سید محمد خاتمی رئیس جمهور سابق کشورمان در مراسمی که مناسبت عید غدیر خم در دفترش برگزار شد گفت:« این عید برای ما شادی بخش تر و با نشاط تر بود اگر در جمع پرتعداد عزیزانی بودیم که اکنون در کنار ما نیستند و در حصر و حبس به سر می برند. امیدوارم به برکت مولا امیرالمومنین علی علیه السلام شاهد گشایش در امور و نیز آزادی این عزیزان باشیم.»
رئیس جمهوری سابق ایران در این مراسم که با حضور جمعی از چهرههای فرهنگی، هنری و سیاسی برگزار شد با اشاره به برخی از مفاهیم قرانی مانند خیر و زیبایی گفت:«در این مجال کوتاه می خواهم نکته ای را از مولا امیرالمومنین که جان زیبای او را نشان می دهد و برای ما الگو است بخصوص در این زمان و زمانیکه ما حکومتی داریم که منتسب به امیرالمومنین است عرض کنم.می دانید که بزرگترین آفت زندگی اجتماعی انسان، استبداد و خودکامگی بوده است.استبداد و خودکامگی علاوه بر اینکه همه سرمایه های مادی و معنوی را در طول زمان نابود می کند بزرگترین فاجعه ای که می آفریند “تحقیر انسان” است.»
خاتمی با تاکید بر اینکه انسان در نظام استبدادی بیچاره و ذلیل است، ادامه داد: آنکه عزت دارد و مهم است و بالاست و بی مسئولیت است و همه چیز داند، مستبد است و انسان چاره ای جز اطاعت مطلق، جز تملق ، جزخاکساری وجز تواضع در برابر او ندارد شاید بزرگترین زیان استبداد همین تحقیری است که نصیب انسانی که در متن استبداد زندگی می کند، میشود.
رئیس جمهور سابق کشورمان با اشاره به حاکم بودن نظام های استبدادی بر همه دنیا طی قرون متمادی تا همین اواخر گفت: در دوران جدید انسان با هزینه های بزرگ به این نتیجه رسید که استبداد شیوه مناسبی نیست، گرچه با کمال تاثر کسانیکه نظام های دموکراتیک را برای خودشان ایجاد کردهاند در عرصه بین المللی بزرگترین استبداد ها و زورها و تحقیر ها و فشارها و سرکوب ها را برای بخش زیادی از دنیا ایجاد کرده اند.
وی استبداد را آفت خانمان سوزی دانست که وجود داشته و هنوز هم وجود دارد و سپس به کلامی از امیرالمومنین در 1400 سال قبل نه به عنوان یک خیرخواه مصلح صالح که در خانه خود بنشیند و نصیحت ونظریه پردازی کند، بلکه به عنوان حاکم مقتدری که امور در دست اوست ؛بر بزرگترین معموره عالم حکومت می کند اشاره کرد و تاکید کرد که در این کلام علی زیبائی را دراوج آن می بینید.
خاتمی سپس به قرائت فرازهایی از کلام مولا علی(ع) درخطبه صفین پرداخت و ادامه داد : امام علی (ع) خلیفه رسول الله و حاکم فرمانروای بر بزرگترین خطه عالم چنین می گوید” إِنَّ مِنْ أَسْخَفِ حَالاَتِ اَلْوُلاَةِ عِنْدَ صَالِحِ اَلنَّاسِ أَنْ يُظَنَّ بِهِمْ حُبُّ اَلْفَخْرِ وَ يُوضَعَ أَمْرُهُمْ عَلَى اَلْكِبْرِ وَ قَدْ كَرِهْتُ أَنْ يَكُونَ جَالَ فِي ظَنِّكُمْ أَنِّي أُحِبُّ اَلْإِطْرَاءَ وَ اِسْتِمَاعَ اَلثَّنَاءِ وَ لَسْتُ بِحَمْدِ اَللَّهِ كَذَلِكَ وَ لَوْ كُنْتُ أُحِبُّ أَنْ يُقَالَ ذَلِكَ لَتَرَكْتُهُ اِنْحِطَاطاً لِلَّهِ سُبْحَانَهُ عَنْ تَنَاوُلِ مَا هُوَ أَحَقُّ بِهِ مِنَ اَلْعَظَمَةِ وَ اَلْكِبْرِيَاءِ وَ رُبَّمَا اِسْتَحْلَى اَلنَّاسُ اَلثَّنَاءَ بَعْدَ اَلْبَلاَءِ فَلاَ تُثْنُوا عَلَيَّ بِجَمِيلِ ثَنَاءٍ لِإِخْرَاجِي نَفْسِي إِلَى اَللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ إِلَيْكُمْ مِنَ اَلتَّقِيَّةِ فِي حُقُوقٍ لَمْ أَفْرُغْ مِنْ أَدَائِهَا وَ فَرَائِضَ لاَ بُدَّ مِنْ إِمْضَائِهَا فَلاَ تُكَلِّمُونِي بِمَا تُكَلَّمُ بِهِ اَلْجَبَابِرَةُ وَ لاَ تَتَحَفَّظُوا مِنِّي بِمَا يُتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ أَهْلِ اَلْبَادِرَةِ وَ لاَ تُخَالِطُونِي بِالْمُصَانَعَةِ وَ لاَ تَظُنُّوا بِي اِسْتِثْقَالاً فِي حَقٍّ قِيلَ لِي وَ لاَ اِلْتِمَاسَ إِعْظَامٍ لِنَفْسِي فَإِنَّهُ مَنِ اِسْتَثْقَلَ اَلْحَقَّ أَنْ يُقَالَ لَهُ أَوِ اَلْعَدْلَ أَنْ يُعْرَضَ عَلَيْهِ كَانَ اَلْعَمَلُ بِهِمَا أَثْقَلَ عَلَيْهِ فَلاَ تَكُفُّوا عَنْ مَقَالَةٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةٍ بِعَدْلٍ فَإِنِّي لَسْتُ فِي نَفْسِي بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَ لاَ آمَنُ ذَلِكَ مِنْ فِعْلِي إِلاَّ أَنْ يَكْفِيَ اَللَّهُ مِنْ نَفْسِي مَا هُوَ أَمْلَكُ بِهِ مِنِّي فَإِنَّمَا أَنَا وَ أَنْتُمْ عَبِيدٌ مَمْلُوكُونَ لِرَبٍّ لاَ رَبَّ غَيْرُهُ ….” “سخیف ترین حالات والیان وحکمروایان نزد مردمان صالح این است که به آنها این گمان برود که فخر فروشی و سرگرانی دارند و بدترین حالت این است که والیان کار خود را بر پایه ی کبرو خود برتربینی بنا نهند .- این صفاتی است که به طور کلی استبداد دارد- و من کراهت دارم که در پندار شما این تصور پیدا شود که من چاپلوسی را دوست دارم و حتی این تصور را داشته باشید که مرا بالا ببرید و صفات عجیب و غریب به من بدهید که من از آن خوشم آید و خدا را سپاسگزارم که من چنین نیستم و اگر هم خدای ناکرده چنین چیزی در ذهن من بود به خاطر خاکساری در برابر خدا من آن را ترک می کردم. هرگز مرا ستایش نکنید- امیر مومنان در زمان حکومتش می گوید- با من آن طور که با جباران و زورگویان مکالمه می کنند و سخن می گویند سخن نگوئید و نیز با من چنانچه با انسانهای دژم خوی و زورگو پروا میکنید ،پروا نکنید.به ظاهر سازی با من در نیامیزید و گمان نکنید اگر با صراحت و شجاعت در مقابل من بیاستید وحق را بیان کنید بر من سنگین است و خیال نکنید من فقط از شما توقع دارم که مرا بزرگ بدارید و از من تعریف و ستایش کنید، این طور نیست .کسی که فقط از اینکه کلمه حق را بشنود و از اینکه او را گوشزد کنند به اینکه به عدل رفتار بکند، برنمی تابد، معلوم است که عمل به حق و عدل برای او ساده تر است.باز نایستید و خودداری نکنید از اینکه سخن حق به من بگوئید و در زمینه عدالت؛ پیشرفت ،بهبود وضع اجتماعی با من مشورت کنید. من کسی نیستم که از اینکه خطا کنم در امان باشم ،من هم ممکن است خطا کنم و از نفسم ایمن نیستم از اینکه اشتباه نکنم مگر اینکه خدا انسان را حفظ کند.- همه انسانها در معرض خطا هستیم و با مشورت با انتقاد؛با آزادی بیان با گفتن حرف ها می شود جلوی این خطاها را گرفت-. و بدانید ما حاکمان و شما مردم همه بندگان پروردگاری هستیم که غیر از او پروردگاری نیست.
رئیس جمهور سابق کشورمان سخنان خود را با این دعا به پایان برد: خدایا دل ما را به عشق مولا امیرالمومنین و فرزندان او روشن کن و توفیق پیروی از راه آنها در عرصه های فردی و اجتماعی به ما عنایت کن.
در این مراسم که اقشاری از مردم نیز حضور داشتند محمدرضاعارف، عبدالواحد موسوی لاری، سیدمحمود دعایی، مجید انصاری ،محسن مهرعلیزاده، اسحاق جهانگیری، محمد نوری زاد، هادی خانیکی، محمد صدوقی، سید محمد رضا خاتمی، سیدعلی خاتمی، محمد ستاری فر، سراج الدین موسوی،علی یونسی،علی ربیعی، سید عبدالحسین مختاباد،لاله اسکندری، فخرالسادات محتشمی پور، ووزرا،استانداران ،سفرا و دیپلمات های دولت اصلاحات ، روزنامهنگاران،هنرمندان و شاعران،جوانان اصلاحطلب و خانواده های زندانیان سیاسی، نیز حاضر بودند.