عوامل بحران بی آبی و دلایل این وضعیت در استان خوزستان و ریشه های آن بررسی شد
اعتراضات به بحران آب و بی آبی در بخشهایی از خوزستان طی شب و روزهای گذشته به اوج خود رسیده است. مردم فریاد «واعطشا» سر می دهند و از نبود آب و برق و مشکلات آن، از جمله تلف شدن دامها و نابودی مزارعشان اعتراض دارند. این بخشی از روایت زندگی مردمی است که در یکی از ثروتمندترین استان های ایران روزگار میگذرانند، اما حتی از امکانات اولیه زندگی نیز محرومند.
مردم خوزستان تشنهاند. فریاد آنان از بیآبی بلند شده است و این اولین فریاد اعتراضی مردم خوزستان نیست. تعداد اعتراضات مردم خوزستان طی سالهای اخیر به مسائلی چون بیآبی، خشکسالی، بیکاری، مطالبات کارگری، عدم جذب نیروی بومی در پالایشگاهها و شرکت نفت، سیل و بازگشت فاضلاب به آب شرب شهری از شمار گذشته است، حالا دو روز است که مردم ۱۱شهر این استان به خیابان آمدند، معاون اول رئیس جمهوری و رئیس قوه قضائیه دستور پیگیری دادهاند؛ با این حال استاندار خوزستان مدعی شده است، اعتراضی در شهرهای استان رخ نداده و تصاویر منتشرشده شیطنت رسانهای است.
* تصاویر هفته پیش آغاز مسیر اعتراضاتی که دیده نشد
هفته گذشته تصاویری از تبدیل هورالعظیم به قتلگاه گاومیشهایی که چشم به راه آبگیری آن بودند، در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر شد. این تصاویر در حالی منتشر شد که حمید سیلاوی، فرماندار دشت آزادگان مدعی شد«تلفات ماهیان بیشتر در بخش عراقی هور است و میزان آب در مخازن دو، سه و چهار تالاب هورالعطیم خوب است.»
* در روستاهای خوزستان چه خبر است؟
بنا به گزارش های موجود حدود 1200روستا در مجموع روستاهای دو استان لرستان و خوزستان آب ندارند و بحران عدم دسترسی به آب سالم در همه این استان ها به وضوح دیده می شود.
این شرایط در حالی است که خشکسالی در چند سال اخیر نیز تشدید شده و حالا گریبان تمام کشور را گرفته است. اما مساله مهم تر این است که در برخی مناطق مانند خوزستان و هورالعظیم وضعیت حادتر نیز است. باید توجه کرد که در سال های اخیر استان های مرکزی ، ایلام ، چهارمحال بختیاری ، لرستان،خراسان جنوبی ، خراسان شمالی، لرستان به شدت با بحران و تنش آبی رو به رو شده اند.
بحران آب منجر به فرونشست جدی زمین در استان های فارس و یزد شده است و اصفهان حالا به طور جدی با بحران آب آشامیدنی روبه رو است. هم چنین به گفته کارشناسان زیست محیطی بهترین راهکار برای کاهش تنش آبی، کاستن از حجم وابستگی معیشتی به منابع آب و خاک رودخانههاو مدیریت کارآمد است اما وقتی هیج برنامه کوتاه مدت یا بلند مدتی وجود ندارد چطور مردمی که زندگی و حیاتشان به دام و زمین هایشان وابسته است باید بتوانند از وابستگی به آب و خاک کم کنند؟
اکنون در مجموع حدود ۱۱ شهر استان خوزستان در بحران خشکسالی و بیآبی قرار دارند، ۶۶۰ روستا فاقد لــولهکشی آب و کل روستاهای فاقد آب استان با ۷۸ تانکــر سیار آبرسانی میشوند!
صــادق حقیقیپور، مدیرعامل آب و فاضلاب سابـق خوزستان، نیز پیش از این روستاهای دارای مشکل تامین و توزیع آب را حدود ۷۰۰ روستا اعلام کرده بود.
*اعتراضات از خشکی هورالعظیم شروع و به جاده های استان و شهرها رسید
همین امر در ابتدای اعتراضات، باعث شده که در حمیدیه، شادگان، سوسنگرد و منطقه زرگان اهواز تعدادی از اهالی با اعلام نارضایتی از وضعیت موجود، نسبت به عدم تامین حقآبه تالابها و رودخانهها و همچنین پروژههای انتقال آب کارون ابراز نگرانی کندند.
در مرحله بعد نیز چند جوان از شهروندان این مناطق در برخی از جادهها در ماهشهر، کوت عبدالله، خرمشهر و ملاثانی اقدام به آتش زدن لاستیک و بستن جاده کردند که عبور و مرور خودروها برای دقایقی مختل شد اما با حضور نیروهای انتظامی بدون هرگونه درگیری، رفت و آمد در جادهها بدون مشکل انجام شد.
در ادامه اما بی تفاوتی مسولان به گرمای بالای 45 درجه در خوزستان و عدم تامین آب در استان منجر به بروز اعتراضات گسترده و دامنه دار در استان شد. اعتراضاتی که تاکنون حداقل 3 کشته و دهها زخمی و احتمالا بازداشتی بر جای گذاشته است.
اعتراض به بی آبی در خوزستان که روزگاری نهچندان دور یکی از اصلی ترین و پر آب ترین رودخانه های ایران را داشت نیز خود یکی از شگفتی هایی است که نمی توان به راحتی از کنار آن گذشت.
روزگاری در رودخانه کارون به عنوان شریان اصلی حیات در خوزستان و تامین کننده آب اهواز، کشتیها در حال رفت و آمد بودند، اما حالا این رودخانه به دلیل سد سازیهای بیهوده و غیرکارشناسی در بالا دست رودخانه کرخه، کارون در شرف خشک شدن است.
کارشناسان آب نیز این موضوع را تایید میکنند و تاثیر سدسازیهای بیرویه و طرحهای انتقال آب از سرشاخه رودخانههای این استان را مهم ترین عامل بروز خشکسالی در این استان میدانند.
مثلا بخش نیسان با ۲۵روستا، حدود ۱۰هزار نفر جمعیت دارد و رودخانههای کرخه و نیسان (از انشعابات کرخه) در منتهیالیه مصب هورالعظیم از این بخش میگذرند. شمال خوزستان نیز در محاصره سدهای بزرگ است، بخش دهدز در شهرستان ایذه با ۱۰۰روستا در فاصله پنج کیلومتری در میان سدهای کارون ۳ و کارون ۴ قرار دارد؛ این بخش که همیشه با مشکل آب مواجه بوده، با آمدن خشکسالی اکنون در شرایط دشوارتری قرار دارد.
*توسعه پایدار منابع آبی، رویای بربادرفته ایرانیان
توسعه پایدار در بخش مدیریت منابع آبی موضوعی است که از دیرباز مورد توجه ایرانیان بوده است. کاوشهای انجام گرفته در شوش، کاشان، جیرفت و… گواهی میدهد که کشاورزی در این سرزمین قدمتی ۱۰ هزارساله داشته است و سرزمینهای غرب زاگرس مهمترین خاستگاه کشاورزی، مدیریت منابع آبی و تمدن اثرگذار در جهان بوده است.
ایرانیها راهکارهای متنوعی را برای غلبه بر جغرافیای خشک سرزمین خود به کار میگرفتند. از سازههای آبی برای برداشت خردمندانه آب از رودها، ایجاد قناتها که کیلومترها آب را بدون ذرهای هدر رفت به مقصد میرساندند تا جمعآوری آب باران و سدسازی همه گواهی بر این ادعا هستند. با این میزان از تجربه و دانش ایرانیها متوجه شدند سدها باعث تخریب اکوسیستم در پایین دست و هدر رفت ذخیره آب از راه تبخیر میشوند و در نهایت رسوب ناشی از جریان آب، پس از چند سال سد را ناکارآمد میکند.
به همین دلایل این شیوه را برای کنترل و ذخیره آب کنار گذاشتند. جالب است بدانید هنوز آثار به جا مانده از سدهای ایزدخواست، بند میزان و بند بهمن وجود دارد.
اما چه شد که تمامی تجارب و دانش نیاکانمان را فراموش کردیم و کشورمان را به لبه پرتگاه نابودی منابع آبی رساندیم؟ تقلید از الگوی توسعه غیربومی و توسعه بر اساس مدلهای غربی در بخش آب از دهه ۳۰ شمسی در کشور ما آغاز شد و بهکارگیری نسنجیده فناوری و تکنولوژی نابخردانه تا به امروز ادامه دارد.
*تشنگان در محاصر سدها
بعد از انقلاب نیز به غلط، سدسازی به عنوان تنها رویکرد تأمین آب کشور معرفی شد. بدون راستیآزمایی و ارزیابی، شمار سدها پیوسته افزایش یافت تا جایی که در سال ۱۳۸۹ تعداد ۱۲۶۵ سد (۵۸۴ سد در دست بهرهبرداری -۱۲۸ سد اجرایی و ۵۵۳ سد در مرحله مطالعاتی) داشتیم. از این تعداد حدود ۱۰۰ سد بر روی حوزه آبریز کارون تعریف و طراحی شده است.
اکنون حدود ۴۰ سد در مرحله احداث یا بهرهبرداری قرار گرفته است. یعنی در طول مسیر ۹۵۰ کیلومتری کارون، هر ۱۰ کیلومتر یک سد بر روی آن احداث کرده یا در حال ساخت آن هستیم! در بخش ایرانی هور، خشک کردن بخشهای بزرگی از تالاب به بهانه برداشت و استخراج نفت یکی دیگر از دلایل عمده بروز این بحران محیط زیستی در خوزستان بوده است در حالی که میشد با صرف هزینهای بیشتر برداشت از طریق سکوهای نفتی انجام شود. این خشک کردن به دلیل سیاستهای غلط باعث شده است بسیاری از گونههای بینظیر جانوری از جمله انواع ماهیان، لاکپشت فراتی، شنگ و گاومیشها و پرندگان آبزی و کنار آبزی به دلیل بحران بیآبی و عدم اختصاص حقآبه هور العظیم با مرگ دست و پنجه نرم کنند.
*کاشت محصولات آب بر خطای سیاست گذاران کشاورزی
اما سدها تنها دلیل این بحران نیستند. دلایل بحران آب در خوزستان ریشه های مختلفی داردکه حالا چنان سرطان کل منطقه را فراگرفته است.
کشت محصولات پرهزینه و آببری مانند نیشکر و برنج یکی دیگر از مواردی است که کارون را به نابودی کشاند. بررسی ها نشان می دهد کشت نیشکر به طور متوسط برای هر هکتار ۳۵ هزار متر مکعب، آب مصرف میشود. استاندار خوزستان هم در تازهترین اظهار نظرش به ایرنا گفته است که: «متاسفانه شلتوک کاران استان آبهای تخصیص یافته به بخش شرب استان را مصرف میکنند و اجازه نمیدهند که آب به پایین دست برسد.»
مساله دیگر اما این است که در این سال ها دولت های مختلف نه تنها به فکر معیشت جایگزین برای مردم استان نبوده اند بلکه حتی با سیاست گذاری تشویقی اشتباه به جای تشویق مردم برای کاشت محصولات ارزشمندی هم چون خرما که می تواند در صادرات موثر باشد و ارزش آن در مواد غذایی نیز غیرقابل انکار است و آب کمتری مصرف می کند، در یک سیاست گذاری اشتباه و با توهم رویایی به نام خودکفایی در حالی کشاورزان استان را به سمت کشت برنج و گندم و نیشکر سوق دادند که نتیجه این اشتباه خشک شدن و نابودی درختان نخل در استان بود.
*قتل عام نخل های خوزستان پیش پای خودکفایی
در حالی که برای سالیان دراز می گفتند که نخلهای بیسر آبادان و خرمشهر و جزیره مینو یادگار زمان جنگ است و آن زمان که عراق شهرهای جنوبی را زیر آتش توپ و خمپاره و موشک گرفته بود، خیلی از نخلها بیسر شدند یا با تشنگی از پا درآمدند ولی این حالا به نظر می رسد این دیگر همه ماجرا نیست. روستاییان مرزی ایران و «فاو» عراق عقیده دارند نخلهایی که از 15-10 سال پیش تاکنون خشکیدهاند به خاطر شوری آب و پسابهایی است که از مجتمع نیشکر «میرزا کوچک خان» در نزدیکی دارخوین به کارون وارد شده است. شور شدن آب شهرهای خرمشهر ، آبادان ، شادگان و روستاهای آن دلیلی شد سری بزنم به سرزمین آب و آفتاب.
برای پیدا کردن دلیل خشکیدن نخلستانها باید به سوی مرز ایران و عراق برویم. بعد از اروندکنار، تابلویی ما را راهنمایی میکند به سمت روستاهای نهر مخزوم، نهر درادچه، نهر خلیفه، نهر ابوطرف، نهر ابودگل، نهر ابوچمبه، نهر ایرد، نهر قصر، نهر حد، نهر مچری، نهر بلامه، ابو عبود، نهر معمره، نهر علیشیر، نهر معاتیج، ابوفاضل، ابوفلفل، حجری، ابوخضراوی، ابوغزلان، ابوشکر، ازرق، کوت نصار و چند روستای دیگر که زمان اجازه نداد به همه آنها سر بزنیم.
نهرهای زیاد این منطقه که از اروندرود منشعب شدهاند، برای آبیاری نخلها بوده و البته راهی برای ورود لنجهای کوچک و قایقهای صیادی به اروند پرآب. به فاصله هر 500 متر نهری از زیر جاده عبور میکرد و شاید تنها جادهای در کشور باشد که در آن مسیرش پلهای متعددی پشتسرهم ردیف شدهاند.
