آقای دعایی در افطاری حضرت رئیس! ضیافت الله را رنگ و بویی! دیگر داد، ظاهراً قرن جدید شمسی عجائب بسیار دارد، سال تولید ملی دانش بنیان هم نام گذاری شد، دست بوسیدن و بوئیدن و …. هم خودش صنعتی است! نیاز به دانش خاص و مهارت خاص دارد تا در این صنعت بتوانی موفق شوی.
همین امسال هم تصمیم گرفتند که مارمولک را از رسانه ملی پخش کنند، بیست سال پیش که قاچاقی و بدون سانسور مارمولک را دیدم، می دانستم که از این آستین هرچه تصور کنی بیرون می آید و امروز که این صنعت گری ماهرانه را دیدم، دیدم بیچاره “رضا مارمولک” و ما بیچاره ترهای ساده دل؛ خیلی عقب تریم، عار داریم دست بوسی را، به فکرمون هم نمی رسه، اصلاً از بس عقب افتاده ایم به ضیافت رئیس هم دعوت نمی شویم، نه صنعتی داریم نه دانشی نه بنیانی نه ….
باید مستعد باشی و توانمند، هواشناسی هم بلد باشی، راهی که این سالها رفته ایم و هی اصلاح و اصلاح و …. این هم شد کار؟ هنر کنیم راه زندان را خوب می دانیم، تازه داشتیم از اصلاحات ساختاری صحبت می کردیم که حاج آقا هوس بوس و کنار کرد و به رکوع رفت تا دست عالیجناب را ببوسد.
آقای دعایی عزیز خبط و خطا کردی، یک زمانی آقای “افتخاری” بخت برگشته احمدی نژاد را در آغوش گرفت، آنچنان پشیمان شد که تا مرز خودکشی هم رفت، حضرت شما که به آغوش هم بسنده نکردی تا دست بوسی هم رفتی، آشکارا بیراه رفتی، هم ماه خدا را حرمت نگه نداشتی که این ماه برای حرمت و کرامت انسان است و هم اخلاق را قربانی کردی، هنر نکردی، با دین صنعت گری کردی.
این عمل سست و بی مایه؛ ارزش آدمی را نقصان می دهد، موجب سرافکندگی است و خجالت، آن هم با دولتی که بی بهره از اقبال و احترام مردمی است و باعث فلاکت مردم، خویش ارزان فروختی و دیبای ارجمند اصلاحات را وصله پینه دلقی ژنده نمودی.
تقوا نه این است، این دنیایی است چرب و شیرین که قدرت وعده می دهد و “علماء السوء” می سازد، دین محمد(ص) از همین خطاها پرهیز می دهد و ماه رمضان الکریم، ماه خودسازی است، ” شهر الطهور و شهر التمحیص و شهر القیام”؛ پاک شدن از همه آلودگی هاست، قیام است بر فروشکستن خود نه تنسک ریایی و این بوسیدن و چشیدن، “لقمه های راز” را زبانی دیگر باید نه این زبان و این رفتار.