اعلام توافق عربستان، ایران و چین برای احیای روابط بین عربستان سعودی و ایران از آن جهت از دید تحلیلگران جالب بود که نشانه مهمی از گسستن گرهها بود. به نظر می رسد به دلیل مناقشه عربستان و ایران در یمن، لبنان، عراق، سوریه و شاید بحرین ، احساسات فرقه ای سنی ها و شیعیان در امتداد جغرافیا، به هم پیوسته یا درهم تنیده شده اند. چنین اظهارنظرهایی بعد از این توافق شنیده شد کثل اینکه شاید این خونریزی با تجدید روابط مصر، اردن، مراکش و سودان با ایران شدت یا عناوینی “زلزله” و “ضربه ناک اوت” عربستان علیه واشنگتن که به هر حال همه چیز اینطور نیست.
ما نخواندیم که توافق عربستان و ایران موجب برهم زدن روابط دو کشور با کسی دیگری شده باشد! بر اساس تاریخ هیچ توجیهی برای برهم زدن یا تیره شدن روابط عربستان سعودی با واشنگتن وجود ندارد. با این حال، خود میانجیگری چین و گشایش عربستان دربرابرایران،حتا اگر پس از گفتگوهای بغداد اندکی کاهش یافته باشد و این تصوررا ایجاد کرده باشد که توافق دور از دسترس است، اما این پیام را به واشنگتن ارسال می کند که این توافق به مرجعیت آمریکا نبوده است . و البته این رابطه لازم بود که نشان دهد روابط سعودی-آمریکایی همچنان قوی است. قراردادی برای تامین 121 فروند هواپیمای بوئینگ 787 به “ریاض ایرلاینز” که عربستان سعودی اعلام کرده بود، به ارزش بیش از 40 میلیارد دلار مورد توافق قرار گرفته است. چنین توافقی اقتصاد ایالات متحده را برای سالهای آینده تقویت میکند و منعکسکننده ادعای عربستان مبنی بر ایجاد تعادل در سیاستی است که ممکن است مخالف خواسته واشنگتن برای منزوی کردن ایران به نظر برسد. سپس بزرگترین هواپیمای بمب افکن آمریکایی بر فراز حریم هوایی عربستان پرواز کرد تا بیانگر عمق همکاری نظامی و شاید برای انتقال این پیام که حریم هوایی خلیج فارس تحت حفاظت امریکاست. این در حالی است که عربستان سعودی فشار برای اجازه حضور یک باند صهیونیستی به رهبری وزیر جنایتکار در کنفرانس بین المللی که قرار است در عربستان سعودی برگزار شود را نپذیرفت.این نشانه آن است که واشنگتن با توجه به توافق بوئینگ نتوانست از عربستان انتقاد کند و این به عنوان عقبنشینی برای عادیسازی مورد نظر صهیونیسم با عربستان سعودی تعبیر شد. از طرف ایرانی ها نیز خبرهایی مبنی بر معامله خرید جنگنده های سوخوی روسی به بیرون درز کرد. روابط ایران و روسیه فاقد مبنای دوستی نیست، اما زمانی که پکن، و نه مسکو، توافق عربستان و ایران را به دست آورد، تعادل لازم برقرار شد و ایران در مانورهایی با روسیه و چین در دریای عرب شرکت کرد تا موقعیت خود را در مقابل رقبای واشنگتن تقویت کند. البته مذاکرات برای قراردادهای پیونگ یانگ و سوخو فراتر از زمانی است که پکن برای گردآوردن دو طرف صرف کرد، اما اعلام این معاملات و مانورها تصادفی نیست. آنها در دنیایی از علایق در هم تنیده دارند تعادل برقرار میکنند و نشان میدهند جایی برای نگرانی وجود ندارد. بنابراین توافقی برای بازگرداندن روابطی که در گذشته کار به سختی کار می کرد در جریان است و برای غلبه بر سالها تردید و اصطکاک و ساختن آینده ای پایدار به عوامل کمکی بسیاری نیاز هست خاورمیانه منطقه ای حیاتی در جهان است .این وضعیت به معنای گسست ایران با هیچ یک از متحدانش نیست، اما به چین موقعیت رشک برانگیزی می دهد زیرا غربستان و ایران را به هم نزدیک کرد.