اما حالا فقط جاده و پل ها باقی مانده اند و از آن رگه های نهر که حیات خوزستان و کارون بود دیگر خبری نیست.
خشک شدن این نهرها یعنی نابودی کارون و در ادامه نخلستان های ایران که روزگاری از مهم ترین محصولات صادراتی در کشور بود.
در نهایت اما فاجعه حالا در شکلی وسیع تر و بزرگ تر خود را به رخ کشیده است. از زاری برای نخلستان های خوزستان از حدود 10 سال پیش، کنون رسیده ایم به مرگ و نابودی هورالعظیم و گاومیش های خوزستان.
این گونه است که در پی تنش آبی در خوزستان حیات بخش اعظمی از محیطزیست این استان حالا به خطر افتاده است. مرگ گاومیشها و تلف شدن هزاران ماهی بخشی از تلفات بیآبی ماه های اخیر در خوزستان است. پرورش گاومیش نیز که یکی از منابع اصلی درآمد و شغل مردم هور در خوزستان است حالا با چالش جدی مواجه شده و نبود آب یکی از معضلات برای مردم و دامهایشان است و به گفته برخی از اهالی این منطقه در روزهای گذشته بسیاری از این گاومیشها به دلیل نبود آب رم کرده و گم شدهاند، برخی دیگر هم از گرما و نبود آب تلف شدهاند.
مدیریت ناتوان ، بدون تخصص و ناکارآمد تیرخلاص بر منابع آبی خوزستان
اما در کنار آن چه بر شمرده شد مجموعه عوامل دیگری نیز در خشکسالی خوزستان نقش داشته اند. نباید از ضعف مدیریت در خوزستان نیز غافل شد. در بسیاری از استان های کشور مانند، خراسان جنوبی، یزد، اصفهان، سمنان، کرمان و… میزان بارندگی به مراتب کمتر از خوزستان بوده اما با این وجود و در کنار این که استانهای نام برده از منابع عظیم آب هم به دور بوده اند و دچار وضعیت خشکسالی بدتری هستند، حداقل مشکل آب شرب به این میزان ندارند. در حالی که در همین سال ها خوزستان در مسایل دیگر مانند گاز نیز دچار مشکل است که به نظر می رسد به دلیل ضعف مدیریت داخلی درگیر چنین مشکلاتی شده است.
زخم اکتشاف نفت بر تن هورالعظیم
در کنار این ها باید به مقصران دیگری که در خشک شدن تالاب هور العظیم نقش داشته اند نیز اشاره کرد. برخی کارشناسان معتقدند خشک شدن سریع این تالاب به دلیل تقسیم آن به چند حوضچه برای اکتشاف نفت بوده است. در این میان، وزارت نفت مدعی است که بررسی و مقایسه تصاویر ماهوارهای مربوط به تالاب هورالعظیم در سالهای 1970، 1990 و 2000 میلادی نشان میدهد که بیشترین ضربه بر پیکر این تالاب ناشی از اجرای برنامههای سدسازی در دو کشور ترکیه و عراق بوده است.
از سوی دیگر برخی معتقد هستند نتیجه رفتار غیرکارشناسی برای استخراج نفت در هورالعظیم و عدم استفاده از روش های روز جهانی و کارشناسان بین المللی منجر به تشدید بحران در هورالعظیم شده است.
حال با این شرایط به نظر می رسد که در کوتاه مدت راهی به جز تخصیص حقابه به پایین دست وجود ندارد و در کنار رسیدگی به آب تک تک روستاهای پایین دست باید به کیفیت آب هم رسیدگی شود. به کشاورزان خسارت پرداخت و برای تامین آب دامداران هم برنامه ریزی شود.
اما در بلند مدت باید مانند برخی استان ها، آب شیرین کن در این استان قرار داد و همچنین آمایش سرزمینی انجام و صنایع آب بر به استان های ساحلی منتقل شود تا نیازی نباشد آب کارون به استان های کویری که صنایع آب بر دارند، منتقل شود.
از سوی دیگر به سرعت باید روش کشت و محصولاتی که در استان کاشته می شود تغییر کند. کشاورزان استان نیاز به معیت جایگزین و پیشنهاد جایگزین دارند و تنها نمی توان با دستور به آنان گفت که دیگر محصولی را نکارند. مردم خوزستان برای صدها سال می دانستند چه بکارند و چه برداشت کنند تا جلگه خوزستان جلگه باقی بماند. مدیران کشور و استان یک بار هم شده به تاریخ این استان و همه کشور نگاه کنند، شاید بالاخره متوجه شوند ایرانیان برای قرن ها چطور کشور خود را از بحران های مختلف حفظ کردند.
***هوزی ، هوژی یا خوزی ، قدیمی ترین نام منطقه خوزستان است.