مصطفی پورمحمدی:

احمدی‌نژاد رسمش حال‌گیری است

عکس:مهر

رئیس سازمان بازرسی کل کشور، با بیان اینکه محمود احمدی نژاد شخصیتی«پاسخگو» نیست و «مسئولیت ها را متوجه دیگران می کند»، تاکید کرده است که باید وی را تا پایان دوره قانونی تحمل کرد. این در حالی است که مصاحبه دیگری از او حدود دو هفته پیش منتش شد که او در آن تأکید کرده بود شخص احمدی‌نژاد از تیم مفسد اقتصادی آریا حمایت کرده است.این دومین حمله شخصی وی به احمدی‌نژاد در یک ماهه اخیر است.

وی در خصوص نحوه خروج خود از دولت احمدی نژاد نیز گفتمن که از وزارت کشور بیرون نیامدم، احمدی نژاد عذر من را خواست. و باید توضیح بدهد که برای چه کنارش گذاشتم. که تا به حال نگفت. البته ما از مشرب مدیریتی با هم اختلاف نظر داشتیم، همان چیزهایی که حالا کشف شده، من آن موقع زودتر این مسائل را می دیدم، به هر حال یک و دو می‌کردیم. من با بی‌برنامگی به شدت مخالفم، با این که مدیران زود جابه‌جا بشوند مخالف بودم، با اینکه حرمت مدیران کم گذاشته شود و از آنها حمایت نشود مخالف بودم. بر این خیلی اصرار دارم که در انتخاب مدیران باید دقت شود و بر آنها نظارت شود. و معتقدم مدیران باید بر اساس شاخص‌های تثبیت‌شده و تعریف شده‌ای انتخاب شوند، نه گزینش سلیقه‌ای. متأسفانه بسیاری از گزینش‌ها سلیقه‌ای بود، نه ضابطه‌ای

به گزارش خبرآنلاین، مصطفی پور محمدی، طی مصاحبه ای با این سایت، درباره شخصیت محمود احمدی‌نژاد معتقد است که وی «شوخی و جدی را قاطی می کند، منتقدان را تحویل نمی گیرد، تحقیر می کند، پاسخگو نیست و جا خالی می دهد، فرافکنی می کند و مسئولیت ها را متوجه دیگران می کند

رئیس سازمان بازرسی کل کشور، که در دوره اول ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد وزیر کشور او بود، پیرامون قانون شکنی توسط دولت وی می گویدشکستن قبح قانون مربوط به حالا نیست؛ بگویید تشدید! چون واقعاً در کشور از نظر فرهنگی از گذشته تقیدمان به قانون پایین بوده، خوب تربیت نشدیم. از موقعی که در کشور ما در رژیم‌های گذشته نظام قانون‌گذاری ایجاد شده، چون سلاطین مورد قبول مردم نبودند، به عنوان یک طبقه ظالم، یا تحمیلی یا مستبد یا وابسته شناخته شدند. هر چه هم که قانون تصویب می‌شد و مقرراتی گذاشته می‌شد، بخشی از مبارزه مردم ما با آن رژیم، بی‌قانونی و تمرد و تخلف از قانون بود

وی ادامه داد و تاکید کرد البته «این رویه شخصیتی» احمدی نژاد است و شخصیت انسانها و جوهره وجودیشان این جوری است – خوب چرا ندارد!

پور محمدی با اشاره به جلسه پاسخگویی احمدی‌نژاد به سئوالات نمایندگان مجلس در روز ۲۴ اسفند اخیر، با بیان اینکه«رئیس ناصالح از بی‌رئیسی بهتر است و جامعه بدون مدیر نمی‌تواند زندگی کند»، افزود احمدی نژاد « مدیری است با این شخصیت. وی را پذیرفته‌ایم و باید تا پایان دوره قانونی تحمل کنیم

وی در خصوص چالش خود در دولت در دوران وزارت کشور، به اجرای قانون سوخت و اجرای حمل و نقل جامع شهری و برون‌شهری اشاره کرده و گفت یک قانون تصویب شد که منجر به طراحی کارت سوخت شد. به خاطر مشکلاتی که داشتیم جاخالی می‌دادیم. من خودم خیلی ایستادگی کردم که این قانون اجرا شود

این مقام سابق امنیتی و سیاسی، در پاسخ به اینکه «در آن دوره بحث‌هایی وجود داشت که فشارهایی بر وزیر کشور وجود دارد مثلآ در رابطه با تعیین رییس ستاد انتخابات»، گفتمعاون سیاسی من علی جنتی بود. فشار آوردند که ایشان را کنار بگذاریم. این موضوع مربوط به قبل از انتخابات شوراها بود، من دیدم شرایط خوبی نیست، صبر کردم که انتخابات شوراها را برگزار کنیم، بعد که انتخابات تمام شد، ناچار به جابه‌جایی شدیم. ثمره هاشمی طبق پیشنهاد رئیس دولت، و به دستور ایشان به عنوان معاون سیاسی وزارت کشور انتخاب شد. البته خود ثمره زیاد راغب نبود، ولی احمدی نژاد تاکید کرد که من هم برای ایشان حکم زدم و او را به عنوان معاون سیاسی و رئیس ستاد انتخابات نصب کردم

وی در خصوص عزل ناگهانی خود در حین برگزاری انتخابات مجلس هشتم گفت: «به من اعلام کردند که شما دیگر نیستی، خب، گفتم باشد، ما ادعا نداریم، قرار شد کسی جای من تعیین شود تا کار را تحویل بدهم. دقیقاً روز ۱۴ فروردین ۸۷ در یک ملاقات آقای رئیس‌جمهور گفتند تو دیگر وزیر نیستی! عیددیدنی ما ۷ یا ۶ فروردین در جلسه شورای امنیت ملی بود. احمدی نژاد گفت عید کجا بودی سفر رفتی!؟ گفتم بعد از انتخابات مریض شدم سه چهار روز گرفتم خوابیدم. احتمالاً تعطیلات دوم عید دو سه روز شمال بروم. آقای احمدی نژاد گفتند خوبه بعدش شما را ببینم! گفتم می‌آیم خدمتتان. در این بین یکی از دوستان من در شورای امنیت ملی به من گفت که بحث جابه‌جایی‌ات مطرح شده است. من گفتم خودم خبر ندارم به من چیزی گفته نشده؛ ولی در کنارش که وی گفت تو را ببینم می‌توانست قرینه بشود ولی باز من جدی نگرفتم. چون احتمالش را بعید می‌دانستم گفتم اگر بخواهم جابه‌جا شوم بین دو انتخابات جابه‌جا نمی‌شوم، می‌گذارند من انتخابات دور دوم را تمام کنم بعد اگر خواستند جابجایی انجام می‌شود. روز سیزده فروردین من شمال بودم، از دفتر رئیس‌جمهور به من زنگ زدند که ساعت ده صبح فردا یعنی چهاردهم ملاقات داری گفتم خیلی ممنون آن موقع من این سه تا موضوع را کنار هم گذاشتم دیگر حدسم رفت بالا که موضوع این است سعی کردم خودم را کنترل کنم و اعضای خانواده چیزی نفهمند. اتفاقاً می‌خواستم روز چهاردهم راه بیفتم و بیایم تهران که به شلوغی نخورم ولی همان آخر شب سیزده راه افتادم به سمت تهران و دیگر حدسم همین شده بود.

عکس:ایلنا

صبح رفتم دیدن احمدی نژاد، که او کجا بودی خوش گذشته انتخابات چه شد یک مقدار شرح دادیم مسائل و مشکلات و این حرف‌ها را و نیم ساعت گپ‌های عمومی بود گفتند که خب به هر حال زحمت کشیدی و کار کردی وبعد هم گفت که من تصمیم دارم یک جابه‌جایی انجام بدهم در وزارت کشور. گفتم خیلی خوب تصمیم شماست ما هم تا اینجا که توانسته‌ایم توفیقی بوده است همکاری کرده‌ایم وخوشحالیم. گفتم من چه کمکی می‌توانم انجام بدهم؟ اگر کسی تعیین کردید به من بگویید که کمکش کنم برنامه برایش بنویسم اگر رای مشکل دارد بروم مجلس هر کاری که از دستم بر بیاید آماده‌ام انجام بدهم گفت نه من کسی را تعیین نکردم تو کی را پیشنهاد داری؟ گفتم من تازه از شما شنیدم آمادگی ذهنی ندارم گفتم من فکر نکردم و به ذهن چیزی الآن ندارم ایشان گفتند خب پس فکر کن گفتم چشم من به ایشان گفتم فردا که جلسه مشترک هیئت دولت و استانداران را داریم چیزی آنجا می‌خواهید بروز داده شود یا نه؟ گفت نه! کسی نفهمد بگذار جلسه‌مان عادی برگزار شود. روز بعد در جلسه استانداران جدی‌تر از گذشته برخورد کردم تا اگر فردی حدسش یا خبرش تقویت نشود. حس رد گم کنی پیدا کند. او هم فهمید که من دارم جدی‌تر عمل می‌کنم ایشان هم پا داد. جلسه خیلی جدی پیش رفت. یعنی هر کس آن جلسه را دید هر چه هم بهش می‌گفتند پور‌محمدی عزل شدنی است و می‌خواهد برکنار شود می‌گفت امکان ندارد یعنی این جلسه نشان داد پور‌محمدی خیلی محکم است سر پستش ایستاده و اگر به او گفته بودند برکنار می‌شود ان قدر جدی برخورد نمی‌کند. تلاش کردم که این حدس را نه وزرا بزنند و نه استاندار‌ها. جمعیت را می‌پاییدم ببینم کی حس دیگری دارد یک نفر را در جمعیت پیدا کردم که حس دیگری داشت و من را می‌پایید و همش هم به من خیره شده بود. از نزدیکان رئیس‌جمهور بود که حدس می‌زدم او باید خبر داشته باشد

وی در خصوص آن فرد و موارد بعدی ادامه داد: “وی مشایی نبودحلقه اصلی آن موقع دو سه نفر بودند یکی از آن دو سه نفر است شما حلقه دوم هم رفتید و حالا هوش شماست دیگر و خوانندگان . وقتی دیدم یک نفر روی من متمرکز است و حدس زدم که او باید خبردار باشد و حدس من هم درست بود و جلسه تمام شد. فردا در سایتی نوشتند که پور‌محمدی جابه‌جا می‌شود. من به آن آقا زنگ زدم گفتم برای من که فرقی نمی‌کند جابه‌جا شوم یا نشوم، به احمدی نژاد هم گفتم و قرار شد به کسی چیزی نگوییم تا در یک شرایط مناسب یک نفر مشخص شود چرا کشور را متزلزل می‌کنید! من دارم برای برگزاری دور دوم انتخابات آماده می‌شوم. که اوگفت من خبر ندارم، و از این حرف‌ها. گفتم این را من بی‌معرفتی و خلاف مروت می‌دانم دور از انصاف می‌دانم که به من می‌گویند که کسی نفهمد و من طبق این قرار عمل می‌کنم تنظیم می‌کنم اما شما می‌آیید لو می‌دهید. البته این چاهی را که کندند دوستان خودشان در آن افتادند. الهام همان زمان گفت که عزل من دروغ سیزده استاگر خبر هم داشت می‌گفت صحت نداشته و ‌گفت دروغ سیزده است. پس از این، مدام خبرنگاران می‌رفتند سراغ این آقایان مثلاً من یادم هست با ثمره یا مشایی و داوودی مصاحبه می‌کردند. چند روز یک باری می‌گفتند بله حتماً پور‌محمدی جابه‌جا می‌شود. به آقایان گفتم نگران هستید که من دوباره تثبیت بشوم چرا هر هفته هر کدامتان می‌آیید مانور می‌کنید و می‌گویید پور‌محمدی عزل می‌شود؟ می‌گفتند این‌طور نیست! وخبرنگاران از ما سؤال می‌کنند. من به شوخی و جدی می‌گفتم بابا ما رفتنی هستمنگران نباشید که ماندگار شویم دایم. گفتم من الآن وزیر کشور این مملکت هستم خوب نیست، زشت است که هر هفته کسی بیاید و بگوید این عزل می‌شود. ۴۶ روز از ۱۴ فروردین تا ۲۹ اردیبهشت طول کشید. اما اینکه چرا آنقدر طول کشید؛ علت اولش این بود که صبر شد که من انتخابات دور دوم را برگزار کنم بعد از انتخابات دور دوم یک هفته هم طول کشید نتیجه را اعلام کنیم بعد از آن خبر آمد تا تشکیل مجلس من حضور دارم. اما نرسیده به آن زمان حکم عزل را اعلام کردند. زمانی به من اعلام کردند که من یک جا سخنرانی داشتم. در بزرگ‌راه شهید بابایی بودم و به سمت سالن کنفرانس اسلامی برای شرکت در سمینار دادستان‌های سراسر کشور می‌رفتیم که آقای شیخ‌الاسلام رئیس دفتر زنگ زد و به من اعلام کرد. شیخ اسلام به من گفت یک خبری را می‌خواهم بدهم ولی بدانید من به شما ارادت دارم واز این تعارف‌ها وبعد گفت یک تقدیر نامه از شما است که تشکر کردم. بعد گفت نامه دیگری هم هست که سرپرست وزارت مشخص شده است. گفتم کی ؟گفت سید مهدی هاشمی گفتم مبارکه. گفتند نامه را می‌فرستیم دفترتان. وقتی به سالن کنفرانس اسلامی رسیدم به هاشمی شاهرودی گفتم این آخرین سخنرانی رسمی من است به عنوان وزیر کشور من دیگر وزیر کشور نیستم؛ گفتم نامه‌اش آمده همین الآن به من زنگ زدند که نامه را فرستادیم.”

 وی افزود: احمدی‌نژاد مدیرانی که به آنها مشکل دارد و با وزرایی که ایشان را نقد می‌کنند می‌چزاند و رسمش حال‌گیری است و ربطی به وزرا و غیر وزرا ندارد در مرام ایشان این تیپ کار‌ها هست چند روز پیش که مجلس رفت را مگر ندیدید! تیپ شخصیتی خودش را دارد.”

 رئیس سازمان بازرسی، در پاسخ به این سوال که سال گذشته دو پرونده مدحی و فرد دیگری که متهم به جاسوسی برای سیا بود مطرح شد. شما در کارنامه کاری‌تان مسئولیت ضد جاسوسی وزارت اطلاعات را دارید. آن دو کیس چقدر واقعیت داشت؟، گفت: “در مورد مسائل امنیتی و اطلاعاتی اصلاً شما انتظار نداشته باشید جواب کامل بشنوید. بخشی از دنیای اطلاعات دنیای مجاز وبخشی واقع است و این اصلاً دنیا‌یش این است. اینکه کسی فکر کند که همه چیزکاملا آشکار است حتماً اشتباه می‌کند. اصلاً در تمام عرصه‌های اطلاعاتی اصل این است که دشمن برگ می‌زند طرفهم بایدرودست نخورد بخشی واقعیت دارد بخشی واقعیت ندارد حالا حجم واقعیت چقدر است چقدر نیست.بحث دیگری است اینکه دو تا کیس هست الآن شناسایی شدند دستگیر شدند و یا نفوذ داده شدند این بخش واقعیت‌ است. اما این واقعیت چه مقدار تأثیرگذار بوده اطلاعات دریافتی تا چه مقدار بوده معمولاً چیز‌هایی نیست که خیلی آشکار بشود دلیل هم ندارد سرمایه اطلاعاتی و امنیتی است ویک سیستم اطلاعاتی دست خودش را زود باز نمی‌کند ما باید بدانیم که مخاطب سرویسها مردم نیستند بلکه بیشتر طرف‌های مقابل ورقیب اطلاعاتی مطرح است که سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی سعی می‌کنند که به هر حال شگرد‌های خودشان را حفظ کنند.”

معاون اسبق اطلاعات خارجی وزارت اطلاعات با دسته بندی گرایش های سیاسی ایرانیان داخل و خارج کشور و مروری بر اصلاح طلبان و اصولگرایان به عنوان دو گرایش اصلی داخلی، می گوید ما باید واقع گرایانه تحلیل کنیم. ما تلقی‌مان این است که سه تا گرایش عمده در فضای سیاسی کشور وجود دارد. – کسانی هستند که با انقلاب نیستند. آنها هم تند و کند دارند ولی در کل با انقلاب نیستند انقلاب را قبول ندارند نظام را قبول ندارند و یک واقعیتی هستند اکثریت آنها در خارج از کشور هستند گروه‌های مخالف محارب ضد انقلاب نشسته و ایستاده تند‌رو و کند‌رو و در داخل هم تعدادی طرفدار دارندالبته جمعشان زیاد نیست ولی واقعیتی هستند که اکثرشان در خارج از کشور هستند اینها یک طیف سیاسی هستند دو گروه هم هستند که نظام را قبول دارند والبته با هم رقابت دارند این دو گروه از اول انقلاب با حالت‌های مختلف با فراز و فرود‌ها و تغییر رنگ‌ها و اسم‌ها خودشان را در درون نظام حفظ کردند آنچه الآن اسم آخری‌شان هست اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان ما در درون اصلاح‌طلبان رفت و برگشت‌هایی می‌بینیم کم و زیاد شدن‌هایی را می‌بینیم در داخل اصول‌گرا‌یان هم همین وضعیت را می‌بینیم. این دو جریان غالب است حالا اگر این دو جریان غالب هر کدامشان حذف بشوند از درون جریانات می‌تواند جریان دیگری تولید بشود و بتواند یک جایگاه تثبیت شده‌ای برای خودش احراز کند هنوز اتفاق نیفتاده یعنی دو جریان اصلی کشور یکی اصلاح‌طلبان است یکی اصول‌گرایان اگر اصلاح‌طلبان از گردونه سیاسی کشور خارج بشوند بله می‌تواند این زاویه‌های ایجاد شده تبدیل بشود به یک جریان موازی ولی تحلیل بنده این است که دو جریان اصلی رقیب و دو گروه سیاسی در کشور اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان هستند این دسته‌بندی‌ها در کلیت این دو طیف تعریف می‌شود؛ بنده فکر نمی کنم جریان قدرتمند سومی به زودی شکل بگیردوحالت فراگیر داشته باشد.”

پور محمدی می گوید در یک دوره‌ای اصلاح طلبان حاکم می شوند و در یک دروه اصولگرایان، هر چند یک دوره اصلاح طلبان سنتی و کلاسیک می‌توانند جلو بیفتند یا اصلاح طلبان تند روو در یک دوره دیگر اصولگرایان رادیکال می آیند و مقداری غلبه پیدا می کنند و آرایش سیاسی کلی در کشور هنوز پایدار است و بزودی هم قابل تغییر نیست.”

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله