هاشمی و جنبش «تحول برای دمکراسی»

 تقدیم به مهندس عبدالعلی بازرگان، به مناسبت هفتادمین سالگرد تولد

 تا همین جای کار حضور و مشارکت فداکارانه هاشمی در امر انتخابات می تواند به مثابه یک پیروزی مرحله‌ای و مهم برای حرکت دموکراسی خواهی میهن ما تلقی گردد. سیاست ورزی در آستانه هشتاد سالگی دیگر نه از برای مال است و نه به خاطر جاه و نه ناشی از انگیزهٔ نشان دادن توان فنی و اجرایی بهتر و نه حتی از روی کینه به فرد یا شخص خاصی.

اکنون تقریباً حدود یک هفته از رد صلاحیت آقای اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و کاندیدای مستقل نزدیک به جنبش تحول طلبی و دموکراسی خواهی در ایران می گذرد و با اخبار به بیرون درز کرده حال ماوقع و فرآیند این رد صلاحیت برای همگان مشخص شده است.

برطبق این اخبار حاکمیت در حول و حوش بیت و سپاه با عمده کردن مخاطرات امنیتی و بی ثباتی شدیدی که این نامزدی و اقبال عمومی همراه با آن برای نظام، رهبری و کشور مالاً می تواند به همراه داشته باشد شورای نگهبان را متقاعد به حذف هاشمی از فرآیند رأی گیری در ۲۴ خرداد ماه کردند.

حال تا چه اندازه این سناریو به غایت تیره و تاریک، حتماً می توانست به وقوع بپیوندد جای گمانه زنی فراوان است. هستند تحلیل گرانی که عنوان می کنند، حاکمیت از ترس مرگ تن به یک خودکشی طولانی و زجرآور داده است. آینده مسلماً حقایق بیشتری را با خود به همراه خواهد آورد.

 حذف هاشمی، ریزش ستون مصلحت طلبی نظام

 اگر ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ را نقطه اوج اتحاد و اتفاق جامعه ایران برای عملی ساختن و بنای یک مدل حکومتی دمکراتیک و آزاد بدانیم، نقطه ای که در آن حداکثر مشارکت و همدلی و اشتیاق جامعه ایرانی برای تغییر حاصل گردیده بود از آن روز تا کنون به ویژه پس از استقرار تمام عیارنظام ولایت مطلقه فقیه به جای یک نظام جمهوری مبتنی بر ارزشهای ایرانی ـ اسلامی آن چنان که در ابتدا مورد نطر جامعه ما بود، ریزش های فراوانی، هم به جهت نظری ـ اعتقادی و هم به لحاظ ترکیب و آرایش نیروها در چارچوب قرائت رسمی از سیاست و حکومت به وجود آمده است.

اتفاقاً به غیر از منزوی ساختن و حذف نهایی طیف وسیع نیروهای ملی و ملی ـ مذهبی و طرفداران حکومت ملی با سنت مصدقی اکثر ریزش های بعدی که بعضاً با پس لرزه های مهیبی نیز همراه بود، تماماً در چارچوب تنگ سرای قدرت و به قولی “نیروهای خودی و حزب اللهی” صورت گرفته است.

 ـ حذف آیت الله منتظری، تئوریسین ولایت فقیه و قائم مقام رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی و طیف وسیع طرفداران او،

ـ و اکنون حذف اکبر هاشمی رفسنجانی، به عبارتی شاید تاثیرگذارترین شخصیت سیاسی ۳۴ سال بعد از انقلاب.

 نامزدی هاشمی به مثابه «اتحاد برای امید»

 گمانه زنی ها در باره مقصود و هدف این نامزدی در طول ایام گذشته از جانب طرفداران اجتماعی ـ سیاسی مختلف بسیار صورت گرفته است.

به باور من تا همین جای کار حضور و مشارکت فداکارانه هاشمی در امر انتخابات می تواند به مثابه یک پیروزی مرحله‌ای و مهم برای حرکت دموکراسی خواهی میهن ما تلقی گردد.

سیاست ورزی در آستانه هشتاد سالگی دیگر نه از برای مال است و نه به خاطر جاه و نه ناشی از انگیزهٔ نشان دادن توان فنی و اجرایی بهتر و نه حتی از روی کینه به فرد یا شخص خاصی.

سیاست ورزی از نوعی که آقای هاشمی در فرآیند کاندیداتوری خود ارائه داد به لحاظ رفتار شناسی در دنباله تکامل یافته فهم و تلقی او از “سیاست عملی” و کارنامه او به عنوان بخشی اصیل و جدایی ناپزیر از هویت اوست. روستایی زاده‌ای که برای حضور دیرپا و مستمر بیش از پنج دهه او دیگر می بایستی محرک و انگیزه دیگری در ورای دلائل بر شمرده در بالا برای آن تصور کرد.

او خود شاید ،موافق با باورهای دینی اش، تکلیف از جانب معبود خویش را برای خود به عنوان محرک اصلی ارائه بدهد. حرکتی مبتنی بر آموزه‌های دینی و از برای تحکیم همان تعالیم که به باور او همگان در سایه آنها اعتلاي كشور و عزت و رفاه ملت را جستجو می کنند.

هستند در مقابل اما تحلیل گرانی که انگیزه او را قهرمان شدن و پیوستن به تاریخ در قامت شخصیتی دوران ساز و رجل و دولتمردی از تبارامیر کبیرها می دانند.

به باور من اما نیت او هر چه بوده باشد فعلاً شاید آن چنان عمده نباشد. آنچه که برای عرصه عمومی و جنبش تحول طلبی در میهن ما مهم به نظر می رسد، ماحصل و نتیجه این رفتار و این ابتکار و کنش مشخص سیاسی می باشد.

اگر دموکراسی خواهی و زیستن در آزادی را یک سیر جدالی در وادی معرفت و یک فرآیند طولانی و محتاج یادگیری مستمر در عرصه “سیاست عملی” بدانیم. برخلاف بسیاری از سیاست ورزان در ایران پس از انقلاب، هاشمی رفسنجانی در زمره معدود کنش گران و دولت مردانی است که قادر بوده اند یکی از مشخصات دنیای مدرن یعنی توانایی و قابلیت یادگیری و نقد و تغییر مستمر را در خود زنده نگه دارند. آنان نه فقط بنده و عمله سیاست نشدند بلکه با حفظ انعطاف پذیری معرفتی خود توانستند در بزنگاه‌های تاریخ به نقش آفرینانی بی‌بدیل تبدیل بگردند.

درطول تاریخ, ملت و میهن ما همیشه قربانی فصل الخطاب‌ها بوده است آنانی همیشه خود را محق می دانستند که حرف آخر را بزنند. ما اما شدیداً نیازمند انسان هایی هستیم که راه گشا و مبتکر باشند و قادر باشند که حرف اوّل را بزنند. آیا هاشمی در زمره این افراد است. آینده آن را نشان خواهد داد.

قبول داوطلبانه نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری با سرانجامی نامعلوم و بدون ترس از دست دادن داشته‌ها و توشه و کارنامه ۳۴ ساله‌اش در ایران پس از انقلاب بدون شک حکایت از آن دارد.

ارسطو فلسفه و فهم خود را از سیاست بر چهار تز بنیان نهاده است درمرکز یکی از این آراء اربعه انسان به مثابه موجودی سیاسی قرار دارد موجودی که به صورت طبیعی موجودی اجتماعی، متکی به اجتماع و اجتماع ساز می باشد. ارسطو تصریح مى کند که خیرات و فضایل متعددند و همه مى توانند بدان دست یابند. «نیک بختى ملک مشترک همه آدمیان است و به همین جهت، بسیارى از آدمیان مى توانند به آن دست بیابند و کسانى که از لحاظ فضیلت فلج نشده اند، از طریق نوعى آموزش و کوشش به آن نایل مى گردند.»

با قبول مسوولیت پر مخاطره نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۹۲ و پذیرفتن ریسک بالای آن یعنی با احتمال قریب به یقین ، حذف کامل از دایره قدرت رسمی نظام به ایژه برای یک دولتمرد عمل گرا، هاشمی رفسنجانی نشان داد که او در عهد خود در حمایت، همیاری و همراهی فعال با جنبش تحول طلبی و دمکراسی خواهی ایران بسیار جدی و مصمم می باشد..

بسیارند کسانی که اکنون دیگرهاشمی رفسنجانی را موجودی سیاسی می دانند آن چنان که ارسطو در فلسفه سیاست خود از او یاد می کرد.

سایت ملی- مذهبی محلی برای بیان دیدگاه های گوناگون است.

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله