کار از زنگ خطر و هشدار گذشته است:

هر ساعت ۱۶ طلاق در کشور ثبت می‌شود

کار از به صدا درآمدن زنگ خطر و هشدار گذشته؛ آمار طلاق بدون ترمز در حال تاخت و تاز و افزایش است. البته در چند سال گذشته پیامدهای مخرب طلاق تا حدودی مسئولان را هوشیار کرده و چند لایحه ضربتی برای جلوگیری از طلاق مطرح شده است. این طرح‌های ضربتی از نگرانی مسئولان حکایت دارد.

به گزارش سایت قانون، محمدعلی اسفنانی سخنگوی کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس گفته «در سال‌های اخیر عمر متوسط زندگی مشترک برخی از زوجین به کمتر از ۶ ماه رسیده و آمار کنونی طلاق زلزله‌ای واقعی در زندگی زوجین است، زیرا روزانه صدها خانواده از لحاظ معنوی نابود می‌شود

این نماینده مجلس با اشاره به آمار بالای طلاق در کشور تأکید کرده که این موضوع یک هشدار برای مسئولان است و باید شوکی جدی به مسئولان وارد شود تا یک اقدام عملی در این رابطه انجام دهند، چرا که با برگزاری همایش، جلسه و سخنرانی مشکلات خانواده‌ها و رشد نرخ طلاق حل نمی‌شود.

سال گذشته، دولت هم خطر این بحران را احساس کرد و قرار بود مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری برنامه‌های ستاد پیشگیری از طلاق را برای تصویب به مجلس ببرد. در این لایحه وظایفی برای دستگاه‌های مختلف همچون آموزش و پرورش، دانشگاه‌ها، ثبت احوال، قوه قضاییه، صداوسیما برای جلوگیری از طلاق تعریف شده، اما هنوز از سرنوشت این لایحه خبری در دست نیست. در این تعلل و اظهار نگرانی صرف، کارشناسان می‌گویند که در صورت عدم توجه مسئولان به افزایش معضل طلاق، در آینده‌ای نزدیک باید منتظر بروز بحران‌های اجتماعی زیادی در سطح جامعه باشیم.

آمارها چه می‌گویند؟

بر اساس آمارهای رسمی در سه ماهه اول سال جاری 34 هزار و 759 مورد واقعه طلاق به ثبت رسیده که 29 هزار و 299 مورد در شهرها و پنج هزار و 460 مورد نیز در روستاها ثبت شده است. این آمار حاکی از آن است که در هر ماه 11 هزار و 586 واقعه طلاق و در هر شبانه روز 382 مورد طلاق و همچنین در هر ساعت نیز به طور متوسط 16 واقعه طلاق در کشور به ثبت رسیده است. سال گذشته رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور گفته بود که «آمار طلاق در سه سال گذشته با روند رشد 14 درصدی مواجه بوده و قطعا مسئولان باید به این مسئله توجه داشته باشندهمچنین یک استاد دانشگاه معتقد است که اگر کشور ما یک گام دیگر در حوزه طلاق بردارد، بر سکوی چهارم آمار طلاق در دنیا خواهد ایستاد.

برخی کارشناسان معتقدند که بیشترین طلاق‌ها در پنج سال نخست زندگی رخ می‌دهد و در دو سال نخست زندگی مشترک، احتمال بیشتری برای طلاق وجود دارد.

بسیاری از کارشناسان به دلایلی چون شناخت ناکافی زوج‌ها از یکدیگر، دخالت خانواده‌ها، توقعات نامعقول دو طرف از هم، عدم وفاداری، اعتیاد، مشکلات عاطفی، مشکلات اقتصادی، مهریه‌های سنگین، کوتاه بودن مدت آشنایی، تفاوت راه‌های آشنایی دو طرف، خشونت علیه زنان و فرهنگ مردسالاری و از همه بیشتر عدم مهارت در روابط جنسی را به عنوان عوامل مهم افزایش آمار طلاق معرفی می‌کنند.

از این موارد فقر و بیکاری و مهریه‌های سنگین در دسته علل اقتصادی طلاق قرار می‌گیرد. ازدواج بدون شناخت و مطالعه قبلی، خشونت علیه زنان و فرهنگ مردسالاری را می‌توان جز علل فرهنگی طلاق محسوب کرد. اعتیاد، خیانت به همسر و عدم مهارت در روابط جنسی نیز در شاخه علل اجتماعی طلاق جای می‌گیرد. طبق برخی اظهارنظرها ۲۵ تا ۴۰ درصد مردان و زنان ایرانی از اختلالات توانایی جنسی رنج می‌برند. اختلال توانایی جنسی یکی از بیماری‌های شایع جوامع بشری است و در جامعه ایران معمولا به علت شرم و حیا از دید بیماران پنهان و امکان معالجه و درمان آن فراهم نمی‌شود.

به هرحال آنچه که آمار طلاق نشان می‌دهد این است که نهاد خانواده در جامعه ایران به شدت در معرض خطر است و این برای جامعه خانواده‌گرای ایرانی اصلا خبر خوبی نیست. کار از زنگ خطر گذشته و شاید این آمار صدای شیون و ناله برای تشیع جنازه نهاد خانواده ایرانیان باشد.

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله