ستوده؛ ستاره‌ی حقوق بشر در زندان

دو سال از حبس غیرقانونی و ناجوانمردانه و ناعادلانه‌ی نسرین ستوده، بدون یک روز مرخصی، سپری می‌شود؛ هر روز که می‌گذرد بیشتر بر قدر و بهای ستاره‌ای که گوهری برای ایران است و در اوین حبس‌اش کرده‌اند، افزوده می‌شود و بی‌آبرویی دشمنان آزادی و دموکراسی شدت می‌یابد.

نیمه‌ی ماه دیگر که فرا رسد (13 شهریور) دو سال از بازداشت یکی از ستارگان دفاع از حقوق بشر در ایران سپری می‌شود. نوشتن در مورد وکیل آزاده‌ای که مادر دو فرزند خردسال و نوجوان است، اما گامی از مواضع و رویکردهای حقوق بشری‌اش عقب نگذاشته، کار آسانی نیست؛ به‌ویژه آن‌که در تمام دو سال اخیر، اینجا و آنجا نام و یاد شریف و صبورش مطرح شده است. تصویر او اینک حتی از سردر شهرداری بولزانو در ایتالیا نیز آویخته است. دو ماه پیش بود که اعضای شورای شهر بولزانو جلوی ساختمان شهرداری جمع شدند و حمایت خود را از آزادی وی اعلام کردند. رئیس کمیسیون حقوق بشر سنای ایتالیا نیز در دیدار با سفیر جمهوری اسلامی فهرستی از امضاهای درخواست آزادی شهروندان ایتالیایی (از وکلای شهر گرفته تا استاندار بولزانو) را به وی ارائه داد و از تهران خواست این وکیل زندانی را آزاد کند.

ایستادگی ستوده در برابر مطالبات غیرقانونی و حقوق گریز بازجوها، به انتقامی سخت از وی منتهی شد: 6 سال زندان و 10 سال ممنوعیت از وکالت.

آخرین دیدار نگارنده با ستوده، دو روز پیش از بازداشت وی بود؛ برای تنظیم دفاعیه‌ای در برابر اتهامات تکراری دادگاه انقلاب و حضور در جلسه محاکمه‌ی غیرعلنی. وکیل آزاده بازداشت شد، و نه نویسنده، که بسیاری دیگر از متهمان سیاسی و دانشجویی و روزنامه‌نگار وی از حضور پربرکت‌اش محروم شدند؛ چنان‌که بسیاری از فعالان حقوق بشر، کنشگران حقوق زنان و کودکان قربانیِ کودک آزاری و کودکان در معرض اعدام.

موکلان او تنها کنشگران شناخته شده سیاسی و مدنی (مانند شیرین عبادی، عیسی سحرخیز، کیوان صمیمی، حشمت‌الله طبرزدی و محمدصدیق کبودوند) نبودند؛ شمار زیادی از کودکان مظلوم ایران نیز ازجمله موکلانش هستند.

وی در نامه‌ای خطاب به دختر نوجوانش نوشت: «مهراوه‌ي عزيزم !همانطور كه هرگز نتوانستم حقوق تو را ناديده بگيرم و در حد توان خويش در راه حفظ حقوق‌ات تلاش كردم، به همان ترتيب هرگز نتوانستم حقوق موكلانم را نيز ناديده بگيرم. چگونه مي‌توانستم وقتي موكلانم در زندان‌اند، به محض دريافت احضاريه از ميدان به‌در بروم؟ چگونه وقتي آنها به من وكالت داده بودند و در انتظار محاكمه بودند آنها را رها كنم؟ هرگز نمي‌توانستم.»

ستوده تاکید می‌کند: «باز هم براي حفظ حقوق بسيار كسان و از جمله كودكانم و آينده شما، وكالت چنين پرونده‌هايي را پذيرفتم و بر اين اعتقادم كه سختي‌هايي كه خانواده ما و بسياري از موكلانم طي سال‌هاي اخير تحمل كرده‌اند، بي‌نتيجه نيست. عدالت درست در همان زمان كه از او كاملا قطع اميد كرده‌اند، از راه مي‌رسد. بي‌گمان مي‌رسد …»

او با اتهاماتی مشابه بسیاری از موکلانش («اقدام علیه امنیت ملی» و «تبانی و تبلیغ علیه نظام») و البته «عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر» محاکمه شد. دغدغه‌ی او اما حقوق اساسی خودش نبود؛ از همین‌رو پای دیدگاه‌های حقوق بشری‌اش ایستاد؛ در نامه‌ای به همسرش، رضا خندان، نوشت: «هرکس در زندان به آزادی‌اش فکر می‌کند. من هم آزادی‌ام برایم مهم است. اما مهم‌تر از آن عدالتی است که نادیده گرفته می‌شود. معلوم است که رویایم مثل هر زندانی یک مسافرت رفتن با خانواده است یا قدم زدن آزادانه در زیر باران بهاری، نگاهی به درخت کوچه یا با بچه‌ها یک عصر را در پارک گذراندن. همه‌ی اینها را دوست دارم. معلوم است که همه‌ی اینها برایم مهم است. اما مهم‌تر از آن صدها سال حبسی است که برای موکلانم و دیگر آزادیخواهان به جرم ناکرده صادر شده است تعدادی از آنها و فقط بعضی از آنها موکلم بوده‌اند و چه پروانه‌ی وکالت داشته باشم یا نداشته باشم به احکام ناعادلانه‌ی آنها معترضم.»

خشونت‌ها علیه حقوقدان مدافع حقوق بشر، او را از مسیر مسالمت‌آمیز و توام با صلح‌جویی و مدارایش دور نساخته؛ چنان‌که در نامه‌ای از زندان اوین به دو فرزندش (نیمای چهار ساله و مهرآوه‌ی 13 ساله) نوشت: «به‌یاد داشته باشید هرطور با دشمنان‌تان رفتار کنید، با دوستان‌تان رفتار خواهید کرد. دشمنی دشمنان هرگز خشونت رفتاری هیچ انسانی را توجیه نمی‌کند، چه رسد به آنان که دشمن نیستند. به جرأت به هر دوی شما می‌گویم هرطور رفتار کنند، نه با آنان که خود را دشمن من می‌پندارند، دشمنی دارم، نه خود را در گرداب قهر و کینه‌ای که آنها به‌وجود آورده‌اند غرق خواهم کرد.»

ستاره‌ای چون نسرین ستوده، با چنین دیدگاه‌ها و رویکردهایی، غنیمتی برای ایران و ایرانیان است؛ هرچند اقتدارگرایان در حساس‌ترین روزهای ایران و در مقطعی که خشونت‌ها در سوریه اوج گرفته و تمامیت‌خواهان تهران خود را به همتایان دمشقی پیوند زده‌اند، قدر او و کسانی چون وی را نمی‌دانند. فردا روزی، آشکار خواهد شد که وجود ستوده‌ها برای منافع ملی و گذار مسالمت‌آمیز به دموکراسی، چه‌قدر گران‌بهاست.

وکیل خشونت پرهیز و مدافع حقوق بشر اما در تمامی ماه‌های سپری شده از حبس غیرقانونی‌اش، بارها هدف خشونت‌های غیرانسانی بازجوها و نهادهای امنیتی مسلط بر اوین قرار گرفت؛ چنان‌که امکان حضور در مراسم تدفین پدرش را نیافت، یا محدودیت‌های غیرقانونی در مورد ملاقات با فرزندانش را تحمل کرد.

ستاره‌ی صلح‌جو، دموکراسی‌خواه، آزادی‌طلب و پی‌جوی عدالت و انصاف، اما صبوری کرد و از مواضع حقوق بشری و قانونی‌اش عقب ننشست؛ در نامه‌ای به دو فرزندش نوشت: «می‌دانید که چقدر دوست‌تان دارم. می‌دانید که مانند هر پدر و مادری در آرزوی سعادت و نیک بختی شما هستم اما بدانید هر تصمیمی بگیرم، بیش و پیش از هر چیز به شما می‌اندیشم زیرا موقعیت کودکان به گونه‌ای است که باید در هر تصمیم گیری، ابتدا به آنان فکر کرد. معلوم است که ملاقات با شما برایم مهم است. معلوم است از اینکه ماه‌هاست شما را بغل نکرده‌ام رنج می‌برم. از اینکه حتی از شنیدن صدایتان محروم‌ام رنج می‌برم اما عزیزانم، کارهای من، چه بخواهم چه نخواهم روزی مورد قضاوت شما قرار خواهد گرفت. ترجیح می‌دهم کل سالیان تحمل حبس‌ام را از دیدارتان محروم شوم تا به دلیل اسیر بودن به ناحق، به آنان اجازه دهم هر گونه اراده می‌کنند با من رفتار کنند…»

ستوده تاکید می‌کند که «با صدای بلند اعلام می‌کنم: “من یک مادرم و نمی‌خواهم کودکانم مرا در هیئتی اجبارآمیز و تبعا تحقیرآمیز ببینند. نمی‌خواهم کودکانم فکر کنند که دیگران می‌توانند با استفاده نابجا از قدرت، هر عمل غیرقانونی را به آنها تحمیل کنند»؛ و می‌افزاید: «می‌دانم شما به آب، غذا، خانه، خانواده، پدر و مادر، محبت خانواده و دیدار با مادرتان نیاز دارید اما به همان اندازه به آزادی، امنیت اجتماعی، قانون مداری و عدالت نیاز دارید و بدانید که این مفاهیم در هیچ کجای دنیا راحت به دست نیامده‌اند. هیچ کجای دنیا “قانون” با نوشتن روی کاغذ پاره‌ها اجرا نشده‌اند. درخواست و پا فشاری ما برای اجرای قانون، به قانون هویت و موجودیت می‌بخشد. بنابراین بدانید من و شما با هم قانون را می‌سازیم.»

نسرین ستوده، کارشناس ارشد حقوق از دانشگاه شهیدبهشتی، برنده‌ی جایزه حقوق بشر «سازمان حقوق بشر بین‌الملل» (2008)، وکیل برگزیده‌ی «کمیته بین‌المللی حقوق بشر ایتالیا» (2008)، و برنده‌ی جایزه آزادی قلم باربارا گلداسمیت آمریکا (2011)، ازجمله نویسندگان مقالات حقوقی در نشریات مستقل و منتقد دو دهه‌ی اخیر ایران نیز بوده است. او ازجمله اعضای هیات تحریریه‌ی نشریه‌ی «دریچه گفت‌وگو» در ابتدای دهه‌ی 70 بود و بعدتر مقالات و نقدهای حقوقی او در بسیاری نشریات و روزنامه‌های مستقل و منتقد و اصلاح‌طلب (ازجمله ایران فردا، جامعه، توس، خرداد، اعتماد، نامه و آبان) منتشر شد.

دو سال از حبس غیرقانونی و ناجوانمردانه و ناعادلانه‌ی نسرین ستوده، بدون یک روز مرخصی، سپری می‌شود؛ هر روز که می‌گذرد بیشتر بر قدر و بهای ستاره‌ای که گوهری برای ایران است و در اوین حبس‌اش کرده‌اند، افزوده می‌شود و بی‌آبرویی دشمنان آزادی و دموکراسی شدت می‌یابد.

سایت ملی – مذهبی محلی برای بیان دیدگاه‌های گوناگون است.

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله