تظاهراتی که خیابان های ایران را فرا گرفته یک تند باد گذرا نیست ، آن گونه که رژیم ایران از هرگونه تظاهرات یا اعتراض علیه خود و حکومتش توصیف می کند یک فتنه و توطئه خارجی هم نیست، ، بلکه اعتراضات مردمی است که امروز و دیروز متولد نشده اند، که درپی نتیجه تنها قتل مهسا امینی جوان هم نیست،بلکه نتیجه سیاست های سرکوبگرانه داخلی انباشته شده مکرر و پیدرپی هم و در سوی دیگر نتیجه سیاست خارجی فرقهگرایانهی مذهبی است،که کمترین چیزی که در مورد آن می توان گفت این است که این پوپولیسمی است که بیش از چهار دهه از عمر جمهوری در ایران را در بر گرفته است.
اگرچه به نظر می رسد اعتراضاتی که از شهریور گذشته در ایران رخ داد، در ظاهر نتیجه قتل این زن بیست ساله به دست پلیس اخلاقی موسوم به «حجاب نامناسب» بوده اما در بررسی وضعیت داخلی ایران و نیز وضعیت ایران در منطقه متوجه خواهیم شد که عوامل ضمنی بسیاری در بروز این اعتراضات و گسترش آن، چه به صورت افقی و چه عمودی، موثر بوده است . جامعه ای که در صدد بهبود شرایط زندگی خود در سطوح اجتماعی ، فرهنگی و رهایی از محدودیت های رژیم به ویژه در زمینه تحمیل الگوی ویژه در رفتار و ظاهر و در زندگی خصوصی آنها است. و قاعدتا در تقابل با تلاشی است که برای تحمیل هویت خاص به او از طریق سرکوب مستمر را دارد.
اعتراضات ایران که به طور خودجوش، ناگهانی و بدون رهبر در نقاط مختلف کشور فراتر از وابستگی های نژادی و قومی آغاز و به سرعت گسترش یافت ، نشان دهنده میزان تضاد های مختلف در داخل جامعه ایران و نفی و خشم موجود در کشور است. بسیاری از زنان ایرانی در تظاهرات روسری های خود را برداشته و سوزاندند، تظاهرکنندگان و معترضان در خیابان ها و دانشگاه ها شعار مرگ به دیکتاتور» سر دادند تصاویر رهبر معظم انقلاب، علی خامنه ای و فرمانده سابق سپاه قدس، قاسم سلیمانی را پاره کرده و سوزاندند . و قاعدتا این تصور را در به چالش کشیدن اقتدار پدید آوردند مشروعیت نظام و نمادهای آن را هدف قرار می دهند.
حضور قشر وسیعی ازتظاهرکنندگان جوان غیرمحافظهکار که از شیوههای تغییر و امورانقلابها آگاهی کافی دارند و میخواهند از زیر ردای حکومت دینی بیرون آمده و تغییر واقعی ایجاد کنند، تغییرات و تفاوتهای نسلی را تأیید می کند که در این تغییرات نقش والدین ، تلویزیون، کتاب، نوار، کاست و سی دی کمرنگ و تقریباً محو شده است.
پیام جنبش اعتراضی در ایران با ورود به سومین ماه خود، فراتر از فرسایش مشروعیت رژیم و تشدید بحرانهای ساختاری داخلی آنبوده و عملا به شکست الگوی حکومتداری ایرانی رسیده است.
امروز رژیم ایران با یک مولفه قومی و یا یک قشر اجتماعی مقابله نمی کند، بلکه با مولفه های مختلف اجتماعی و اقشار و نسل های مختلف اجتماعی مواجه است و محدودیت هایی اعمال شده در طی چهار دهه به اعتراضات کنونی بُعد عمیقی بخشیده است . مبارزه بین جامعه ای که آرزوی آزادی بیشتر و زندگی آبرومندانه دارد و رژیمی که هرگونه تغییری را رد و بر ایدئولوژی خود پافشاری می نماید و دست زدن به ظاهر حجاب را که بخشی از هویت این رژیم محسوب می شود ، نقض یکی از سه مورد مهم ستون های ایدئولوژیک باقی مانده رژیم یعنی مرگ بر آمریکا ، مرگ بر اسرائیل و چالش مستقیم ایدئولوژی او که در تاریخ رژیم ایران پس از انقلاب 1357 بی سابقه است می داند.
بنابراین اعتراضات کنونی و اعتراضات پیش از آن در سال های 2019، 2018 و 2017 و قبل از آن در سال 1388 و تظاهرات و اعتراضات دیگر، نه تنها حکایت از شکست سیاسی داخلی و تصلب شدیدتر ساختار سیاسی، امنیتی، اقتصادی، و بحران های اجتماعی ، بلکه نشان دهنده فرسایش مشروعیت رژیم است، به عنوان مثال صحنه آتش زدن دسته جمعی روسری ها توسط برخی از زنان در تظاهرات کنونی صحنه کاملاً جدیدی برای جمهوری اسلامی از زمان تحمیل حجاب در سال 1979 است که خود حاکی از ، از دست دادن مشروعیت مردمی و سیاسی رژیم ایران است و بیانگر شکست الگوی حکومتی ایران اسلامی است که بیش از 40 سال به نام انقلاب و اسلام حاکم است . لفاظی های سیاسی آنان دیگر با نسل های کنونی که تمایل و نیاز بسیاری به تغییر دارند دیگر کارآیی ندارد، این شکستی است که با تعداد زیاد اعتراض ها و معترضین نشان داده می شود. و همچنین تلاش بسیاری از ایرانیان برای مهاجرت به خارج از کشور که برای فراراز استبداد سیاسی، مزاحمت های امنیتی ، محدودیت های اجتماعی، توسعه نیافتگی، و وخامت اوضاع اقتصادی است.
در نتیجه می توان گفت که پیام جنبش اعتراضی در ایران، با ورود به سومین ماه خود، از فرسایش مشروعیت رژیم و تشدید بحرانهای ساختاری و شکست الگوی حکومتداری ایران فراتر رفته و در صورت فراخوان های مکرر برای تظاهرات بزرگ در چند روز و هفته آینده به صورت قوی تری در صحنه مجددا حضور خواهد یافت.
______________________
*منبع: العربی الجدید