ما گفتیم و می گوییم که منافع اعراب احیای روابط منطقه ای جدا از صهیونیسم است. بنابراین توافق عربستان و ایران گامی در مسیر درست منافع است، مشروط بر اینکه در صورت جدیت دو طرف در نیت خیر، اقدامات عملی به دنبال داشته باشند و این امر مستلزم زمان و تلاش است. به عنوان مثال، در نتیجه این گشایش، احیای روابط اردن و مصر با ایران را تصور کنید. و این که یک اجلاس سران کشورهای عربی پس از دو ماه در عربستان سعودی در مورد تأثیر موازنه های منطقه ای برگزار شود که مشخصه آن خصومت نباشد. همینطورنشستی که برای همکاری عربی بین لیبی، سوریه، یمن و شاید عراق و لبنان . برقراری ثبات لازم برقرار خواهد شد. یک توافق عربی را تصور کنید که تحریمهای سزار و جریان همکاری تجاری اعراب را بدون تردید یا بستن مرزها دور میزند. آیا می توانید یک موضع جامع عربی متوازن را با ایران و ترکیه تصور کنید؟
اما پرسش این است که آیا اجماع اعراب به تنهایی با عقیده اعراب به توافق با یکدیگر حاصل خواهد شد؟ آیا نشست سران عربستان برگزار می شود؟ آیا اجماع اعراب به توافقات منطقه ای با ترکیه و حبشه در مورد مسائل زندگی مانند جریان آب هم منجر خواهد شد؟ آیا اجماع عربی از طریق اجماع منطقه ای حاصل خواهد شد؟ سؤال مکرر این است که آیا منافع مشترک اعراب وجود دارد یا منافع فردی بر دیگران برتری دارد؟ و آیا اعراب ایران و ترکیه را در روابطشان باور خواهند کرد؟ و آیا منافع جهانی به ما اجازه می دهد تا سیاست یا اجماع منحصر به فرد خود را ترسیم کنیم؟ اینها پرسشهایی است که امروزه پاسخی برای آنها پیدا نمی شود هرچند پاسخ برخی از آنها روشن است.
شکی نیست که به موازات آنچه که ممکن است یک پیشرفت باشد، صهیونیسم نیز وجود دارد که می خواهد منفذهایی در این طرح برای سفت کردن حلقه ها، نه تنها بر ایران، بلکه برای کاهش سرعت بالا در عادی سازی روابط ایران با با کشورهای عربی و اسلامی وجود داشته باشد.و ممکن است موفق هم بشود . این موفقیت، کاهش شدید ارزش توافق عربستان و ایران و خوشبینیهایی است که پیرامون آن ایجاد میشود. همین که پرزیدنت بایدن گفت که پاسخ به توافق عربستان و ایران، گسترش توافقات ابراهیمی است، کافی است! این موضوع جای هیچ تردیدی را باقی نمی گذارد که او و دولتش از نظر منطقه در جبهه صهیونیستی هستند. همچنین تأخیر در پیشرفتهای محسوس در کانونهای بحرانهای مشترک بین عربستان سعودی و ایران نشاندهنده تزلزل توافق عربستان و ایران است. این در صورتی است که باور کنیم یکی از اهداف آن دستیابی به این پیشرفت هاست. با توجه به سخنان وزیر امور خارجه عربستان، لبنان نیاز به توافق داخلی دارد و نه توافق بین عربستان و ایران، بنابراین خوش بینی منطقه ای بدون عوامل کمکی و بدون برنامه عربی که امروز خارج از چارچوب به نظر می رسد، توجیه زیادی ندارد. شاید این گفته برای کاهش خوش بینی و حفظ خطوط بازگشت بود.البته ما نمی دانیم.
روشن است که حوزههای متعددی منطقه را احاطه کرده و یکدیگر را جذب میکنند و سود یک حوزه برای دیگری ضرر دارد و فوراً از آن میخواهد که برای جبران ضرر آن کاری را که لازم است انجام دهد. از قدیم الایام سرنوشت منطقه فارس ،روم و حبشه بود و با گسترش آن زندگی می کند. و اینک ما می پرسیم آیا وقت آن نرسیده است که نجوم عرب دوباره مانند گذشته از نوظهور کند؟ قطعا. اما هیچ ابتکار یا حتی قصد مشخصی در این راستا وجود ندارد. و این چیزی است که رنج های مستمر مردم عرب را هر روز ایشتر می کند . فقر و بیکاری و مهاجرت و آوارگی و عدم تعادل فرهنگی و تعلق و اخلاقی گریبانگیر جوامع و افراد می شود و خون های بیشتری ریخته می شود.
———————————-
*دیپلمات سابق بین المللی
منبع: رای الیوم