سخنان اخیر رهبر نشان داد که او فعلاً مصلحت را در کوتاهآمدن نمیبیند.
بیشتر تفسیرها بر این است که رهبر از شرایط داخلی و خارجی تصویر درستی ندارد و متوهمانه بر طبل نزاع میکوبد. من کمی متفاوت فکر میکنم. توهم و جهالت هم حدی دارد. رهبر از اوضاع در داخل و خارج ناآگاه نیست.
با ادعاهائی که رهبر در ۲۰ سال، و بخصوص در چند سال گذشته داشته فعلاً هرعقبنشینی برایش بسیار پرهزینه خواهد بود. رهبر روی این حساب میکند که تا رسیدن به نقطهی بحرانی هنوز فاصله است. او میداند که با سختتر شدن اوضاع به تدریج درخواستها برای تجدیدنظر بالا میگیرد. کار به جائی خواهد رسید که از دور و نزدیک و «نزدیکتر» درخواست و التماس برای کوتاهآمدن سرازیر میشود، و روزی خواهد آمد که او برای کوتاهآمدن نه تنها تمسخر و تحقیر و طعن نمیشود، بلکه مورد تشویق و تمجید نیز قرار میگیرد. بعد هم
دستگاه تبلیغاتی رهبر ادعا میکند که ایشان میخواست تا آخر ادامه دهد، ولی به واسطهی مسئولان سستعنصر و نالایق، مانند امام اول و دوم، کوتاه آمدند. بعد هم از اینکه نالایقی بعضی مسئولان فشار طاقتفرسائی بر مردم وارد میکرد، و رهبری بر این راضی نبودند، گفته میشود.
نهایت تاسف است که رهبر یک مردم برای غلبه بر رقیبانش بر روی غذا و دارو وحتا جان مردمش قمار کند.
به بقیه کاری ندارم. از طرف خود میگویم: رهبرا، خوب فکر کن، مشورت کن، صلاح دیدی بنوش، ندیدی ننوش. اما منت و تقصیرش را برای من نگذار.
سایت ملی- مذهبی محلی برای بیان دیدگاه های گوناگون است.