مریم شربتدار قدس، همسر فیض الله عرب سرخی عضو دربند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در نامه ای خطاب به رییس سازمان زندان های کشور، به برخورد اهانت آمیز نیروی انتظامی با این زندانی سیاسی و خانواده اش اشاره کرده و آورده است:« در روز سه شنبه ۱۳ تیرماه پس از خلف وعده های قبلی مسئولین مربوطه برای درمان همسرم، مطلع شدیم که قرار است ایشان را به دندانپزشکی اعزام نمایند؛ به همین دلیل سریعأ جهت هماهنگی با پزشک مربوطه پس از تماس تلفنی راهی مطب شدیم و هنگامی رسیدیم که ایشان را آورده بودند. متأسفانه یکی از عوامل انتظامی با وجود سن بسیار کمی که داشتند تنها با اتکاء به ظاهر و هیکل عظیم و اسلحۀ کمری خود، با خشونت بسیار، حتی از برخورد تهاجمی با طفل ۴ ساله که به سمت پدربزرگ اسیرش می دوید، نیز کوتاهی نکرده و شروع به برخوردهای توهین آمیز با همۀ ما کردند و در این میان حتی پرسنل پزشکی مطب را نیز از اهانت بی نصیب نگذاشتند.»
خاطرنشان می شود فیض الله عرب سرخی، معاون وزیر بازرگانی دولت سیدمحمد خاتمی، ۱۶ تیرماه سال ۸۸، در جریان سرکوب های پس از انتخابات بازداشت و به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد.
وی که این روزها در بند ۳۵۰ زندان اوین دوران محکومیت خود را می گذراند یکی از ۷ شاکی پرونده شکایت از کودتای انتخاباتی موسوم به پرونده ی شکایت از سردار مشفق است.
متن کامل نامه همسر فیض الله عرب سرخی به نقل از کلمه به شرح زیر است:
باسمه تعالی
رئیس محترم سازمان زندان های کشور
با سلام، بنده قصد تصدیع اوقات جنابعالی را نداشتم اما با اتفاقی که پیرو اتفاقات قبلی در خصوص برخورد با زندانیان سیاسی و خانواده هایشان هنگام اعزام درمانی و یا ملاقات ها، برای ما رخ داد، لازم دیدم با نگاشتن این نامه سرگشاده، وظیفه شرعی و انسانی خود را انجام داده و شما را از آنچه واقع می شود آگاه سازم اگر چه می دانم که در مورد برخوردهای توهین آمیز برخی پرسنل و مأمورین آن سازمان، شکایت ها و گله های فراوان شنیده اید.
آقای رئیس سازمان، بنده نیک می دانم که آبروی سازمان تحت امر شما برایتان مهم است و این را در تلاش های شما و تغییر برخی پرسنل زندان و سالن ملاقات که برخوردهایی خشن و دور از ادب داشتند، شاهد بوده ایم فلذا تصمیم گرفتم تا در ایام شادی ولادت منجی عالم بشریت از ظلم و ستم، برخوردی را که از سوی یکی از عوامل انتظامی سازمان زندان ها هنگام آوردن همسر مظلومم به دندانپزشکی شاهد بودیم و مایۀ ننگ و تأسف بسیار است، شرح دهم.
در روز سه شنبه ۱۳ تیرماه پس از خلف وعده های قبلی مسئولین مربوطه برای درمان همسرم، مطلع شدیم که قرار است ایشان را به دندانپزشکی اعزام نمایند؛ به همین دلیل سریعأ جهت هماهنگی با پزشک مربوطه پس از تماس تلفنی راهی مطب شدیم و هنگامی رسیدیم که ایشان را آورده بودند. متأسفانه یکی از عوامل انتظامی با وجود سن بسیار کمی که داشتند تنها با اتکاء به ظاهر و هیکل عظیم و اسلحۀ کمری خود، با خشونت بسیار، حتی از برخورد تهاجمی با طفل ۴ ساله که به سمت پدربزرگ اسیرش می دوید، نیز کوتاهی نکرده و شروع به برخوردهای توهین آمیز با همۀ ما کردند و در این میان حتی پرسنل پزشکی مطب را نیز از اهانت بی نصیب نگذاشتند.
ریاست محترم،
آنچه مسلم است اینکه بهر حال دست ما خالی از قدرت است و این ایام را مظلومانه سپری می کنیم، اما یقین دارم که طبق وعده های قرآن و معصومین علیهم السلام، هیچ قدرتی با ظلم نمی ماند و این را پیامبر گرامی اسلام نیز با تأکید فرموده اند: “ألمُلکُ یَبقی مَعَ الکُفر وَ لا یَبقی مَعَ الظُلم”
اینک تنها سؤالم اینست که آیا اجازه می دهید در شرایطی که همۀ هماهنگی ها از سوی دادستانی، سپاه و سازمان زندان ها جهت اعزام یک بیمار برای درمان، انجام شده و مجوزهای مربوطه صادر گشته است، تنها یک مأمور ساده و دون پایه، اینچنین با آبروی نظام بازی کند به گونه ای که مردم و رهگذران زیادی شاهد این صحنه در آن مکان بودند؟
اینها در شرایطی است که مدت های طولانی، درد و رنج همسرم را به گوش مسئولین رسانده بودم و با نداشتن مرخصی و ملاقات حضوری، تنها خواسته مان درمان یک زندانی سیاسی بود که از حقوق اولیه هر زندانی می باشد.
کاش در این ایام و این شرایط حساس، سعی می شد به جای این خشونت ها، عقلانیت را حاکم کرده و با آزادی اندیشمندان و دلسوزان و مظلومانی که بی هیچ جرمی در اسارتند، دژی محکم ساخت در برابر تهدیدات موجود.
کاش همزمان با شادی میلاد آن امام عدالت، به خود نهیب زنیم و بدانیم که “می آید و از صلابت هر قدمش، بت های زر و زور به هم می ریزد”
و ای کاش هیچگاه فراموش نکنیم که در این دنیای فانی، هیچ چیز ماندنی نیست الا او …
سخنم را ضمن تشکر از شما با جملۀ زیبایی از “شفیعی کدکنی” به انتها می برم:
“پیش از شما، بسان شما، بی شمارها، با تار عنکبوت نوشتند روی باد، کاین دولت خجستۀ جاوید، زنده باد …”
مریم شربت دار قدس
همسر زندانی سیاسی فیض الله عرب سرخی
۱۴ تیرماه ۱۳۹۱