بهناز کیانی

فقدان هاله

 

 

امروز و امشب سالگرد رحلت جانگداز شادروان مهندس سحابی عزیز و شهادت خواهرم هاله خانم عزیز و گرامی است. مصیبت بس سخت و عظمی که در برابرش هیچ کلامی نمی تواند به تعریف ان بپردازد.

سحابی ها همیشه در تاریخ ایران یک اسوه مبارزاتی بوده اند. هاله بانو خواهر بی ادعا و آرام جانی که وجودش تماما طمانینه بود و از صمیم وجودش الهام بخش اطمینان بود.

این وجود آرام بخش حتی تا لحظه آخر عمر، آن دم که در حال تشیع پیکر پاک پدرش همراه او بودم و شب قبل از آن که به اطمینان و رعایت قانون و آرامش سفارش می کرد پدیدار بود. بنابرین او تجسم آرامش و متانت و شجاعت بود. این‌ وضعیت شاخص شهیده هاله سحابی بود.

بعضی فقدانها سخت است فقدان پدران، مادران، همسران، خواهران، برادران، فرزندان، دوستان، عزیزان، یاران و از همه مهمتر فقدان مراد و پیر آدمی که غم جانکاه و سختی است. با هر باوری و آئینی که باشی باز نمی توانی از نبود آنها تو با امید به آینده تسلی یابی.

فقدان، نبودن، چه کلمات سختی، فقدان هاله همانند فقدان قطعه ای از جسم، جان و روان آدمی است. مگر می شود کمبود جان و روان را به این سادگی به طاق نسیان سپرد.

فقدان هاله عزیز فقدان سختی و ناباورانه است. فقدان خواهر دینی، که هرگاه ناامیدی به آدمی دست می داد با سخنانش و روحیه اش مایه تسلی و عزم سعی و جهد بود. فقدان خواهر دینی با آن چهره آرام بخش و نورانی و بی ادعا اما مایه امید چگونه به نسیان می توان سپرد و یادش تو را آزار ندهد.

فقدان کسی که نمی توان نبود او را برای خود ترسیم و توجیه کنید. فقدانی که برگشتی برای آن متصور نیست الا در آخرت و روز قیامت، بای ذنب قتلت.

هاله سحابی که در فرانسه تحصیل کرده بود با شروع جنگ و شرکت در آن، در جبهه به پرستاری رزمندگان و تیمار مجروحین پرداخت. بدون ادعا و منت همانند یک ایرانی وطن دوست اما خناسان تاب نیاورده و مانع شدند.

هاله خانم بعدا به فعالیت اجتماعی و فرهنگی مشغول شد. در کنار ان به نوشتن پرداخت و تفسیر قرآن را پیشه کرد، همراه آن به پی گیری امور زندانیان سیاسی و خانواده های آنها پرداخت. بخصوص بعد از دستگیری فله ای ملی مذهبی ها که پدر محبوبش هم جزوی از آنها بود.

برای پیگیری وضع زندانیان ملی مذهبی آستین همت بالا زد و با سایر زنان اعضای گروه زندانی کمپین های روشنگری و پیگیری وضعیت زندانیان، از شهری به شهر دیگر دست به سفر زد تا وضعیت این اسیران را به اطلاع عموم مردم برساند و برای این موضوع یک لحظه از پای ننشست.

وی بعد از جریانات و اعتراضات تقلب در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ و تشکیل جمعیت مادران پارک ملت در ارتباط با پیگیری و اعتراض به دستگیریها و شهدا و زندانیان سیاسی اهتمام ورزید و یک لحظه از رسالت خویش غفلت ننمود.

اما پاسداران ظلمت این اهتمام و همت او برای پیگیری و اعتراض را نتوانستند تحمل کنند و وی را دستگیر و با محاکمه اش، او را محکوم به حبس کردند. به هنگام حادثه بیماری پدر او در حبس بود و در ایام آخر و در فوت پدرش رهایی یافت. اما چه سود که همان خناسان رهایی او را آبدی ساختند.

بانوی که نشان داد یک زن هم می تواند به فعالیت اجتماعی و فرهنگی و سیاسی بپردازد و همزمان هم مادر لایق و روشنگری صدیق و پیگیر باشد. فعالیت هاله خانم نشانی بود که برای یک زن ایرانی مسلمان آزاده هیچ مانعی در جهت مبارزه برای آزادی وعدالت موجود نیست.
ای کاروان آهسته ران که آرام جانم می رود.
وان دل که با خود داشتم با دلستانم می رود.

 

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله