فرهاد میثمی

اجرایی‌ها؛ درباره اعدام در رجایی‌شهر

این زندانی را ببرید انفرادی

– انفرادی پر است؛ اجرایی‌ها را همه را داده‌ایم‌شان آنجا، اصلا دیگر جا نداریم.

***

این بخشی از گفتگو بین دو تن از مقامات زندان بود. البته آنها به جای کلمه “انفرادی”، کلمه بی‌مسمّای دیگری را به کار می‌بردند که من در نقل نوشتاری تصحیح‌اش کرده‌ام!

زندان رجایی‌شهر برای اجرای دستکم ۶ اعدام دیگر در سحرگاه چهارشنبه ۲۵ خرداد آماده می‌شود. اجرایی‌ها را غالبا روزهایی زودتر به انفرادی می‌فرستند. آیا فردا صبح که بیدار شوم، در فاصله‌ای کمتر از ۳۰ –۴۰ قدمی‌ام دارند ۶ پیکر بی‌جان را در همان کامیونت سفید یخچال‌دار بار می‌زنند؟ اگر این اجراهای لعنتی تعلیق می‌شد، چند تایشان در آینده‌ای نه‌چندان دور، از این معدومیت غیرقابل جبران رهایی می‌یافتند؟

***

در نوشتار قبلی که تمرکز آن بر اعدام‌های حاکمیتی بود (و نه بر قصاص) اشاره کرده‌ام که طی اقامتم از پاییز ۹۸ در زندان رجایی‌شهر، از میان ساکنان بیست و چند نفره بند سیاسی آن، ۶ زندانی را دیده‌ام که از ابتدا حکم اعدام گرفته بوده‌اند. در عین حال با گذشت زمان، درباره همگی آنها مشخص شده که این حکم نادرست و یا قابل نقض بوده است؛ حال با هر ساز و کاری (اعاده دادرسی، تغییر قوانین، تخفیف مجازات‌ها یا غیره). یک نفر را محض نمونه نام بردم و شرح مختصری در باره پرونده‌‍‌اش دادم. اشاره کردم که نسبت لغو۶ از۶ باید حساسیت همگان را به هر اجرای اعدام بعدی جلب کند. به نحوی که هر اجرای اعدامی را بایستی در حکم ستاندن غیرقابل جبران حیاتی نگریست که به احتمال زیاد به زودی مشخص می‌شده که حفظ آن نه تنها مقدور بلکه به معنای مراعاتی حداقلی از معیارهای عدالت بوده و خلاف آن، ظلمی خواهد بود ظلمانی. پروژه‌ای پژوهشی را نیز در این باره پیشنهاد کردم.

در گفتگوی تلفنی در این باره با عماد باقی گرانقدر، از نعمت نظر اصلاحی ایشان برخوردار شدم در قالب این پیشنهاد که خوب بود اسامی آن ۵ نفر دیگر را نیز در آن نوشتار می‌آوردم؛ از این رو اضافه می‌کنم:

حمزه سواری (بازداشتی ۸۴) از سال ۸۵ حکم اعدام قطعی داشته؛ سال ۸۶ مشمول تخفیف مجازات شده و حکم‌ اعدام او  لغو گردیده (و اگر نمی‌شد هم با تغییر قوانین  در سال ۹۲ نه فقط حکم اعدام‌اش لغو می‌شد بلکه تاکنون می‌بایست حتی آزاد هم می‌شد!). درخواست‌های مکرر اعاده دادرسی او جهت اعمال تغییرات قانونی سال ۹۲ در پرونده‌اش تا به امروز همواره رد شده است.

سعید ماسوری (بازداشتی ۷۹)  از سال ۸۱ به مدت ۵ سال زیر حکم قطعی اعدام بوده که در سال ۸۶ بر اثر تخفیف مجازات‌ها لغو شده است (در باره او نیز تغییرات قانونی سال ۹۲ متاسفانه بر پرونده‌اش اعمال نمی‌شود).

افشین بایمانی (بازداشتی ۷۹) نیز از سال ۸۱ حکم قطعی اعدام داشته که در سال ۸۴ به همان ترتیب لغو شده است.

در باره هوشنگ رضایی هم در نوشتار قبلی آوردم که ۹ سال زیر حکم قطعی اعدام بوده، که در اثر اعاده دادرسی  و با اعمال تغییر قوانین لغو شده است.

در باره دو نفر دیگر (رضا گلپور و امیررضا عارفی)  که در حال حاضر دیگر زندانی نیستند امکان پرس و جوی دقیق نیافتم و فقط از صدور حکم بدوی اعدام در پرونده‌شان مطلع‌ام، اما از چگونگی سیر پرونده و لغو بعدی آن حکم اطلاعی ندارم.

امیدوارم در پی تلاش‌های تمام علاقمندان عدالت و حقوق انسان، مسئولان به زودی دریابند که تعلیق هرچه سریع‌تر همه اعدام‌ها، پرداختن به پروژه‌های پژوهشی جدی در این باره، و توجه به نتایج آنها، مقرون‌ترین شیوه‌یِ ممکن به اجرای عدالت به معنای واقعی کلمه خواهد بود.

فرهاد میثمی

سه‌شنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۱

بند ۴ زندان رجایی‌شهر

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله