دادستانی تهران دلیل احتمالی مرگ ستار بهشتی را اعلام کرد:

شوک!

 دادستانی تهران با انتشار بیانیه ای در مورد قتل ستار بهشتی  ضمن تشریح روند بازداشت و تحقیقات از ستار بهشتی در جریات بازجویی به اخرین نظر پزشکی قانونی استناد کرده و آورده است:«در آخرین نظریه کمیسیون پزشکی هفت نفره (پزشکان متخصص پزشکی قانونی) که به تاریخ 30/8/1391 صادر گردیده، آمده است: «در حال حاضر با توجه به بررسی‌های انجام شده و با اطلاعات موجود، تعیین علت قطعی فوت از لحاظ پزشکی مقدور نبوده، اما نظر به این‌که در معاینه‌ی جسد و بررسی‌های تکمیلی هیچ‌گونه دلایل و شواهدی از بیماری منجر به فوت احراز نگردیده است، محتمل‌ترین علت منجر به فوت می‌تواند پدیده‌ی شوک باشد که در صورت احراز ایراد ضربه یا ضربات به نقاط حساس بدن یا فشارهای شدید روانی، این عوامل می‌تواند عامل شوک مذکور باشد».

به گزارش سایت دادسزای عمومی و انقلاب تهران دادستانی با  استناد به این نظر مرگ ناشی از شوک را به عنوان یک احتمال فرض کرده و بر ادامه تحقیقات تاکید کرده است. 

پیش ازاین بسیاری نسبت به فرجام این تحقیقات با توجه به اظهار نظرهای متعدد و متناقض مسئولان  ابراز تردید کرده بودند. 

دادستانی تهران پیرو اعلام فوت ستار بهشتی، با تأکید بر حرمت نفوس و دماء شهروندان و تلاش در جهت احقاق حق و در راستای انجام وظایف ذاتی خود با تشکیل پرونده‌ای در این خصوص، تحقیقات لازم را در جهت تعیین علت فوت و شناسایی مقصران احتمالی به عمل آورده که خلاصه‌ای از این اقدامات به شرح زیر به اطلاع عموم می‌رساند:

دادستانی تهران پیرو اعلام فوت ستار بهشتی، با تأکید بر حرمت نفوس و دماء شهروندان و تلاش در جهت احقاق حق و در راستای انجام وظایف ذاتی خود با تشکیل پرونده‌ای در این خصوص، تحقیقات لازم را در جهت تعیین علت فوت و شناسایی مقصران احتمالی به عمل آورده که خلاصه‌ای از این اقدامات به شرح زیر به اطلاع عموم می‌رساند:

متوفی ستار بهشتی در تاریخ 9/8/1391 به موجب گزارش پلیس فتا به دادسرای عمومی تهران وطبق نیابت قضایی صادره در شهرستان رباط کریم با اتهامات مندرج در پرونده دستگیر وپس از تفهیم اتهام و صدورتامین قرار وثیقه در دادسرای شهرستان مذکور به بازداشتگاه پلیس فتا در تهران اعزام می گردد. در تاریخ 10/8/1391 متهم به همراه مامورین به شعبه بازپرسی اعزام گردیده و پلیس فتا طی گزارشی درخواست می کند به لحاظ انجام تحقیقات بیشتر در مورد متهم ده روز در اختیار مامورین پلیس فتا قرار گیرد که بازپرس متهم را به زندان اوین معرفی و مقرر کرد در تاریخ 11/8/1391 از زندان تحویل مامورین مذکور گردد که به همین نحو نیز اقدام گردیده اما در تاریخ 13/8/1391 حسب گزارش پلیس متهم در بازداشتگاه فتا فوت می نماید که پس از اعلام مراتب فوت در عصر روز 13/8/1391 به کلانتری 106 و اطلاع دادستانی تهران از واقعه، توسط بازپرس ویژه قتل دادسرای جنایی تهران دستورات لازم به منظور انجام تحقیقات مقدماتی صادر شد. در جریان تحقیقات، توسط بازپرس اظهارات پدر و مادر متوفی به عنوان شاکی استماع و شکایت اعلامی صورت جلسه شد. متعاقباً تحقیقات اولیه از مأمورین پلیس فتا صورت گرفت و با توجه به نتیجه‌ی تحقیقات و اظهارات ماموران پرونده و نیز مراقبین شیفت‌هایی که طی آن متوفی به بازداشتگاه وارد یا خارج شده است، سرانجام به چند نفر از مأمورین پلیس شامل افسران پرونده و مراقبین بازداشتگاه تفهیم اتهام و قرار بازداشت موقت صادر و متهمان به زندان معرفی شده‌اند که در تحقیقات تکمیلی از ماموران نیروی انتظامی، نتایج روشن‌کننده به دست آمده است. هم‌چنین از تنها متهمی که شب پیش از حادثه با متوفی در بازداشتگاه پلیس فتا به سر می‌برده، پیرامون چگونگی حضور متوفی در بازداشتگاه، رفتار مأموران با وی و وضعیت جسمی وی تحقیقات لازم صورت گرفت. همزمان دفاتر مربوط به ثبت وقایع بازداشتگاه فتا بررسی و تصویر تهیه شده از کلیه‌ی صفحات این دفاتر مربوط به روزهای ورود و خروج ستار بهشتی پیوست پرونده گردیده است که مؤید تحقیقات بازپرس از ماموران انتظامی بازداشت شده می‌باشد. بررسی پرونده‌ی پزشکی متوفی در بهداری زندان اوین و تحقیق از پزشکان این بهداری، اقدام دیگری بود که صورت گرفت. در ادامه از زندانیانی که با متوفی در یک بند از زندان اوین به سر می‌برده‌اند و هم‌چنین از مأموران بند محل نگه‌داری متوفی در خصوص وضعیت جسمی و نحوه‌ی رفتار مأموران با مرحوم ستار بهشتی در هنگام ورود به زندان تحقیقات کاملی به عمل آمده است.ذکر این مطلب ضروری است که دادستانی تهران هم چنین در مورد فوت مرحوم ستار بهشتی سوای برخی اتهاماتی که متوجه مامورین بازداشتی است به برخی احتمالات دیگرکه ناشی از تبلیغات سوء و نحوه‌ی ‌اطلاع رسانی غیر متعارف برخی سایت های معاند در مورد متوفی ستار بهشتی بوده است توجه لازم را نموده وبه تحقیقات خوددر این زمینه ادامه خواهد داد.

در اقدام دیگری طبق دستور بازپرس، جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت که پس از معاینه‌ی جسد، گواهی مربوطه که مؤید وجود چند فقره کبودی در کتف و دست و پای متوفی بود، صادر گردید. پزشکی قانونی در نظریه اول، اعلام علت قطعی فوت را منوط به وصول جواب آزمایشگاه سم‌شناسی و نتیجه‌ی کالبدگشایی نمود. در تاریخ 21/8/1391 نظریه بخش سم‌شناسی و آسیب‌شناسی پزشکی قانونی واصل شد که طی آن وجود هرگونه دارو یا سم در بدن متوفی منفی اعلام گردید.درنظر 24/8/1391 اعلام گردیده است در معاینه ظاهری بعمل آمده چند مورد کبودی در حال جذب در تنه و اندام تحتانی و سائیدگی در قدام ساق چپ مشاهده گردیده و اعلام علت فوت به انجام تحقیقات قضایی منوط گردید. در آخرین نظریه کمیسیون پزشکی هفت نفره (پزشکان متخصص پزشکی قانونی) که به تاریخ 30/8/1391 صادر گردیده، آمده است: «در حال حاضر با توجه به بررسی‌های انجام شده و با اطلاعات موجود، تعیین علت قطعی فوت از لحاظ پزشکی مقدور نبوده، اما نظر به این‌که در معاینه‌ی جسد و بررسی‌های تکمیلی هیچ‌گونه دلایل و شواهدی از بیماری منجر به فوت احراز نگردیده است، محتمل‌ترین علت منجر به فوت می‌تواند پدیده‌ی شوک باشد که در صورت احراز ایراد ضربه یا ضربات به نقاط حساس بدن یا فشارهای شدید روانی، این عوامل می‌تواند عامل شوک مذکور باشد».

با توجه به مراتب فوق، دادستانی تهران با تأکید بر سرعت در مشخص شدن علت فوت و رسیدگی دقیق به پرونده، روند تحقیقات را بدون هیچ‌گونه وقفه و ملاحظه‌ای به طور مستمر در جهت احراز واقعیت و احقاق حق ادامه داده و نتایج حاصل از تحقیقات را به اطلاع عموم خواهد رساند

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله