سخنگوی ادوار تحکیم سه سال محروم از مرخصی است

سومین نوروز عبدالله مومنی در زندان

به رغم اینکه در سال نو  به تعدادی از زندانیان سیاسی مرخصی داده شد اما عبدالله مومنی،سخنگوی ادوار تحکیم وحدت سومین نوروز خود را در زندان سپری می کند و همچنان از مرخصی محروم است.

به گزارش ندای سبز آزادی این زندانی سیاسی پس از هشت ماه و نیم بازداشت در نوروز سال ۸۹ توانست در جمع خانواده و دوستانش حاضر شود اما در اواخر فروردین ماه سال ۸۹ به زندان بازگردانده شد و از آن تاریخ از مرخصی محروم بوده است.

براساس گواهی پزشکان زندانی وی نیاز به درمان در خارج از زندان دارد اما مسئولین با مرخصی درمانی این زندانی سیاسی نیز مخالفت کرده اند.

پیش از این فاطمه آدینه وند همسر عبدالله مومنی با اشاره به گفته های مسئولان نامه عبدالله مومنی درباره شکنجه های دوران بازداشت را علت مرخصی ندادن به این زندانی سیاسی ذکر کرده بود.

عبدالله مومنی روز سی‌ام خرداد سال ۸۸ ضمن ضرب‌وشتم توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. او بیش از سه ماه اول بازداشتش را در سلول‌های انفرادی بندهای ۲۰۹ و ۲۴۰ زندان اوین و زیر شکنجه به سر برد که بیش از ۴۰ روز آن در بی‌خبری کامل گذشت.

وی در اسفندماه‌‌‌ ۸۸ به مرخصی آمد. اما پس از آنکه به درخواست‌های غیرقانونی بازجویانش مبنی بر مصاحبه علیه رهبران جنبش سبز در دوران مرخصی تن نداد، در اواخر فروردین ماه سال ۸۹ بار دیگر به زندان بازگشت.

عبدالله مومنی پس از بازگشت به زندان، در نامه‌ای تکان‌دهنده به شرح شکنجه‌هایی پرداخت که از زمان بازداشت بر وی اعمال شده بود. او هم‌چنین در آن نامه از نمایشی بودن دادگاه‌های پس از انتخابات پرده برداشت.

در بخشی از نامه عبدالله مومنی آمده بود: «بازجویان پس از کتک‌کاری مفصل و تحقیر و توهین، به من گفتند به تو اثبات می‌کنیم که حرام‌زاده و ولدزنا هستی. نتیجه آن فرو کردن سر من در چاه توالت بود، آن چنان که کثافت‌های درون توالت به دهان و حلق من وارد و به مرحله خفگی رسیدم. می‌گفتند که “باید کاملا توضیح دهی که با چه کسی در چه زمانی و در کجا و چگونه ارتباط داشته‌ای” و حتی از من می‌خواستند که در برگه بازجویی‌ام بنویسم که “در دوران کودکی مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌ام”. بار‌ها به تجاوز و استعمال بطری و شیشه نوشابه و چوب تهدید می‌شدم تا جایی که فی‌المثل بازجوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بیان می‌کرد که چوبی را در… استعمال می‌کنیم که صد تا نجار نتواند آن را در بیاورد.»

 

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله