اوباما و نتانیاهو در حال انجام یک دوئل واقعی هستند. نخست وزیر اسرائیل به خوبی می داند اگر رئیس جمهور ایالات متحده برای بار دوم به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شود فشار را بر او افزایش خواهد داد. این موضوع نه تنها به پرونده هسته ای ایران بلکه به پرونده صلح خاورمیانه هم سرایت خواهد کرد. اوباما در دور دوم می تواند با فراغ بال به این دو بحران رسیدگی کند و قطعا در هر دو بحران دولت نتانیاهو را تحت فشار قرار خواهد داد.
.
نخست وزیر اسرائیل برای حمله به ایران مخالفان زیادی دارد. در میان نظامیان و اطلاعاتی ها ی اسرائیل کمتر کسی هست که ریسک عملیاتی کردن این ایده ماجراجویانه را بپذیرد. نتانیاهو فقط به حمله فکر می کند اما نظامیان و اطلاعاتی ها به عواقب آن. نظامیان استدلال می کنند حمله به ایران بی پاسخ نخواهد ماند. ایران قدرت تلافی دارد. آیا میزان مقابله با قدرت تلافی جویانه ایرانی ها محاسبه شده است؟ اطلاعاتی ها و نظامی های کارکشته اصولا با جنگ مخالفند. آنها معتقدند ایران در آستانه دستیابی به بمب اتم نیست و حتی برخی اذعان می کنند برخلاف گفته های نخست وزیر ایران اتمی هم آنچنان تهدیدی نیست که بخواهد موجودیت اسرائیل را در معرض خطر قرار دهد.موج این انتقادات در اسرائیل از سوی مطبوعات نیز گسترده است. اما نتانیاهو تا کنون در برابر این انتقادات مقاومت کرده است. اینکه او تا چه میزان حاضر است این همه انتقاد را تحمل کند خود محل سئوال است. سئوالی را که چند گزاره می توانند توضیح دهند.
1-نتانیاهو،درک تاریخی و نگاه ایدئولوژیک
نخست وزیر افراطی نگاهی ایدئولوژیک و البته ابزاری به موضوع دارد. او خود را صاحب درکی تاریخی می داند که دیگران از فهم آن عاجز هستند. نتانیاهو این رویا را در سر می پروراند که خود را در قامت منجی یهود نشان دهد. او مدام ایران فعلی را با آلمان زمان هیتلر مقایسه می کند و معتقد است اگر غرب آن زمان خطر هیتلر را جدی می گرفت هولوکاستی رخ نداده بود. نتانیاهو برای حمله به ایران مصمم است. او پرز رئیس جمهور اسرائیل را مخالف جدی خود می بیند. اما به پشتیبانی های مداوم ایهود باراک وزیر دفاعش دلبسته است. باراک بارها از خطر بزرگ ایران اتمی یاد کرده و تاکید کرده مقابله با تبعات ایران اتمی بس سنگین تر از هزینه های حمله به تاسیسات اتمی ایران است. اگر باراک از نتانیاهو حمایت نمی کرد نخست وزیر کارسخت تری پیش رو داشت همچنانکه از هم اکنون نیز کار وی سخت است. نخست وزیر اسرائیل در رویای خود مدل اوگاندای عیدی امین را در سر می پرواند. در سال 1976 نیروهای اسرائیلی در عملیاتی ویژه توانستند 105گروگان اسرائیلی را در فرودگاه انتبه اوگاندا نجات دهند. عیدی امین به گروگان گیرها که از نیروهای وابسته به سازمان آزادیبخش فلسطین بودند پناه داده بود. برادر نتانیاهو در این عملیات ویژه کشته شد. صدها گروگان اسرائیلی و غیر اسرائیلی توانستند با حداقل تلفات نجات یابند. گروگان گیرها در اشتباهی فاحش تعدادی از گروگان های غیر اسرائیلی را آزاد کرده و آنها اطلاعات لازم را در اختیار نهادهای نظامی-اطلاعاتی اسرائیل در مورد وضعیت گروگان گیرها قرار داده بودند و در نهایت اسرائیلی ها توانستند با عملیاتی ویژه گروگان ها را آزاد کنند. این حمله به تضعیف رژیم دیکتاتوری عیدی امین منتهی شد و سه سال بعد رژِیم او سقوط کرد. نتانیاهو از قول موزوینی رئیس جمهور اوگاندا نقل می کند که این عملیات توانست مخالفان عیدی امین را قدرتمند کند و زمینه سقوط رژیم دیکتاتور سابق اوگاندا را فراهم کند.
نتانیاهو در پاسخ به پرسش رامنی مبنی بر اینکه آیا این حمله می تواند به متحد کردن مردم حول محور برنامه هسته ای رژیم ایران منتهی شود؟ به مدل اوگاندا وعیدی امین استناد کرده و مدعی شده که این حمله می تواند زمینه ساز سقوط رژیم جمهوری اسلامی شود. منتقدان نتانیاهو همه بر این نکته اذعان دارند که او تلاش می کند با نگاه ایدئولوژیک و تاریخی خود انتقادات مخالفانش را نادیده بگیرد. به قول گروسمن او خود را صاحب درکی تاریخی می داند و مسائل جزئی و محاسبات جنگی و خسارات آن برای او اهمیتی ندارد. تشبیه وضع فعلی ایران با زمان هیتلر نیز منبعث از این درک تاریخی است. نتانیاهو بارها تاکید کرده اگر اروپا آن زمان خطر هیتلر را جدی می گرفت فاجعه هولوکاست رخ نمی داد.
در نظر او رهبران اروپا و آمریکا دغدغه بالا و پایین رفتن قیمت بشکه های نفت را دارند. در نتیجه او وظیفه دارد با حس مسئولیت پذیری خود این غفلت تاریخی را خنثی کند. وظیفه ای تاریخی در شرایط ویژه که تنها به دست یک قهرمان حل خواهد شد. نتانیاهو و همکارانش وضعیت فعلی را از دروان جنگ شش روزه وخیم تر می دانند. آنها برای رفع انتقادات به نمونه های تاریخی هم متوسل می شوند. از جمله اینکه زمانی که اسرائیل به تاسیسات اتمی عراق حمله کرد همه مخالف بودند. حتی مقام های اطلاعاتی و نظامی اما این حمله در نهایت جواب داد. این درک تاریخی و این نگاه ایدئولوژیک باعث شده تا انتقادات صریح فرماندهان نظامی و هشدارهای اطلاعاتی ها و مخالفت جامه مدنی و احزاب چپ اسرائیل در نخست وزیر اثر نکند.
2-زمینه سازی برای شکست اوباما
یک فرض دیگر وجود دارد: نتانیاهو در پرونده اتمی ایران قصد دارد زمینه شکست اوباما در انتخابات ریاست جمهوری را فراهم کند. تلاش های او برای بحرانی کردن هر چه بیشتر پرونده هسته ای ایران آشکار است. او در هر سخنرانی و مناسبتی از ایران به عنوان تهدیدی بین المللی و البته تهدیدی ویژه برای بقای اسرائیل یاد می کند. نخست وزیر اسرائیل برای این روزها و هفته های نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری برنامه ریزی کرده است. هیچ کس منکر اختلافات او با اوباما نیست. حتی زمانی که رئیس جمهور آمریکا با رئیس جمهور سابق فرانسه ناخواسته حرف هایی علیه رویکردهای افراطی نخست وزیر اسرائیل بر زبان آوردند و صحبت ها به صورت اتفاقی از میکروفن های خاموش نشده پخش شد. اوباما در پاسخ به ابراز نارضایتی سارکوزی جمله ای معنادار را عنوان کرد. او گفت:« من مجبور به تعامل با نتانیاهو هستم». لجاجت های دولت اسرائیل در پرونده ساخت شهرک ها و نگاه فانتزی به مذاکرات صلح با فلسطین در همان ماه های نخستین، اوباما را برای توافق در مناقشه صلح اسرائیل-فلسطین ناامید کرد. در پرونده ایران نیز نتانیاهو همیشه نگران بوده آمریکا با ایران به توافق برسد.
نخست وزیر اسرائیل در گفتمان خود اصل را بر مخالفت با هر گونه غنی سازی اورانیوم از سوی ایران عنوان کرد. او علاوه بر اینکه خواستار تعلیق کلیه فعالیت های غنی سازی در ایران شد بر خروج اورانیوم غنی شده از ایران تاکید کرد و خواستار تعطیلی سایت فردوی قم نیز شد. طبیعی است گذاشتن این شرط ها هر گونه مذاکره را پیشاپیش با شکست مواجه می کند.
نتانیاهو از همان روزهای نخست مخالف سیاست دست گشاده اوباما بود. او تا کنون صبر کرده و تلاش می کند دست گشاده اوباما در برابر ایران را به مشت آهنین تبدیل کند. نخست وزیر واقعا طرفدار حمله است. با حمله او اوباما در قامت یک شکست خورده ظاهر خواهد شد. زیرا مشخص خواهد شد که رئیس جمهور ایالات متحده در درک سیاست خارجی ناتوان بوده و وعده ارائه شده در کمپین انتخاباتی سال 2008 مبنی بر امکان دستیابی به توافق با ایران از روی خامی بوده است. او جایزه صلح نوبل را دریافت کرده و با مشارکت در جنگ علیه ایران از سوی فعالان صلح و بخشی از افکار عمومی در آمریکا و جهان تحت فشار قرار خواهد گرفت. نتانیاهو به خوبی بر این موضوعات واقف است . او تلاش می کند رئیس جمهور آمریکا را وادار به جنگی ناخواسته کند. چه بسا این جنگ بتواند میت رامنی را به جای اوباما روانه کاخ سفید کند. زیرا اقتصاد امروز آمریکا کشش پذیرش تبعات جنگی بزرگ که میزان خسارت هایش مشخص نیست را ندارد. اگر اوباما ناخواسته وارد جنگ با ایران شود می توان اینگونه تعبیر کرد که او هم جام زهر را نوشیده است.
3-به حاشیه راندن جامعه مدنی اسرائیل
نخست وزیر اسرائیل تمایل دارد با امنیتی کردن فضا، جامعه مدنی اسرائیل را وادار به عقب نشینی کند. اصولا راست های افراطی علاقه مند هستند مسائل امنیتی بیشتر در صدر امور قرار بگیرند. این در حالی است که خواسته بخش بزرگی از طبقه متوسط اسرائیل عدالت اجتماعی است . نزدیک به یک سال است این خواسته به صورت جدی در قالب راه پیمایی های بزرگ مطرح شده است. تا کنون چندین اسرائیلی در اعتراض به وضعیت اقتصادی خودسوزی کرده اند. اسرائیلی ها به طرح ریاضت اقتصادی و کم کردن خدمات عمومی معترض هستند. بخشی از طبقه متوسط اسرائیل مخالف نتانیاهو است و این طبقه صدا هم دارد . رسانه ها اعتراضات شان را بازتاب می دهند و نمی توان به راحتی بر مطالبات آنها سرپوش گذاشت. اما وقتی که پرونده هسته ای ایران به عنوان تهدید امنیت ملی در صدر موضوعات قرار بگیرد و مقدمات یک جنگ سرنوشت ساز فراهم شود همه این اعتراض ها به حاشیه خواهند رفت و نتانیاهو در قامت قهرمان و ناجی ملت یهود ظاهر خواهد شد. او به بهانه جنگ می تواند رشد قیمت مسکن و مواد غذایی و کاهش خدمات عمومی را توجیه کند و اعتراض ها به دولت در شرایط اضطراری را غیر اخلاقی و ناشی از خودخواهی نمایش دهد. طبیعی است در فضای امنیتی مسائل جزئی قربانی مسائل کلی می شوند جایی که بحث موجودیت اسرائیل مطرح است صحبت از چرایی افزایش قیمت مسکن انحرافی است.
اوباما و هفته های سرنوشت ساز
اوباما رئیس جمهوری است که تازه می فهمد سیاست خارجی پیچیده تر از شعارهایی است که در رقابت با هیلاری کلینتون مطرح می کرد. شاید یکی از بد شانسی های رئیس جمهور آمریکا همزمانی ریاست جمهوری اش با استقرار یکی از راست ترین دولت های اسرائیل بود. نتانیاهو سمج تر و سرسخت تر از آن است که بخواهد لحظه ای سودای تعامل با رئیس جهور آمریکا را در سر بپروراند. او از همان ابتدا با انتخاب آویگدور لیبرمن به عنوان وزیر امور خارجه کابینه اش نشان داد قصد دارد در مهم ترین پرونده های بین المللی سخت ترین رویکرد ممکن را در نظر بگیرد. از همان آغاز با اصرارش بر تداوم شهرک سازی های غیر قانونی در بیت المقدس باراک اوباما را از پروژه صلح در خاورمیانه مایوس کرد. اوباما پس از طرح نه ماده ای اش و مخالفت اسرائیل با بازگشت به مرزهای قبل از 1967 و اصرار بر تداوم سیاست شهرک سازی دیگر در مورد صلح خاورمیانه تلاش چندانی نکرد. اما او در پرونده هسته ای ایران همیشه فشار اسرائیل را حس کرده است. این فشار درماه های آخر ریاست جمهوری اش دو چندان شده است. یعنی در ماه هایی که رئیس جمهور آمریکا باید خود را برای کارزار انتخاباتی مهم آماده کند. دراین کارزار انتخاباتی میت رامنی رقیب جمهوری خواه اش محور انتقادهای خود را بر بحران اقتصادی و سیاست خارجی ایالات متحده استوار کرده است. بحرانی که باعث شده درصد بیکاری افزایش یابد و دولت در وعدهای خود مبنی بر ایجاد اشتغال ناتوان بماند.
نتانیاهو برای رسیدن این ماه ها لحظه شماری می کرد. او قصد دارد با تند کردن بازی معادله باخت-باخت را برای رئیس جمهور آمریکا رقم بزند. اوباما شعار گفت وگو با ایران را سر داده بود اما اکنون در مرحله سنگین ترین تحریم های ممکن علیه تهران قرار دارد. تحریم هایی که با سرعتی که گرفته اند می توانند به مرز فلج کنندگی نیز نزدیک شوند. اما نخست وزیر اسرائیل بارها اعلام کرده این تحریم ها کارآیی لازم را ندارند وسیاست دیپلماسی-تحریم جواب نداده است. او مشتاق است با تدارک حمله نظامی به ایران رئیس جمهور آمریکا را وارد بازی ناخواسته ای بکند که می تواند در هر صورت ممکن زمینه ساز شکست وی شود. بازی که نتیجه نهایی آن ورود میت رامنی رفیق دیرینه اش به کاخ سفید است. اوباما در صورت حمله اسرائیل به ایران نمی تواند بی
تفاوت بماند. او باید در حمایت از متحد دیرین ایالات متحدده فرمان جنگ صادر کند. با این اقدام اقتصاد آمریکا که این روزها شدیدا به تعادل در بازار سوخت نیازمند است در وضعیت بحرانی تری قرار خوهد گرفت و صدای منتقدان رئیس جمهور ایالات متحده بلند تر خواهد شد.
اما رئیس جمهور آمریکا نیز از ماه ها پیش دست نتانیاهو را خوانده بود. او تلاش کرد در ابتدای دوران ریاست جمهوری اش زمینه گفت و گو با ایران را فراهم کند. اما این گفت و گو به دلیل ساختار متکثر قدرت در ایران و ناتوانی دولت احمدی نژاد در پیشبرد روند توافق شکست خورد. مذاکرات ژنو در سال 1388 فرصت مناسبی برای پیروزی سیاست اوباما محسوب می شد اما مخالفت رهبر جمهوری اسلامی با این توافق نقشه رئیس جمهور آمریکا را به هم ریخت. اوباما پس از ناکامی درتوافق تلاش کرد با امتیازدهی به روسیه به خصوص دردوران ریاست جمهوری دیمیتری مدودف و البته چین همراهی این دو قدرت حامی ایران را جلب کند. مشارکت مسکو و پکن در رای مثبت به قطعنامه های صادر شده علیه ایران در شورای امنیت در راستای این همراهی بود. اما این برای اسرائیلی ها کافی نبود. آنها از همان ابتدا اعتقاد داشتند این قطعنامه ها هم نمی توانند خطر ایران هسته ای را دفع کنند. در نتیجه فشارها بر دولت اوباما افزایش یافت. هر از گاهی در یکی از پروپاگانداهای قوی بحث حمله اسرائیل به ایران مطرح می شد. اما اوباما نیز برای اینکه ایده حمله اسرائیل به ایران عملی نشود تدابیری اتخاذ کرد. تدابیری که بر سه محور قرار گرفتند.
تشدید تحریم ها خارج از حرکت لاک پشت وار شورای امنیت
رئیس جمهور آمریکا برای اینکه از گزینه نظامی اسرائیلی ها جلوگیری کند به سمت تحریم های یکجانبه روی آورد. تحریم هایی که با پیروزی رقبای جمهوریخواهش در مجلس نمایندگان و فشار از این ناحیه به اوباما در مورد اهمال کاری در برابر ایران باید هم شدیدتر می شدند. اوباما از همان آغاز هم نسبت به شدت این تحریم ها تردید داشت اما او مجبور بود این واقعیت را بپذیرد. زیرا فشار فراتر از حد انتظار بود. او مجبور به موافقت با تحریم بانک مرکزی و تحریم نفت ایران شد.وی برای راضی نگهداشتن اسرائیل سرعت تحریم ها را تشدید کرد. حتی رئیس جمهورآمریکا در مورد تحریم بانک مرکزی و نفت ایران تردیدهایی داشت. او استدلال کرد متحدان آمریکا چه بسا توان همراهی با این تحریم ها را نداشته باشند. از سوی دیگر در نظر او این تحریم ها می توانند زمینه واگرایی بیشتر با مسکو و پکن را فراهم کند.
در راستای تشدید تحریم ها فرستاده های او به اقصی نقاط جهان سفر کرده اند تا کشورهای مختلف را قانع کنند از دور زدن تحریم های ایران خودداری کنند. تحریم نفت و بانک مرکزی هم روند خود راطی می کند. کاخ سفید تلاش کرد با استفاده از ذخایر استراتژیک نفتی و افزایش ظرفیت تولید عربستان و عراق و سایر کشورهای عربی هم پیمانشان افزایش قیمت ناشی از نبود نفت ایران در بازار اروپا و آمریکا را کنترل کند.مقامات دولت آمریکا از هر فرصتی استفاده می کنند تا اعلام کنند تحریم ها کارآیی خود را داشته اند و شیرازه اقتصاد ایران را از هم پاشانده اند. آنها برای اثبات ادعای خود به گزارش های آژانس بین المللی انرژی اتمی و اوپک و بحران در بازار سکه و ارز ایران استناد می کنند.
رسانه ای کردن تحرکات دولت نتانیاهو
اما از طرفی ایالات متحده تلاش کرده تحرکات دولت نتانیاهو در زمینه حمله به ایران را رسانه ای کند تا از به ثمر رسیدن این تلاش ها جلوگیری کند. چند ماه پیش همکاری اسرائیل و آذربایجان برای استفاده از پایگاه های این کشور برای حمله به ایران لو رفت. این افشاگری از سوی مقامات آمریکا صورت گرفت. آنها بعد از هر افشاگری به میدان می آیند و نگرانی خود را از حمله یکجانبه اسرائیل اعلام می کنند. نمونه دوم این اقدام عربستان سعودی است. عربستان مشتاق حمله به ایرا ن است.در اسناد ویکیلیکس مشخص شد سران سعودی از آمریکا خواسته بودند سر این مار(ایران) را بکوبد. مقامات سعودی هفته پیش اعلام کردند هواپیماهای اسرائیلی حق ندارند از آسمان این کشور به ایران حمله کنند. این در حالی است که قبلا برخی از شایعات از توافق عربستان و اسرائیل برای استفاده از آسمان این کشور برای حمله به ایران خبر می دادند. به نظر می رسد این مخالفت به ریاض دیکته شده و مقامات آمریکا از مخالفت متحدان خود برای فشار به اسرائیل استفاده می کنند.
هم چنین بعد از اینکه ایهود باراک وزیر دفاع اسرائیل از گزارش سازمان های اطلاعاتی آمریکا به اوباما مبنی بر پیشرفت شگفت انگیز ایران در دستیابی به تسلیحات اتمی سخن گفت بلافاصله یک مقام ناشناس شورای امنیت ملی آمریکا در مصاحبه با رویترز این ادعا را تکذیب و تصریح کرد آمریکا اعتقاد دارد ایران هنوز در آستانه ساخت بمب نیست. در سرمقاله روزنامه نیویورک تایمز نیز که نزدیک به دولت اوباماست روز دوشنبه مقاله ای در تکذیب این ادعا منتشر شد و در این مقاله حمله اسرائیل به ایران غیر مسئولانه توصیف و تاکید شد همچنان فضا برای دیپلماسی باقی است. طبق استدلال این سرمقاله نویس نیویورک تایمز جنگ با ایران می تواند نگاه ها را از سوریه که در مرحله سرنوشت سازی قرار گرفته منحرف کند.
تقویت گرایش های ضد جنگ در اسرائیل
از طرفی دولت اوباما دلخوشی هم به مخالفت شیمون پرز و نیروهای اطلاعاتی-امنیتی اسرائیل و بخشی از طبقه متوسط این رژیم دارد. تقریبا کمتر نیروی اطلاعاتی و نظامی است که با حمله نظامی نتانیاهو موافق باشد. شیمون پرز طرفدار تحریم های فلج کننده است و از جنگ علیه ایران استقبال نمی کند. بخشی از طبقه متوسط اسرائیل با حمله به ایران مخالف هستند و از طرف دیگر به استناد نظرسنجی های منتشر شده و تاکید روزنامه نیویورک تایمز اکثریت اسرائیلی ها با حمله نظامی یکجانبه اسرائیل بدون اجازه آمریکا مخالف هستند. دولت اوباما هم امیدوار است مخالفت های ضد جنگ در اسرائیل بیشتر شود. هر چند که این مخالفت ها در برابر نگاه سرسختانه نتانیاهو می تواند خنثی شوند.
اوباما و نتانیاهو در حال انجام یک دوئل واقعی هستند. نخست وزیر اسرائیل به خوبی می داند اگر رئیس جمهور ایالات متحده برای بار دوم به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شود فشار را بر او افزایش خواهد داد. این موضوع نه تنها به پرونده هسته ای ایران بلکه به پرونده صلح خاورمیانه هم سرایت خواهد کرد. اوباما در دور دوم می تواند با فراغ بال به این دو بحران رسیدگی کند و قطعا در هر دو بحران دولت نتانیاهو را تحت فشار قرار خواهد داد. در پرونده فلسطین با ادامه سیاست شهرک سازی ها بیشتر مخالفت خواهد کرد ودر پرونده هسته ای ایران سیاست دیپلماسی و تحریم را همزمان پیش خواهد برد تا ایران را وادار به دادن امتیازهای بزرگ کند. اما در صورتی که نتانیاهو بخواهد با راه انداختن جنگ آمریکا را وارد معرکه ای کند که بحران اقتصادی را تشدید کند در آن زمان باید کاخ سفید منتظر رئیس جدیدی باشد.
نتانیاهو میت را می خواهد
دوئل اوباما نتانیاهو هفته های حساس خود را می گذراند. نتانیاهو همچنان فضا را آماده جنگ می کند. او از تمهیدات اتخاذ شده برای فضای پشت جبهه هم راضی است اما تلویزیون اسرائیل با پخش تصاویری از پناه گاههای ناآماده صحبتش را نقض کرد. اینکه در نهایت نتانیاهو تصمیم حمله نظامی را اتخاذ کند همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد اما در اینکه او از شکست اوباما استقبال می کند هیچ شکی نیست. اگر ایده او عملی شود جنگی سخت در انتظار ایران و آمریکا است و اوباما باید به فکر تشدید بحران اقتصادی اش باشد. اگر هم نشد فضای جنگی می تواند به افزایش قیمت سوخت منجر شده و وضعیت بحرانی تر شود. شاید این معادلات بتواند میت رفیق دیرینه اش را به جای اوباما در کاخ سفید بنشاند.
به رغم این تحلیل که نتانیاهو واقعا خواستار جنگ است برخی از تحلیلگران معتقد هستند اینهاهمه پروپاگاندای جنگی است و دولت مردان اسرائیل تلاش می کنند از طریق این حربه آمریکا و اروپا را وادار به سرعت بخشیدن به تحریم ها و تحمیل تحریم فلج کننده به ایران کنند. بنا بر این تحلیل همه تهدیدهای اسرائیل صرفا بازی سیاسی است تا موضوع ایران همچنان در صدر نگرانی ها باقی بماند. به نظر می رسد در این تحلیل نقش برخی از عوامل پیش بینی ناپذیر مانند نگاه ایدئولوژیک و تاریخی نتانیاهو و یا نقش لابی اسرائیل در انتخابات آمریکا نادیده گرفته شده است. حتی اگر این تحلیل نیز درست باشد و این تبلیغات صرفا برای تحمیل تحریم های فلج کننده علیه ایران انجام شود باز برای اسرائیلی ها بازی برد-برد را رقم می زند. زیرا تحریم های فلج کننده نیز دست کمی از جنگ ندارد. تنها راهی که می تواند معادله بازی برد-برد را برای اسرائیلی ها تغییر دهد توافق ایران و آمریکاست که چشم انداز آن در حال حاضر بسیار دور است.