حسین شریعتمداری نماینده رهبر ج.ا در کیهان در سرمقاله یکشنبه 17 دی روزنامه کیهان که طبق معمول با لحنی تند و تهاجمی نوشته شده سعی کرده است به انتقاد بی بصیرتی وارد شده به حامیان احمدی نژاد پاسخ دهد . او به نقد اصلاح طلبان و حامیان جنبش سبز در نقد احمدی نژاد پرداخته و به این پرسش که به قول او «ديديد حق با ما بود كه مخالف او بوديم»؟ پاسخی تند داده است.
حسین شریعتمداری در این سرمقاله با لحنی شدید واغراق آمیز از خدمات احمدی نژاد یاد کرده و مخالفان اورا اصحاب فتنه ای که نقشه های دشمنان را پیگیری کرده اند خوانده و علت فتنه را نیز قطع شدن دست آنها از مقامات و مناصب و بیت المال دانسته است!
برخی جملات این سرمقاله در دفاع ازخدمات دولت احمدی نژاد چنین است:
اين جماعت كه در دوران حاكميت خود بر قوه اجرايي كشور به اندازه چند صدم خدمات دولت كنوني به عمران و آباداني كشور را نيز نداشته اند…
خدمات فراوان و كم نظير- و در پاره اي از موارد بي نظير- دولت احمدي نژاد را كه در هيچ سيستم محاسباتي با دولت هاي سازندگي و اصلاحات قابل مقايسه نيست…
بيت المال را از انحصار جرياني كه فقط به شاخك هاي خود مي رسيد بيرون آورد و در ميان اقشار محروم و مستضعف جامعه كه تا آن هنگام كمتر مورد توجه بودند و يا اصلا مورد توجه نبودند، توزيع كرد….
در مقابل باج خواهي آمريكا و متحدانش ايستاد، افسانه هولوكاست را برباد داد و… آيا هر يك از اين نمونه ها به تنهايي نمي تواند خشم و كينه عميق جماعت ياد شده را در پي داشته باشد؟!…
حسین شریعتمداری نماینده ولی فقیه در روزنامه کیهان در پایان اما نوشته است:
و بالاخره، انحراف دولت كنوني از برخي آموزه هاي اسلامي و انقلابي و مردمي قابل انكار نيست و در اين ميان دست هاي حلقه انحرافي و نفوذ كرده در دولت به وضوح ديده مي شود. حلقه اي كه علاوه بر پيوندهاي نه چندان پنهان با جماعت ياد شده در مواضع و اقدامات خود نيز با آنان همسويي و همخواني دارد. كاش آقاي احمدي نژاد پاس رأي و حرمت انتخاب مردم را نگاه مي داشت و به قول دشمن پيمان دوست نمي شكست. مردم به احمدي نژاد 84 رأي داده اند و نه به حلقه انحرافي، بنابراين بايسته نبوده و نيست اعتماد مردم را كه امانت مقدسي در دست ايشان است به پاي يك حلقه انحرافي بريزد. آيا جناب احمدي نژاد نمي بيند كه هرچه به حلقه انحرافي نزديكتر مي شود، به همان اندازه از مردم و خط اصيل انقلاب فاصله مي گيرد؟
این سرمقاله کیهان نمونه و نشانه ای از تحلیلی است که همچنان در راس هرم قدرت سیاسی در ایران حاکم و جاری است و تغییری نکرده است.