به نظر میرسد که خوشبختانه ما ایرانیها بایستی آهسته آهسته با دوران “سیاست فشار حداکثری” و به قول برنی سندرز دوران دروغگوییهای بیمارگونه و نامعقول دونالد ترامپ خداحافظی کنیم و در عین حال با فراموش کردن و کنارگذاشتن این گزارۀهای تبلیغاتی که “نه جنگ و نه مذاکره “ و یا ” بایدن و ترامپ برای ایران تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند” خود را برای یک ماراتن دیگری از مذاکرات طولانی و دنبالهدار با جو بایدن و تیمش آماده کنیم. مذاکراتی که یقیناً به هیچوجه “یک قدمزدن دوباره با جان کری در خیابان های ژنو” نخواهد بود.
مشکل اصلی اما شاید دیگر پس از این سه سال سخت تحریمهای همه جانبه و نفسگیر نفس انجام مذاکرات دوجانبه و چندجانبه نباشد، واقعیتی که هم در ایران و هم در امریکا و جهان برای آن گزینۀ جانشینی متصور نمیباشد. پس از این دوره تحریمهای گسترده و ضدبشری در کشور ما و حتی در بخشهایی از حاکمیت نیز دیگر ضرورت انجام مذاکرات پایاپای با قدرتهای قاهر جهانی کتمان نمیگردد. توانایی انجام مذاکراتی در این سطح همانند پیکار و مسابقه در لیگ قهرمانان است و خود همانطور که بار گذشته نشان داده شد نه فقط نشانه ضعف نیست بلکه میتواند نه فقط در منطقه بلکه در سطح جهانی نمایانگر انعطافپذیری، توان و اقتدار ملی ایرانیان در پیگیری و دستیافتن به اهداف استراتژیکاشان باشد..
به باور من امّا مانع و آنچه که میتواند به معضل اصلی این فرآیند تبدیل بگردد نزدیک بودن تاریخ انتخابات ریاستجمهوری در ایران خواهد بود زیرا که متأسفانه پس از استقرار جو بایدن و تیمش عملاً فرصت زیادی برای طرفین بهویژه برای طرف ایرانی باقی نخواهد ماند تا بتوانیم با تیم مجرب روحانی – ظریف و … مذاکرات را همانند بار گذشته با مهارت و لحاظ کردن قواعد حرفهای دیپلماتیک تا سرانجام نهایی به پیش ببریم.
امید است که نظام و جامعه ایران در کلیت خود بتواند برای این مشکل فارغ از خصومتها و رقابتهای جناحی موجود به خاطر پاسداری از منافع ملی ایرانیان راهحلی حکیمانه و مقتدرانه ارائه بدهد.
اساساً نحوه و سرعت شکلگیری این راهحل، چه به لحاظ محتویایی یعنی اهداف، مفاد و سطوح مذاکرات و چه به لحاظ آرایش تیم مذاکرهکننده دربردارندۀ نشانههای روشنی برای طرف مقابل خواهد بود که تا چه اندازه ایرانیها آماده ، مصمم و منسجم برای این مذاکرات در مقابل قرار گرفتهاند. در مرحله بعد اگر تیم مذاکرهکننده بتواند مشروعیت خود را از درون فرآیند یک انتخابات ریاستجمهوری شکوهمند ملی همانند سالهای ۷۶ و ۹۲ و ۹۶ اخذ نماید قطعاً بسط ید و کارآمدی و مقبولیت بیشتری برای تیم مذاکره کننده بههمراه خواهد داشت.
از رهبری نظام که سالهای پایانی حیات سیاسی – اجتماعی خود را میگذراند نیز این انتظار-به مثابه یک مطالبه همگانی- وجود دارد، از هماکنون با وضوح و اقتدار دو جناح نظام را برای انجام یک انتخابات قانونمند، حداکثری و تاریخساز برای ایران و منطقه بدون اعمال نظر و بدون آنکه نتیجه آن از قبل مشخص باشد آماده سازد و نیز حمایت بی قید و شرط خود و کلیت نظام را از منتخبی که از درون این فرآیند قانونی معرفی بشود را تضمین کند، باشد که به عنوان “صالحات و باقیات” در کارنامۀ ایشان در پیشگاه دادگاه عدل الهی و تاریخ باقی بماند.
ایران باید نشان دهد که باب گفتگو و مذاکره با طرفینی که به نتایج آن مذاکرات متعهد بمانند همواره باز است و دولت و ملت ایران آن را نخستین گزینه استراتزیک در سیاست خارجی خود میداند.