باند احمدی نژاد ماندنی است

تیم احمدی‌نژاد فرزندروحانیت حاکم بزرگ شده است. اگر آنها دروغ می‌گویند این‌ها دو برابر دروغ می‌گویند. جنس همان است و طرف مقابل از پس چنین حریفی به سادگی برنمی‌آید. همان وقاحت، دروغگویی و خرافات را دارد…   خلاصه به روحانیت می‌خواهد بگوید من از جنس خودت هستم و به آسانی برکنار نمی‌شوم.ممکن است نگذارند طیف احمدی‌نژاد در قدرت ریاست‌جمهوری حضور داشته باشند، اما به واسطه داشتن شبکه اختاپوسی وسیعی از نظر سیاسی – اقتصادی و اداری این باند می‌ماند و جایی نمی‌رود.

 تا زمانی که ما هویت گروه احمدی‌نژاد را نشناسیم و ندانیم پایگاه قدرت آنها کجاست، به این مسئله نمی‌توانیم پاسخ دهیم که سرانجام آنها چه خواهد شد.

 مسئله‌ای که به طور سنتی در تاریخ ایران وجود داشته این بوده است که پادشاه نیروهای امنیتی – نظامی را در کنترل خود می‌گرفته و اجازه می‌داده که دیگران امور را اداره کنند و هرموقع که لازم بوده و فکر می‌کرده که آنها قدرت گرفته‌اند، آنها را کنار می‌گذاشت. فرق هم نمی‌کرد که چه کسانی‌ هستند. مثلا قائم مقام و یا امیرکبیر. حتی مصدق هم از این کارنتوانست جلوگیری کند. مصدق در ارتش پایگاهی نداشت و وقتی کودتا کردند توانستند به آسانی او را کنار بگذارند. این ویژگی‌ قدرت بوده است.

بعد از انقلاب این ویژگی را آقای خامنه‌ای به خوبی می‌فهمید، ولی آقای رفسنجانی متوجه نبود. آقای رفسنجانی در موقعیتی بود که می‌گفتند او قدرت را تعیین می‌کند که در دست چه کسی باشد. همه شبکه‌های تبلیغاتی رفسنجانی را تحت پوشش گرفته بود. اما آقای خامنه‌ای سرش را به زیر انداخته بود و آرام آرام در همه نیروهای امنیتی نفوذ کرد و کم کم همه چیز را در دست گرفت و به همین علت وقتی در موقعیت برخورد قرار گرفت توانست همه را کنار بزند.

 احمدی‌نژاد یک پدیده نو در ایران بود که تا کنون سابقه نداشته و آن این که ابزارهای قدرت چه از نظر امنیتی – نظامی و چه از نظر ایدئولوژیکی در دست او نیست، در دست رهبر و حکومت است.اما او پدیده‌ای را وارد سیاست ایران کرد که بی‌سابقه بود و آن این بود که «باند» درست کرد. ویژگی باند این است که تا آخرین لحظه از همدیگر حمایت می‌کنند.

 سال‌هاست که اینها دارند با رحیمی و مشائی ، که از یاران نزدیک احمدی‌نژاد هستند برخورد می‌کنند و به اصطلاح آنها را می‌زنند اما احمدی‌نژاد با چنگ و دندان از افراد باندش -حتی از کردان با تمام افتضاحاتی که مرتکب شد- دفاع کرد. پیامی که این کار او به افراد می‌دهد این است که اگر به باند ما بیایید، این باند از شما حمایت می‌کند.

 ما این پدیده را قبلا نداشتیم. به یاد بیاوریم آقای خاتمی را که بیشترین برخوردها را با نزدیکترین یارانش انجام دادند، آنها را دستگیر و زندانی کردند (حتی آدمهای موجهی مثل عبدالله نوری را)، اما او کاری نکرد.

 آقای رفسنجانی برای شهردار خودش آقای کرباسچی که بعد هم او را همه‌کاره خودش کرده بود نایستاد. اما آقای احمدی‌نژاد پای یارانش می‌ایستد و از آنها دفاع می‌کند.

 به همین دلیل دور و بر آقای خاتمی را مرتب زدند. آقای موسوی هم همینطور بود. آقای بنی‌صدر هم همینطور. آقای رفسنجانی حتی افرادی که قبلا جزو دوستان صمیمی خودش بودند مثل مهندس سحابی را زندانی کرد. به همین جهت جامعه به او اعتنا و اعتماد ندارد. می‌گویند وقتی تو با او این کار را کردی با ما چه می‌کنی؟ شاه هم همین کار را کرد و وقتی به خطر افتاد یاران خودش را هم زد. اما احمدی‌نژاد یک پیامی دارد که اگر کنار من آمدی مهم نیست تو چه کرده باشی وچه مدارکی رو کنند، و حتی مثل کردان باشی و یا مثل رحیمی صدها دزدی‌ات را برملا کنند؛ من پای تو می‌ایستم و از تو حمایت می‌کنم. بنابراین او شبکه قدرتی را درست کرد.

 من به یاد دارم وقتی که احمدی‌نژاد می‌خواست روی کار بیاید در روزنامه انقلاب اسلامی در هجرت تفسیری منتشر شد که شبکه مساجد را که در تبلیغ احمدی‌نژاد و روی کار آمدنش نقش داشت معرفی کرد.

 این ویژگی را به نظر من از مطالعه وضعیت غرب آموخته اند. در غرب این گونه است که وقتی یک رئیس‌جمهور عوض می‌شود و رئیس‌جمهور جدید می‌آید مثلا در شهر واشنگتن حدود چهار هزار پست عوض می‌شود و وقتی به سراسر کشور نگاه می‌کنیم حدود یک میلیون پست عوض می‌شود. تمام این تغییر پست‌ها سیاسی است. و تمام آنهایی که در فعالیت‌های انتخاباتی در این مجموعه کار کرده‌اند از سطح روستا تا کل کشور به آنها سمت و پاداش می‌دهند. بنابراین دموکرات‌ها از هم دیگر دفاع می‌کنند و جمهوری‌خواهان هم همینطور. اگر به مناظره‌های تلویزیونی نگاه کنیم می‌بینیم هر مزخرفی که فردی از هم‌حزبی‌های فرد گفته باشد از آن دفاع می‌کند و برعکس. یعنی تیمی حرکت می‌کنند. این خیلی مهم است. تیمی حرکت کردن، از تیم خود دفاع کردن و تیم را تنها نگذاشتن.

 احمدی‌نژاد این خصوصیت را از غرب یاد گرفته و در سیستم خودش پیاده کرده است و به همین علت وقتی اوایل روی کار آمدن احمدی نژاد در دور اول، به برکناری افراد ذیصلاح و روی کار آوردن افراد بی‌صلاحیت اعتراض می شد،  صفار هرندی وزیراحمدی‌نژاد در پاسخ به معترضان گفت ما شش سال برنامه‌ریزی کردیم و حالا که قدرت را گرفته‌ایم یاران خودمان را سر کار می‌گذاریم.

 این مسئله به احمدی‌نژاد قدرت داده است. او امروز نه قدرت نظامی و امنیتی را در اختیار دارد و نه قدرت ایدئولوژیک را؛ اما شبکه و باندی دارد که از هم حمایت می‌کنند. درون آن فساد هم زیاد است و تمام نوکیسه‌های فاسد به باند احمدی‌نژاد وارد می‌شوند.

 آنها کسی غیر از خودشان را در ساخت قدرت ندارند اما حیاتشان در حفظ همدیگر است. به همین دلیل باند احمدی‌نژاد باندی نیست که بعد از رفتن خود او مثل آقای خاتمی، رفسنجانی یا موسوی یا بنی‌صدر تمام بشود. این یک شبکه وسیع است که به خوبی کار می‌کند و آخرین کاری هم که این اواخر کرد وهنوزمعلوم نیست موفق شود یا نه، این بود که می خواهد 130 هزار کارمند جدید استخدام کند. یعنی این تعداد به شبکه‌اش بیفزاید. هستی این شبکه وابسته به حمایت از یکدیگر است.

 این امرچیزی نیست که آقای خامنه‌ای به راحتی بتواند از بین ببرد و پیش‌بینی من این است که آنها خواهند ماند و این شبکه نفوذ و قدرت وسیعی خواهند داشت. لزوما هم نباید در راس قدرت باشند. ممکن است شورای نگهبان به کاندیدای آنها اجازه ورود به انتخابات ندهد. آنها اگر رئوس را نداشته باشند بدنه را دارند و درصورت عدم حضورشان در راس، سال‌ها طول می‌کشد گروه مقابل بتواند آنها را کنار بزند.

 هم چنین تیم آقای احمدی‌نژاد فرقی با گروه‌های قبلی دارد. درعملکرد های قبلی، برای مبارزین اخلاق مهم بود و اصول خودشان را داشتند؛ اما این مجموعه فرزند همین روحانیت حاکم است و در دامان همین روحانیت بزرگ شده است. اگر آنها دروغ می‌گویند این‌ها دو برابر دروغ می‌گویند. وقتی آقای سعیدی به نفع آقای خامنه‌ای معجزه‌ای درست می‌کند و می‌گوید موقع به دنیا آمدن آقای خامنه‌ای یاعلی می‌گفته و زاییده می‌شده آقای احمدی‌نژاد هم می‌گوید بنده هاله نور پشت سرم بود.

 اگر آب دهان آقای خامنه‌ای را می‌گویند شفاست نماینده مجلسی هم پیدا می‌شود که آب نیمه لیوان آقای احمدی‌نژاد را به عنوان تبرک می‌خورد. همه تقدس‌هایی که آنها بلدند، این ها هم بلدند.

 آن طرف امام‌زاده جدید درست می‌کند این طرف امام‌زاده سیار درست می‌کند و می‌چرخاند. هر دو با خرافات بازی می‌کنند.

 هر دو طرف از گفتن دروغ هیچ ابایی ندارند. اگر آقای جنتی گفت نیروهای اصلاح‌طلب پنجاه‌ میلیارد پول را در چمدان گذاشته‌اند بعد از تذکر به او که چنین رقمی برای چمدان زیاد است گفت پنجاه میلیون تومان و بعد پنج میلیون تومان. در مقابل آقای احمدی‌نژاد به راحتی و به صراحت راجع به رشد اقتصادی، عددی را کاملا خلاف واقع و با اغراق زیاد ذکر می‌کند. مثلا می‌گوید 14 درصد در حالی که یک درصد هم نیست.

 اگر آقای خامنه‌ای می‌گوید ما امن‌ترین کشور دنیا را داریم و سالم‌ترین انتخابات دنیا را برگزار کردیم آقای احمدی‌نژاد هم می‌گوید من موفق‌ترین دولت روی زمین‌ هستم. جنس همان است و طرف مقابل از پس چنین حریفی به سادگی برنمی‌آید. همان وقاحت، همان دروغگویی و همان خرافات را دارد و همانطور هم معجزه می‌کند. خلاصه به روحانیت می‌خواهد بگوید من از جنس خودت هستم و به آسانی برکنار نمی‌شوم.

 اگر روحانیت بر سر کار است با هوچی‌گری و بدگویی و اتهام زنی همه را از میدان به در کرده است. در مقابل آدمهای نجیبی مثل ملی – مذهبی‌ها، نهضت آزادی و اصلاح‌طلب‌ها و یا بنی‌صدر بوده است ولی با باند احمدی‌نژاد نمی‌تواند این کار را بکند. در واقع باند احمدی‌نژاد می‌گوید تو اگر یک فحش بدهی و یک انگ یا تهمت بزنی من یکی بزرگترش را خواهم گفت وانگ یا تهمت بزرگتری‌ خواهم زد.

 شما می‌گویید من آلوده هستم، ولی  من می گویم شما آلوده‌تر هستید و من از همه‌تان مدرک دارم. و دیدیم که چندین بار مدرک رو کرده است. مثلا برای جواد و صادق لاریجانی که مثلا زمین خواری کرده‌اند.او مدرک جمع می‌کند و رو می‌کند.

 خلاصه اینکه ممکن است نگذارند طیف احمدی‌نژاد در قدرت ریاست‌جمهوری حضور داشته باشند، اما به واسطه داشتن شبکه اختاپوسی وسیعی از نظر سیاسی – اقتصادی و اداری این باند می‌ماند و جایی نمی‌رود.

 سایت ملی- مذهبی محلی برای بیان دیدگاه های گوناگون است.

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله