوم تیر به خاطر ناکارآمدی تیم احمدی نژاد از بین برود.

6-جلیلی از طرف بخشی از سپاه حمایت جدی می شود. پایگاه های بسیج در سراسر کشور او را تبلیغ می کنند. شاید حاکمیت در اندیشه مدل 84 باشد جایی که رئیس دولت در دل تکثر کاندیداها با رایی حداقلی به دور دوم می رود ودر دور دوم با رقیبی که نماینده محافظه کاران سنتی است و طبق گفتمان سوم تیر مدافع اشرافیت نظام است با شعار خیزش مستضعفین رقابت می کند و پیروزی سال 84 تکرار می شود.

در نتیجه چندان منطقی به نظر نمی رسد جلیلی همان اسب تروای احمدی نژاد باشد. قابل پیش بینی بود تیم احمدی نژاد جز حرکات ایذایی نتواند  ساختار فعلی جمهوری اسلامی را با چالش اساسی روبرو کند. ظاهرا این حرکات ایذایی او نیز امروز مهار شده است و تا امروز از سخنرانی های آتشین و تهدیدهای بی شمارش خبری نیست.

سایت ملی – مذهبی محلی برای بیان دیدگاه‌های گوناگون است.

مطالب مرتبط

ایرج سبحانی، استاد علوم پزشکی دانشگاه کرتی پاریس، فرانسه


در سال‌های اخیر، نظم بین‌الملل که روزگاری بر پایه احترام به قواعد و گونه‌ای اخلاق جمعی بنا شده بود، با بحران بی‌سابقه‌ای مواجه شده است. نه تنها ارزش‌های مشترک مانند حقوق بشر، دموکراسی و حاکمیت قانون تضعیف شده، بلکه نهادهای جهانی که وظیفه‌ی پاسداری از این ارزش‌ها را داشتند، به شدت مورد بی‌اعتمادی و تردید قرار گرفته‌اند.

جمال کنج*

وقتی آن حسابرسی فرا برسد، مورخان مسیر را ردیابی خواهند کرد که نشان می‌دهد چگونه قوی‌ترین ملت روی زمین اجازه داده است قدرت نظامی و سیاست خارجی‌اش برای خدمت به یک کشور خارجی برون‌سپاری شود

مطالب پربازدید

مقاله