محروم کردن حبیب الله گلپری‌پور، زندانی سیاسی کُرد محکوم به اعدام از ملاقات حضوری

یک منبع آگاه اعلام کرد زندانی سیاسی کُرد محکوم به اعدام، حبیب الله گلپری‌پور بیش از سه ماه است که از ملاقات حضوری با خانواده‌اش محروم شده است. بعد از درخواستهای متعدد از مسئولین زندان برای ملاقات با خانواده، رئیس زندان پس از چند هفته با ملاقات وی موافقت کرده و خانواده او نیز در طی روزهای هفته‌ گذشته برای ملاقات با فرزند خویش از شهر سنندج عازم سمنان شده بودند اما در آنجا علیرغم دراختیار داشتن موافقت رئیس زندان برای ملاقات، تا ساعت ۴ بعد از ظهر به صورت بلاتکلیف در جلوی درب زندان معطل نگه داشته و بعدا نیز به بهانه‌ پایان وقت اداری اجازه ملاقات این زندانی سیاسی را با اعضای خانواده‌ خود ندادند.

به گفته‌ این فعال حقوق بشر بعد از انتقال ناگهانی حبیب الله گلپری‌پور از زندان مرکزی ارومیه به زندان مرکزی سمنان محدودیت های زیادی برای این زندانی سیاسی ایجاد شده و از جمله امکان ارتباط تلفنی با خانواده‌اش در طول ماههای گذشته نسبت به ماههای اولیه محدود شده است. این منبع آگاه به پرونده آقای گلپری پور همچنین مدعی شد که بخش حفاظت این زندان چندین بار او را دلیل آنچه «انجام تبلیغات سیاسی در داخل زندان» خوانده اند، تهدید به اجرای حکم کرده است.

به گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، حبیب الله گلپری پور در مورخ ۵ مهرماه سال ۸۶ در خروجی شهر مهاباد توسط نیروهای حفاظت اطلاعات مهاباد بازداشت و برای چندین ماه در بازداشتگاهای امنیتی در شهرهای مهاباد، ارومیه و سنندج بازداشت شد.

منابع نزدیک به خانواده او گفته اند که در حین بازداشت او «تحت شدیدترین شکنجه‌های فیزیکی و روحی قرار گرفته به طوری که دست و پای وی در زیر شکنجه شکسته شده است.» این زندانی سپس به زندان مهاباد منتقل و در تاریخ ۲۴ اسفندماه به اتهام عضویت در حزب حیات آزاد کردستان ( پژاک ) و سازماندهی مادران صلح کُرد در شهر مهاباد از سوی شعبه‌ یک دادگاه انقلاب این شهر به اعدام محکوم شد. این زندانی کُرد در اعتراض به حکم صادر در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ماه سال ۸۹ به مدت ۱۵ روز اقدام به اعتصاب غذا کرد. بعد از اعتراض به حکم صادر پرونده به دیوانی عالی کشور ارسال و در آنجا نیز حکم بدوی عینا تائید شد.

به گفته منابع نزدیک به آقای گلپری پور ده در تاریخ ۱۲ آذرماه ماه سال ۸۹ به زندان مرکزی ارومیه منتقل شد و در تاریخ ۲۵ اسفندماه سال ۹۰ نیز در یک اقدام ناگهانی نیروهای اداره اطلاعات او را از زندان مرکزی ارومیه به زندان مرکزی سمنان منتقل کردند. این زندانی سیاسی هم اکنون در بند مشاوره یک زندان مرکزی سمنان در میان زندانیان عادی نگهداری می‌شود.

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله