با شرایطی که الان در ایران وجود دارد شرکت کردن در انتخابات به چند دلیل هیچ معنایی ندارد.
دلیل اول این است که به هر حال شروطی که آقای خاتمی و اصلاحطلبان از پیشتر برای انتخابات گذاشتهاند مثل آزادی آقایان موسوی و کروبی و بقیه شروط هیچ کدام تا به حال عملی نشده است. اگر از این دیدگاه به مخالفان رژیم نگاه کنیم میبینیم که رژیم هرگز اعتنایی به پیشنهادات آنها نکرده و کنار نیامده است؛ هنوز طرفداران آقای خامنهای، آقاییان موسوی و کروبی را سران فتنه میدانند و برای شرکت در انتخابات میگویند باید از اینها اعلام برائت شود. من فکر میکنم اگر شرط و شروطی از مخالفان قبول نشود به هیچ وجه صلاح نیست که مخالفان در اتخابات شرکت کنند.
دلیل دوم این است که اگر کسانی که شروطشان پذیرفته نشده است وارد انتخابات شوند و در آن شرکت کنند، مشارکتشان به نظام مشروعیت خواهد داد و این دقیقا چیزی است که نظام میخواهد. وقتی آن ها هیچ پیشنهادی از مخالفان را قبول نکرده و هیچ بحثی با مخالفان در این باره نکرده اند، اگر مخالفان در انتخابات شرکت کنند در حقیقت پوئنی است که به حکومت میدهند و مشروعیت انتخابات را قبول میکنند، انتخابات نظامی که هیچ چیزی در آن عوض نشده است. شورای نگهبان همچنان سر جای خود قرار دارد و هیچ خواستهای از مخالفان در آن عملی نشده و همه کاستیها همچنان برقرار است.
دلیل سوم که به نظر من خیلی مهم است این است که آقای خامنهای و کسانی که در راس قدرت هستند باید بپذیرند که این رژیم مخالفانی دارد. این نکته مهم هنوز مورد قبول آنها قرار نگرفته است. وقتی از اول انقلاب تا به حال به روند و روش دنبال شده دقت کنیم میبینیم در سالهای قبل برای اینکه مرحوم بازرگان و نیروهای نهضت آزادی و ملی – مذهبیها ، یعنی نیروهای مخالف را نشناسند و یا منفی جلوه بدهند و یا هیچ پوئنی به آن ندهند نسبت لیبرال به مخالفان خود میدادند و با آن برچسب آن مخالف را میکوبیدند. درچند سال اخیر به جای لیبرال میگویند سران فتنه. حکومت به جای اینکه قبول کند در این جامعه کسانی وجود دارند که با سیاستهای این نظام مخالفند مخالفان خود را با لغاتی مثل لیبرال یا سران فتنه میخواند.
به نظر می رسد مادامی که حکومت نپذیرد که کسانی وجود دارند که با سیاستهایش مخالفند مشارکت در انتخابات صلاح نیست.
به موارد دیگری هم مثل نقشی که سپاه در گذشته داشته باید توجه داشت. دوستان ما و کسانی که میخواهند در انتخابات شرکت کنند چه تغییری در این ساختار و نظام دیدهاند و چه تغییری در نظم انتخابات دیدهاند که مشوق آنها برای شرکت در انتخابات بوده است. اگر اوضاع به صورت فعلی بماند و اگر رژیم یک سری شروط را از مخالفان خود قبول نکنند و اگر مخالفان را به عنوان مخالف به رسمیت نشناسند شرکت در انتخابات اصلا به صلاح نیست.
نکته آخر این است که شرکت در انتخابات بسیاری از کسانی که در جنبش سبز فعال هستند را ناراحت خواهد کرد و این به صلاح جنبشی که میخواهد نیروی بیشتری جذب کند نیست و باید به این نکته توجه کنیم که با این کار تعدادی را از این جنبش دفع میکنیم. در صورت شرکت در انتخابات ما باید به سوالات آن هاپاسخ دهیم. مادام که تغییری در شورای نگهبان و ساختار انتخابات و بقیه مسائل صورت نگرفته است مشارکت در انتخابات مشروعیت دادن به نظام تلقی میشود و نظام از آن مشروعیت برای سرکوب استفاده خواهد کرد. من فکر میکنم با توجه به صحبتهای آقای سعیدی که اعتقاد دارد که سپاه پاسداران باید انتخابات را مهندسی کند آنها مثل گذشته با انتخابات رفتار خواهند کرد. بدین ترتیب من موافق تحریم انتخابات هستم.
البته اگر تغییری صورت گیرد باید به انتخابات وارد شد و این موضوع کاملا جای بحث دارد. اما اگر سپاه بخواهد دخالت کند، اگر نظارت استصوابی شورای نگهبان همچنان باشد واگر کاندیدا ها حق و حقوقی طبق قانون اساسی فعلی نداشته باشند نباید شرکت کرد.
اکنون بین اصلاحطلبان در رابطه با انتخابات دو نظر وجود دارد. از منظر یک گروه که آقای خاتمی را نیز در برمیگیرد بیشتر جنبههای منفی شرایط دیده میشود که تعبیر به این میشود که تمایلی به شرکت در انتخابات ندارند.
گروه دیگر که افرادی مثل آقای عبدی را در بر میگیرد اعتقاد دارند که باید در انتخابات شرکت کرد. بین آنها هم هنوز تصمیم صد در صدی گرفته نشده است. بدین ترتیب نمیتوان چیزی را پیشبینی کرد. اما دفعه پیش که آقای خاتمی در انتخابات شرکت کرد و خودش شخصا رای داد عکسالعملهای خیلی منفی برانگیخت. ما باید مواظب باشیم چه میکنیم. ما در حقیقت خودمان نیستیم. منظوراز ما، آقای خاتمی و یا کسانی است که در حال حاضرو هنوز بر سر شرکت در انتخابات بحث میکنند. اینها باید فکر مردم و جوانان جنبش سبز را بیشتر بکنند. سران جنبش اصلاحات، باید شرایطی که در آن هستیم را بیشتر بفهمند و درک کنند.
من فکر میکنم آقای احمدینژاد هرگز نخواهد توانست کاندیدایی در این انتخابات داشته باشد و مورد قبول قرار گیرد. اما به عنوان یک نیروی مخرب در چهارچوب نظام سیاسی ایران باقی خواهد ماند. نظام با تجربهای که از آقای احمدینژاد و نیز جنبش سبز دارد این بار بیشتر حواسش را جمع خواهد کرد و به کسی اجازه کاندید شدن میدهند که صد در صد مورد قبول آقای خامنهای باشد. به نظر می رسد آقای احمدینژاد در این انتخابات نقشی نخواهد داشت و از همین الان هم روشن است که میخواهند نظارت بر انتخابات را از وظایف وزارت کشور خارج کنند. البته آقای احمدینژاد به عنوان یک نیرو در ساختار سیاسی نظام باقی میماند ولی کسی کاندید میشود که کاملا و صد در صد مورد تایید آقای خامنهای باشد. این است که دوستانی که به فکر این هستند که اصلاحطلبان باید در این انتخابات شرکت کنند این فکر را هم باید بکنند که آقای خامنهای و نیروهای راست هرگز اجازه نخواهند داد که کسانی در این انتخابات شرکت کنند که برای آقای خامنهای مشکل ساز شوند. این نکته را باید به طور دقیق مورد بررسی و توجه قرار دهیم. آقای خامنهای هرگز اجازه نخواهد داد که کسانی در راس قدرت قرار بگیرند که او را در گذشته به چالش کشیده اند.
سایت ملی – مذهبی محلی برای بیان دیدگاههای گوناگون است.