عبد الناصر سلامة | مترجم علی سرداری

تسلیم جمعی اعراب تصادفی نیست

 

طبیعی است که اعراب بر سر موضع واحد در مقابله با اشغالگر یا استعمارگر به توافق برسند، و البته بدیهی است که با چالش‌های کنونی موافقت می‌کنند، که خطری قریب‌الوقوع پیش رو است. حتی ممکن است از طریق OAPEC توافق نیز کنند که قیمت مشخصی برای فروش نفت به نفع کشورهایشان است. آن ها ممکن است موافقت کنند در برابر همه گیری کرونا یا همه گیری طاعون در همبستگی کنار هم بایستند. آن ها ممکن است با رای دادن به این یا آن نامزد عرب در مجامع بین المللی نیز هماهنگ شوند و ممکن است در ارائه پرونده نامزدی برای ریاست یونسکو یا حتی سازماندهی جام جهانی نیز متحد شوند. آن ها ممکن است چارچوبی را برای رسانه ها به نفع رژیم خود ایجاد کنند، حتا درزمینه های آموزش، بهداشت، صنعت و تجارت، حمل و نقل و ارتباطات و یا حتا در باره محیط زیست نیز با هم توافق کنند.
با این حال، آنچه عجیب و شگفت انگیز است این است که اعراب در مورد آنچه به آنها ضرر می زند و به نفع آنها نیست، توافق دارند – و شاید بدون هماهنگی – در مورد آنچه که می تواند در درازمدت میهن آنها را نابود کند، توافق منفی بر تسلیم دارند، و دلایل این امر ممکن است زیاد باشد، اما وجه مشترک آنها حفظ مواضع، ماندن در قدرت برای بیشترین زمان است، بنابراین ما می توانیم درک کنیم که چرا غرب به رهبری ایالات متحده به دنبال این بود. سرنگونی راه دموکراتیک در الجزایر، مصر، تونس، سودان و حتی فلسطین، اشغالگر، ناگفته نماند که از همه رژیم های دیکتاتوری تاریخی حمایت می کند. هر گونه تلاش برای جنبش سیاسی دموکراتیک در اینجا یا آنجا، به منظور تضمین بقای این رژیم ها و کشورهای تحت پوشش خود.
او حتی نمی تواند به رهایی از وابستگی یا اقدام به عصیان یا رهایی فکر کند، تا زمانی که در غل و زنجیر رشوه از هر نوع، یا موارد فسادی که ممکن است فاش شود، یا حتی رفتارهای شخصی شرم آور باشد، و این موضوع ممکن است به شغل تبدیل شود و خیانت در مواقعی از اینجا می توان ابعاد آن موقعیت شرم آور را در صحنه بین المللی، به ویژه در جهان عرب، نسبت به آنچه در سرزمین های فلسطینی در حال وقوع است، از جمله نسل کشی، آوارگی اجباری، پاکسازی قومی، قحطی و شکنجه و همه موارد دیگر درک کرد.

جنایات علیه بشریت که در کنوانسیون های بین المللی تصریح شده، اما تصریح نکرده اند، زیرا ما آشکارا با سیستم های ایجاد شده توسط استعمار روبه رو هستیم، سرمایه های صنعتی دیگر این را پنهان نمی کنند و اهداف یا کسانی که تحت تأثیر قرار می گیرند دیگر آن را انکار نمی کنند، حتی مردمان نیز این مساله را انکار نمی کنند.
ما دیگر مقاومت در برابر این شرایط را نمی بینیم و حتی مقاومت در برابر بی عدالتی و استبداد را نمی بینیم و با وجود دیکتاتوری هایی که به کشتار، دستگیری و سوء استفاده می پرداختند، به گونه ای که زندان ها و بازداشتگاه ها در برخی رژیم ها به اولویت اول هزینه ها قبل از مدارس و بیمارستان ها تبدیل شدند.
پس طبیعی بود که شاهد مواضع مثبت و اخلاقی بسیاری از کشورهای جهان در قبال مساله فلسطین، از شمال و جنوب، شرق و غرب، بر خلاف مواضع صاحبان عرب موضوع باشیم. که در اکثر موارد سکوت کردند و گاه با هم تبانی کردند که به هماهنگی یا اجماع شباهت داشت، علیرغم شفافیت دید نسبت به خطراتی که میهن خود را تهدید می کند، در صورت ادامه گسترش جغرافیایی و سیاسی رژیم صهیونیستی در منطقه،تا جایی که جاه طلبی های خود را نه تنها از نیل تا فرات، بلکه از اقیانوس تا خلیج فارس پنهان نمی کند، که نشان می دهد نقشه آمریکا در زمینه عملیات آماده سازی و نصب به ثمر نشسته و ثمره خود را بی نظیر به بار آورده است.
پس تصادفی نیست که پایتخت های عربی در مجموع در قبال جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم ثابت قدم ما در فلسطین اشغالی به این شکل دردناک سکوت کرده اند، تا جایی که عملاً به یک مشارکت کننده تبدیل شده اند.
بدون شرم در آن محاصره و این گرسنگی، هیچ چیز آن ها را از این کار منصرف نکرده، از روی وجدان، مسئولیت تاریخی، وظیفه در قبال مقدسات مذهبی یا هر چیز دیگری، در میان روابط مستحکم و هماهنگی کامل با پایتخت های استعماری یا سرمایه های بزرگ، علی رغم مشارکت اعلام شده این سرمایه ها با رژیم صهیونیستی در جنگ نابودی با سلاح و پول و در مجامع بین المللی که عادی شده تا جایی که دیگر هیچ علامت سوالی ایجاد نمی کند.
در عین حال، سؤالات زیادی در خصوص فضای داخلی عرب به ویژه وجود دارد که به شرح زیر است:اول: این رژیم‌ها، از اقیانوس تا خلیج فارس، چگونه توانستند نیروهای نخبگان سیاسی، فرهنگی و مذهبی خود را تحت سلطه خود درآورند، تا جایی که ما دیگر هیچ صدای مخالف یا مخالفتی با آنچه در میدان می‌گذرد نمی‌شنویم؟ بر خلاف آنچه که اکثر کشورهای عربی در طول قرن گذشته شاهد بوده اند، زمانی که مردم در آن همزمان در برابر نیروهای استعمار خارجی و بی عدالتی داخلی مقاومت کردند.
دوم: چگونه این رژیم‌ها و سایر رژیم‌ها همزمان توانستند نهادهای قضایی، پلیس، ارتش، رسانه‌ها و پارلمان‌ها را تحت سلطه خود درآورند و آنها را به دامان تسلیم یا خانه اطاعت بیاورند.
در زمانی که کتب تاریخ حضور پررنگ این نهادها را در مقابله با رژیم های ظالم و ستمگر در بسیاری از کشورها به ثبت رسانده است که در راس آن ها مصر، عراق، سوریه و لبنان هستند و نقش فعالی در حفاظت از مردم داشتند.
سوم: چگونه این رژیم ها و سایر رژیم ها هم زمان توانستند شهروند عرب سرکش را به یک موجود قدرتمند یا حتی موجودی راضی و مطیع تبدیل کنند که قادر به بلند کردن صدای خود در یک تریبون، یک ماشین رسانه ای یا حتی در خیابان عمومی، یا به دلیل بی ‌تفاوتی نسبت به آنچه در اطرافش می‌گذرد، در نتیجه عملیات غیبت، یا به خاطر امنیت، به دلیل آگاهی از میزان ظلمی که ممکن است در معرض آن قرار گیرد، در حضور ده ها هزار شهروند در زندان ها و بازداشتگاه ها به فراموشی سپرده شده است.
چهارم: چگونه این رژیم ها علیرغم شکل های متفاوتشان، بین جمهوری ها، پادشاهی ها و امارت ها، توانستند بر سر انقیاد و تسلیم شدن در برابر نیروهای حفاظتی خارجی که از تکیه بر حمایت از مردم و تلاش برای رسیدن به این هدف پرهزینه ترند، به توافق برسند. به خواسته های خود و تحقق آرمان های خود در زمانی که غالب می شوند؟ تفاوت این رژیم ها در بسیاری از زمینه ها است، اما هماهنگی امنیتی در برابر مردم از همه سازگارتر بود.
پنجم: چگونه این رژیم‌ها توانستند در تمام این سال‌ها بر خلاف میل خود، با آهن و آتش، از رژیمی ظالمانه به رژیمی ظالمانه‌تر و از رژیمی ستمگر به رژیمی خونین‌تر، چه غیرنظامی و چه نظامی، ادامه دهند. زمانی که آزمایش‌های سیاسی و حکومت‌داری در حال توسعه بود؟ مردم در قاره‌ های مختلف، به ‌ویژه قاره آفریقا، علی‌رغم اینکه تحت حاکمیت استعماری رنج ‌های زیادی را متحمل شدند.
در هر صورت، از شواهد و داده های حوادثی که اکنون در صحنه رخ می دهد تأیید می کنیم که پس از سیل الاقصی، هرگز مانند قبل در کل منطقه عرب نخواهد بود، زیرا این یک خیانت است. موضوع فلسطین با همه مسائل متفاوت است، زیرا ما با یک مساله دینی، عربی و انسانی روبرو هستیم، این یک مساله اخلاقی است، در درجه اول یک مساله امنیت ملی، یک مساله گذشته، حال و آینده، یک مساله دشمنی که جاه طلبی های خود را پنهان نمی کند، یک میکروب اپیدمی که باید به طور جمعی ریشه کن شود، و با توجه به اتفاقاتی که در زمین می گذرد، تحمل کسانی که همدست یا ساکت هستند، با توجه به وحشت فاجعه ای که در این کشور رخ می دهد، قابل قبول نخواهد بود.
از نظر تعداد شهدا و میزان ویرانی که نسل‌های قدیم پس از مدت‌ها جعل به آن آگاه شده‌اند و نسل‌های بعدی پس از مدت‌ها غیبت به آن پی خواهند برد.
از آنجایی که چنین است، من معتقدم که منطقه عربی در یک بشقاب داغ است، اگر به ویژه رژیم های فعال در آن ابتکار عمل برای تغییر قطب نما مسیرهای سیاسی را در راستای خواست توده های خشمگین به دست نگیرند. که از وقایع گذشته نه چندان دور که در عرصه‌های بزرگ شاهد آن بودند، درس‌ها و عبرت‌هایی گرفته‌اند.
اکنون با جانبداری کامل از رژیم صهیونیستی آشکار شده اند، نه تنها این، بلکه حمایت از نقشه های نابودی برادرانمان است، جنایتی که قابل تحمل نخواهد بود. محدودیت ها یا گذشت زمان.

منبع: القدس العربی

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله