ایام سالگشت فوت مهندس بازرگان است بهتر دیدم برای یادی از وی فرازی از نامه ای که در سال ۶۱ به آقای خمینی در مورد پایان دادن به جنگ ایران و عراق نوشتند، را ذکر کنم. نامه ای سراسر شجاعانه و اندرزگونه و انذار دهنده به کسانی که مدعی اند ماموریت خدایی برای به سرانجام رساندن امور دارند ولی با تصمیم های آنچنانی مملکت و ملتی را به باد فنا می دهند.
مهندس با شجاعت مثال زدنی خویش از وجاهت خود برای هشدار به خودخواهی حاکمان استفاده نمود. بقول مهندس سحابی من آبروی جمع شده خود را برای بعد از مرگ نمی خواهم و الان باید در شرایط سخت مملکت آن را بکار ببرم اگر به قیمت جانم شده باشد. ،به مضمون،
مهندس بازرگان هم از این منظر با شجاعت از آبروی خود مایه گذاشت و نوشتند: «حضرت محمد،ص، با آنکه رسول وحی بودند، با بودن عقل کل، بنا به آیه «فاعف عنهم واستغفرلهم و شاورهم فی الامر» به شنیدن نظریات دیگران میپرداخت و قاعدتاً رهبر جامعه نیز بینیاز و معاف از این معنی نبوده، نمیبایستی روابطش با مردم و مسئولین یکطرفه و کارش تنها امر و ابلاغ باشد.
ما از یک طرف نمیتوانیم تحمل این اوضاع و آینده محتملاً خانمانسوزتر و خدای نکرده خفتبار آنرا بنماییم و از طرف دیگر قادر نیستیم واقعیات عینی و سنن الهی را نادیده گرفته سلب مسئولیت از خود بکنیم و بگوییم چون ولی فقیه چنین دیده و خواستهاند و موفقیت نزدیک و نهایی مسلم است، ما مبرای از تکلیف و تفکر و از تذکر لازم میباشیم.
ممکن است نمونه آورده یا ادعا شود که ما خود را موظف میدانستیم استکبار و الحاد و استثمار و استضعاف را در دنیا ریشه کن سازیم. به ما خواهند گفت که طبق قرآن و تاریخ، نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و خاتمالنبیین علیهم السلام و الصلوه، مأمور و مأذون آن نبودند، شما چطور به خود حق دادید با قبول خونریزیها و خرابیها درصدد صدور و حاکمیت اسلام برآئید.
خدای بزرگ از شما عمل به اسلام را خواسته است نه احیای اسلام از طریق الزام دیگران به اجرای آن. خدا عمل به دین و تبلیغ و اجرای دین را پاداش میدهد اما به شرط رعایت «لااکراه فیالدین».
روزی که جنگ شروع شد گفتید: مطلب مهمی نیست، دزدی دیوانه آمده در خانه و سنگی انداخته و در رفته است، دیگر نخواهد انداخت. ولی آن دیوانه دزد، علیرغم تودهنیهایی که خورده است، بارها آمد و سنگها و بمبها و موشکها انداخته، دیوانگیهای خطرناک کرد، خانهها خراب نمود و بسیاری از فرزندان عزیز این مملکت را به شهادت رساند.
اقدام برای افراشتن پرچم حق و عدالت در عالم و امحاء قطعی ظلم و ظالم و کافر از جهان بشریت، با خشونت و سرعتهای انقلابی، یا برانگیختن فتنه و قتل و خرابی در بلاد کفر و ستمگری، اگر موثر و مجاز میبود، خدای دانای توانا، به یقین آنرا رأساً یا بدست پیغمبرانش انجام میداد. چنین راهی که خدا ترسیم و تشریع نکرده است.»
تاریخ سر به سر عبرت است برای آیندگان، آنان که نصایح ناصحان و مصلحت اندیشان را نشنیدند خود درس عبرت تاریخ برای آیندگان شدند. ملتی که کتاب نمیخواند باید تمام تاریخ را تجربه کند. این فراز از نامه مهندس آورده شد تا گفته شود اوضاع و شرایط وطن تغییر نکرده و مهندس همیشه سخنان به موقع و به روز عنوان می کردند اما کو گوش شنوا.
امروز هم نظام جمهوری اسلامی بدون آنکه نیازی به جویا شدن از نظر قاطبه ی مردم و شناسایی شرایط زندگی و زیست ملت و مملکت و شناخت توانایی کشور داشت باشد و پی بردن به اهداف امریکا و اسرائیل فقط بر طبل چالش و یکدندگی و لجاجت محض برای برخورد با آمریکا اصرار هست. متوجه هم نیستند این راه به کجا ختم می شود و چه آرزوها و آمالی و حیاتی را از ابنا، این مملکت گرفته و آنرا به نابودی می کشاند تا دشمنان و رقبای وطن خوشحال شوند.
آیا الان مهندس بازرگانی یا دکتر سحابی و یا مهندس سحابی یافته می شود که صراحتا اعلام نمایند از لجاجت دست کشیده و مملکت با بزرگترین ماشین جنگی جهان در نیافتد. امروز مملکت ایران تا چه اندازه ای نیازمندان همت مردان بزرگی مانند مهندس بازرگان هست مردانی از سلاله قائم مقام امیرکبیر و دکتر مصدق که همیشه حاکمان را مورد سوال قرار داده و اعلام نمایند کسانی هستند که باید مدافع منافع ملی کشور بود و نه حافظ منافع طیفط نظام.
سیدعبدالمجیدالهامی