سومین نامه مصطفی تاجزاده به همسرش

خوشا به حال ملت‌هایی که رهبرانشان منادی وحدت و انتخابات آزاد باشند نه تفرقه و انتخابات نمایشی

سید مصطفی تاجزاده در سومین نامه خود به همسرش فخری محتشمی پور با اشاره به تحولات صورت گرفته در خاورمیانه به خصوص در کشورهایی مانند تونس، مصر،… اختیارات فوق العاده رهبر جمهوری اسلامی را مانعی برای نشاط و رقابت سیاسی در ایران دانسته و آورده است:«در این شرایط خوشا به حال ملت هایی که رهبرانشان منادی وحدت باشند نه تفرقه. کشورشان و مصالح ومنافع ملت شان را محور دوستی ها و موافقت ها و مخالفت ها بدانند، نه شخص خودشان را. همگان را به گفت و گو و برطرف کردن سوء تفاهم ها و کاهش اختلافات دعوت کنند نه هر روز برچسب جدیدی متوجه منتقدان خود کنند. حقوق همگان اعم از موافق و مخالف خود را پاس دارند، نه این که با اتهامات واهی آنان را حصر و یا روانه زندان ها سازند.»

تاج زاده در این نامه با توجه به خطر لبنانیزه کردن خاورمیانه نسبت به اینکه در ایران بر خلاف بسیاری از کشورهای منطقه رهبر جمهوری اسلامی به جای اینکه منادی وحدت و انتخابات آزاد باشد منادی تفرقه ،توقیف فله ای مطبوعات و انتخابات نمایشی شده است افسوس خورده است. 

متن کامل نامه مصفی تاجزاه که همچنان در زندان اوین محبوس است به نقل از نوروز به شرح زیر است:

گرامی همسرم سلام!

شیوع اندیشه های بسته و گرایش های فرقه ای در خاورمیانه و به ویژه ظهور قابل توجه اسلام سلفی – تکفیری – خوارجی و در نتیجه خطر بروز نزاع های خونین، اکثر رهبران سیاسی را در جوامع مسلمان برآن داشته است تا با پذیرش و رعایت قواعد دموکراتیک، مشارکت سیاسی تمام جناح ها و گرایش ها را با همه تنوع خود، در اداره کشور جلب کنند و به این ترتیب به توسعه ای همه جانبه همراه با حفظ نظم و ثبات سیاسی دست یابند. به نظر می رسد آنان به این جمع بندی مشترک رسیده اند که انحصارطلبی و تمامت خواهی ریشه و منشأ فتنه و درگیری های فرقه ای و خشونت بار است. به همین دلیل قویاً به مبارزه با تک صدایی برخاسته اند. در زیر فراخوان تعدادی از سیاست ورزان را در هفته های اخیر به نقل از مطبوعات کشور، ذکر می کنم و پس از آن با یادآوری چند نکته درباره ایران نامه ام را به پایان می برم.

۱- راشدالغنوشی رهبر حزب «النهضة» گفت: حزب نهضت تونس با رأی مردمی که بیش از دو دهه تحت حاکمیت دیکتاتوری به سر می بردند و از طریق صندوق های رأی به قدرت رسیده است. بنابرین حزب اسلام گرای «النهضة» به دنبال هم زیستی مشترک با دیگر گرایش ها و رویکردهای جامعه تونس است. وی با رد هرگونه گرایش دیکتاتورمآبانه حزب «النهضة» در رأس حکومت می افزاید: «ما طرح دیکتاتوری را مخفی نکرده ایم و غیر از آنچه از اسلام میانه رو نشان می دهیم که با دموکراسی مطابق است، چیزی نمی خواهیم.»

۲- حامد کرزای رئیس جمهور افغانستان از گروه طالبان دعوت کرد تا با معرفی نامزد، در انتخابات ریاست جمهوری آن کشور شرکت کنند.

۳- رئیس جمهور یمن کمیسیونی را با هدف آماده سازی برای برگزاری مذاکرات تفاهم ملی و حل و فصل مناقشات در آن کشور تشکیل داد. این کمیسیون متشکل از ۲۵ نماینده از احزاب سیاسی یمن از جمله جنبش جدایی طلبان مغرب، رهبران شیعه شمال و هم چنین سازمان های غیردولتی است.

۴- میشل سلیمان رئیس جمهور لبنان با صدور بیانیه ای از تمام رهبران سیاسی این کشور خواست به مذاکرات ملی برای کنار گذاشتن اختلاف ها ادامه دهند. نشست مذاکرات ملی لبنان با حضور جمعی از رهبران سیاسی این کشور چند جلسه تشکیل داد. پایان دادن به اختلافات های سیاسی، سلاح حزب الله و تحولات منطقه مهم ترین مسائل مورد بررسی در این نشست ها اعلام شد.

۵- نوری المالکی نخست وزیر عراق همه طرف های ذی نفع در آن کشور را برای حل و فصل مسائل و اختلافات به مذاکره مستقیم و گفت و گوی رودررو دعوت کرد.

۶- محمد مرسی رئیس جمهور مصر، دولتی با شرکت و حضور وزرایی از احزاب و گرایش های گوناگون تشکیل داد و یک فرد قبطی (مسیحی) را به دستیاری رئیس جمهور منصوب کرد.

۷- خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس می گوید: «آشتی ملی استراتژی مقابله با اشغال گری اسرائیل محسوب می شود.» وی می افزاید: « فلسطین به دو استراتژی روندآشتی ملی فلسطین و دوم مقابله با دشمن صهیونیست نیازمند است.

۸- سید حسن نصرالله در مراسم افطار حزب الله می گوید: « ما در هفتم ماه مه این توان را داشتیم که بر لبنان سیطره یابیم و کشور را تحت کنترل خود درآوریم اما این کار را نکردیم چراکه قبول ندارم یک طایفه یا گروه لبنان را اداره کند.» او به نمایندگی از شیعیان لبنان گفت: « ما نمی خواهیم طایفه حاکم و رهبر لبنان باشیم بلکه خواستار مشارکت همه طوایف براساس احترام متقابل هستیم» و افزود: « حزب الله و شیعیان بیشترین نفع را از تشکیل یک دولت ملی واقعی می برند و تشکیل یک دولت ائتلافی با حضور تمام گروه ها و طوایف لبنانی به نفع ما خواهد بود.»

فخری عزیزم

هم چنان که ملاحظه می کنی رهبران مسلمان و مسیحی، شیعه و سنی در عراق و افغانستان، لبنان، فلسطین و نیز در مصر، تونس و یمن به این حقیقت رسیده اند که با ثبات ترین، کم هزینه ترین و موفق ترین روش مدیریت کشور، به رسمیت شناختن حقوق مدنی و سیاسی همگان است. باوجود این در ایران ما شرط بهره مندی از حقوق اساسی، تبعیت بی چون و چرا از رهبریست حتی اگر کشور در مسیر نادرستی قرار گرفته باشد و مدیریت کلان کشور، مردم را با مشکلات عدیده قابل اجتناب مواجه کرده باشد!

با کمال تأسف باید گفت خود ایشان نیز با طرح چهار اصل اسلام، انقلاب، امام و رهبری عملاً شرط نامزد شدن در انتخابات و تلاش برای حضور در ارکان حکومت را در تمام سطوح، اعتقاد به ولایت فقیه و رهبری ( یعنی خود ایشان) و نه الزام به قانون اساسی با همه اصول و فصول آن می خواند و به این ترتیب کشور را از نشاط و سرزندگی و رقابت از یک سو و از خدمات بسیاری از شایسته ترین چهره ها که در عین حال از حمایت و رأی اکثریت ایرانیان برخوردارند، از دیگر سو محروم کرده است. با وجود این سیاست حذفی و حاکمیت تک صدایی کنونی جمهوری اسلامی را الگوی جهانیان می خواند، غافل از آن که ملت ایران پیشتاز جهان اسلام در سرنگونی فرعون است ولی حکومت کنونی ما نه تنها مدل منتخب اکثریت قاطع مسلمانان منطقه نیست، بلکه مایه عبرت آنان شده است!

نازنینم!

حدود پنج سال است که درباره پدیده خطرناک «لبنانیزه شدن خاورمیانه» هشدار داده ام. در عصر ارتباطات با ابزارش یعنی اینترنت، ماهواره و تلفن همراه، بیداری ملت ها اجتناب ناپذیر شده و استبداد محکوم به شکست است. اما دموکراسی تضمین شده نیست و جایگزین دیکتاتوری می تواند هرج و مرج و نزاع های خونین داخلی باشد. به ویژه آن که طرفداران اسلام سلفی- خوارجی در اهل سنت و اسلام مصباحی- تکفیری در بین شیعیان مدام بر طبل فرقه گرایی، حذف و خشونت می کوبند و با دموکراسی و صلح سر ناسازگاری دارند. قدرت های بزرگ جهانی نیز در مجموع نزاع هایی هم چون شیعه – سنی و عرب – عجم را بر چالش میان جهان اسلام و دنیای عرب با توسعه طلبی رژیم اسرائیل ترجیح می دهند و جناح جنگ طلب در غرب که تمام تلاششان این است که از اسلام، چهره ای غیرمدنی، خشونت طلب، ضد مدارا، تحمیل گر و عقب مانده ارائه کنند، از چنین درگیری هایی خشنودند. در این شرایط خوشا به حال ملت هایی که رهبرانشان منادی وحدت باشند نه تفرقه. کشورشان و مصالح ومنافع ملت شان را محور دوستی ها و موافقت ها و مخالفت ها بدانند، نه شخص خودشان را. همگان را به گفت و گو و برطرف کردن سوء تفاهم ها و کاهش اختلافات دعوت کنند نه هر روز برچسب جدیدی متوجه منتقدان خود کنند. حقوق همگان اعم از موافق و مخالف خود را پاس دارند، نه این که با اتهامات واهی آنان را حصر و یا روانه زندان ها سازند.

خوشا به حال ملتی که رهبرش پرچم دار انتخابات آزاد و عادلانه باشد نه منادی انتخابات نمایشی و فرمایشی. از آزادی احزاب منتقد و مطبوعات مستقل دفاع کند نه این که طرفدار انحلال احزاب و توقیف فله ای نشریات باشد.

عزیزم!

آزادی به تنهایی تضمین کننده پیروزی و پیشرفت ملت نیست اما جامعه بدون آزادی، قبرستانی است با مردگان متحرک! امید که رهبران ما مصالح و منافع ملی را بر مصالح و منافع شخصی ترجیح دهند.

با احترام

مصطفی

قرنطینه اوین

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله