بی شک همه ما ابراهیم یزدی را به عنوان یک سیاست مدارحرفه ای می شناسیم نام یزدی از کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور برسرزبانها افتاد کنفدراسیون توانسته بود تشکیلات نسبتا قوی را برای مبارزات دانشجویی خارج از کشور دربرابرشاه بوجود آورد.
رویدادهای انقلاب ونوفل لوشاتو از مهم ترین فرازهایی بود که یزدی را با سیاست درایران پیوند زد وسپس در مقام وزیر خارجه دولتی که 7ماه بیشتر پس ازانقلاب ادامه کار نداد و خاطره تلخی در رفتن آن بر کام ایرانیان برجای ماند و خوش نامی برای دولتمردان آن! پس از آن دکتریزدی درکنارمهندس بازرگان به مبارزاتی نرم وگام به گام پرداخته وپس ازمهندس بازرگان؛ نیز در سمت دبیرکل نهضت آزادی یکی از کهن ترین تشکل های سیاسی یران شد را به مدت 23 سال درشرایط خاص و پیچیده جامعه ایران رهبری کرد.
تجارب زیسته دکتریزدی درباب کارجمعی وتطبیق آن با شرایط ایران عبرت آموز و قابل توجه است. مخصوصا از آنجا که یکی از پایه های دموکراسی درجوامع پاگرفتن احزاب قوی وتوانا است در سوی دیگر عمر این احزاب در جامعه ایران به دلیل عدم تحمل و یا انشعاب و شکست و ضعیف بسیار کوتاه می باشد . اما با همه اینها چند نام از جمله حزب توده ایران، نهضت آزادی و…و…. هنوزبرسرزبان هاست و جا دارد علل برخی کامیابی های آنان و چگونگی سخت جان بودنشان مورد ارزیابی قرار بگیرند .
درارتباط با نهضت آزادی ایران می توان به سه علت زیر توجه کرد:
1-نهادینه شدن کارجمعی
2-زنده نگه داشتن نهضت آزادی با استراتژی اصلاحی
3- توجه نهضت به فرهنگ جامعه ایرانی.
1-نهادینه شدن کارجمعی
به نظردکترابراهیم یزدی: «اگر در نهضت آزادي انشعاب قابل ملاحظه ای نشده است به اين دليل است كه بازرگان قبل از هر چيز شاه درون خودش را كشته بود بازرگان يك شخصيت منسجمي داشت بازرگان رهبر سياسي؛ با بازرگان شوهر؛ با بازرگان پدر؛ با بازرگان استاد؛ هيچ فرقي نميكرد. بازرگان درون حزبش اين چنین بود. واقعا امكان ميداد به همه حرف بزنند امكان ميداد كه حضور داشته باشند هيچ وقت بر اين باور نبود كه من به عنوان رهبر حزب اين را ميگويم پس همه اين كار را بكنيد به كرات اتفاق افتاده بود كه در شورا مهندس بازرگان ميآمد بر يك نظري اصرار هم ميكرد دفاع ميكرد و بعد ميگفت خيلي خوب حالا راي ميگيريم. غير از خودش كسي راي نميداد، قهر نميكرد، نميگفت يعني چه شما من را كنف ميكنيد آبروي من را ميبريد آخر بزرگي گفتهاند كوچكي گفتهاند نه و علاوه بر اين وقتي كه بازرگان يك چيزي را مخالف بود ولي شورا تصويب ميكرد و او به عنوان دبير كل بايد اجرا می کرد آنچنان انجام می داد گويي اين باور خودش بوده كه تصويب شده است حرف حق ميماند عمل صالح مثل يك درختي باقی ميماند بازرگان اينطوري عمل كرده و در نهضت هم اين باقي مانده بنابراين وقتي بازرگان اين روحيه را داشت و اينگونه عمل ميكرد اصلا جو داخلي نهضت اينطوري نيست كه من بتوانم غير از آن عمل بكنم ».
دکتریزدی به موضوعی بسیار مهم اشاره دارد:کشته شدن شاه درون توسط مهندس بازرگان دبیرکل نهضت آزادی قبلی ونهادینه بودن احترام به نظرجمع حتی اگرمخالف نظرماست وتلاش برای نهادینه کردن کار جمعی تا فضایی بوجود آید که در خلا مهندس بازرگان هم دبیرکل بعدی نتواند جزآن عمل کند.
یزدی در تعبیر شاه درون چنین می گوید: «همه احزاب ما خيلي خوب شروع كردند اما اين فرهنگ استبدادي در درونشان آرام آرام تمام بدنه را به دو تيپ تقسيم كرده است در نظام استبدادي ماها به سرعت به دو گروه تقسيم ميشويم سلطه گر يا سلطه پذير ميشويم همه ما اين استعداد را داريم چون همه مافرهنگ شاهنشاهی راداریم يك شاه كوچولو در درون خودمان هست اين شاه درون ما هر موقع فرصت داشته باشد می خواهد به يك شاهنشاه تبديل بشود . پس چون درفرهنگ استبدادی بودیم هم می توانیم سلطه گر شویم و نیز چون درهمین فر هنگ هم بوده ایم سلطه را می پذیریم پس ما مشكلمان اين است».
و راه حل چیست؟ادامه می دهد:« چگونه ميخواهيم از چرخه منحوس بياييم بيرون اين پروسه بسيار بطئي و طولاني است ولی بايد بسيار آگاهانه عمل كرد به همين دليل كه افرادي مثل مرحوم بازرگان معتقد است كه ما بايد در كارگاههاي كوچك تربیتی به كار جمعي بپردازيم. همين انجمنهاي مدني كوچك كه در آنجا تمرين بكنيم چرا انجمنهاي اسلامي معلمين و پزشكان و مهندسان راه شکل گرفت؟ براي اين كه آنجا مثل كارگاههاي كوچك است كه ما آنجا مينشينيم كار جمعي را ياد گرفته و تمرين ميكنيم».
2-استراتژی اصلاحی
استراتژی آرام واصلاحی باتوجه به دورانی از انقلاب، جنگ وخشونت اینک برجامعه ایرانی نشسته است به نظر دکتریزدی برای پیش بردن اهداف باید بهترین مسیررا هدف گذاری کرد زیرا تا نهادینه شدن روابط حداقلی دموکراسی وعدالت در مناسبات قدرت و رفع فرهنگ استبدادی و نه شخص مستبد جامعه ما راه درازی درپیش دارد که باید آرام وبطیئ پیش برود:« حالا ما كه آلوده فرهنگ استبدادي هستيم وقتي ميخواهيم بياييم با هم ديگر كار بكنيم كه اين فرهنگ را از بين ببريم خود عناصر اين فرهنگ استبدادي مانع ميشود تنها هنگامي ما ميتوانيم كه اين را به سطح آگاهی برسانيم و با تمرينهاي سخت و عملي بر اين فائق بياييم».
«خوب حالا وقتي ميخواهيم اين كارها را بكنيم ما آدمهاي مريضي هستيم كه در عين حال كه مريض هستيم ميخواهيم خودمان را هم معالجه بكنيم خوب یک مقدارمشکل پیش می آورد ولي تنها راهش همین است چون كه راه ميانبر وجود ندارد تغيير آدمها زمان بر و نفس گير و وقت گير است بايد تلاش كرد اما توقع زياد نبايد داشته باشيم».
زمان دادن به فعالیت جمعی وتلاش برای حفظ بقای مجموعه جزازطریق استراتژی گام به گام واصلاحی میسر نخواهد بودوالبته با موانع بیرونی ودرونی بسیاری هم مواجه است.
3- توجه به فرهنگ جامعه ایرانی
دکتر یزدی می گوید: «يكي از رموز بقاي نهضت آزادي ايران اين است كه نهضت در عين حال از تبار روشنفكران ديني است روشنفكران ديني ايران هم اعتقاد دارند و هم ضروري ميدانند كه مقولات اساسي مدرنيته را در قالب فرهنگ بومي كار ( عجین ) بكنند بازرگان عناصر مترقي مدرن را گرفته ميخواهد شكل مذهبي آنرا نیز پيدا بكند بنابراين از اين نظر هم موفق بوده و به علاوه شايد هم روحيه خود بازرگان بوده هم قرائت او از دين این بوده است در نتیجه نهضت هميشه يك جريان واسط و شاهد بوده است خير امور اوسطها».
به نظرایشان حزب توده تا وقتی با فرهنگ ایران تبلیغ می کرد بسیار موفق بود و اوج گرفت اما وقتی به نظریه های مارکسیستی روی آورد بسیاری از امکان هایش را از دست داد.
&&&&&&&
تجارب زیادی درتجربه زیسته 86 ساله دکتریزدی مشاهد می شود امید تاریخ وما بتوانیم با گفتگو در هرباب از مسائل ، زمینه ها و توانایی های به کار گیری آنان را فراهم نمائیم .
—————————
از مصاحبه با دکتر یزدی در 1387/4/23