عبدالله گنجی مدیر مسئول روزنامه جوان از ارگان های غیر رسمی سپاه دیروز توییت کرده بود که جوانان تحصیل کرده باید بدانند مصدق به آمریکا اعتماد داشت اما آمریکایی ها دولتش را ساقط کردند. این ترجیع بند ولایتی ها در زدن مصدق است. گزاره ای سراسر اشتباه. اما به گنجی پاسخ دادم جوانان تحصیل کرده باید بدانند که کاشانی گفت شاه برود عمامه ما هم رفته. همین آیت الله کاشانی که یکی از بزرگترین بلوارهای تهران به نام اوست از نخستین کسانی بود که کودتا را به دولت زاهدی تبریک گفت. از سقوط مصدق ابراز خوشحالی کرد و همانگونه که در فیلم بالا میبینید کنار سرلشکر زاهدی کودتاچی ایستاده. به اشتباه گفته اند این دیدار در منزل مخروبه مصدق است اما ظاهرا مکان دیگری است.
♦️کاشانی تا سی تیر همراه صدیق مصدق و البته پر نفوذ بین مردم بود اما آنقدر خواسته های عجیبی از مصدق داشت که با روحیه فسادناپذیر نخست وزیر وقت سازگار نبود. آیت الله طالقانی می گوید به کاشانی هشدار دادم که پوست خربزه زیر پایت می اندازند. دشمنان مصدق دور و بر کاشانی را گرفتند و آتش اختلافات را شعله ور کردند. کاشانی با کودتاچی ها همدلی و طبق برخی اسناد همراهی کرد و خواست عزیز حکومت بعد از کودتا شود که تحویلش نگرفتند و با بدنامی مرد. آیت الله خمینی بعد از انقلاب گفت سیلی که مصدق به اسلام زد پدر و پسر پهلوی نزدند. او مصدق را کافر دانست. کاشانی حامی کودتا تکریم شد و مصدق قربانی کودتا تکفیر. شعار مرگ بر آمریکا می دادند اما مدافع شخصیتی شدند که با آمریکایی ها در کودتا همدلی کرد.
ولایتی ها و سلطنتی ها به رغم مخالفت های ظاهری شان بسیار به هم شبیه هستند: صدا سیما و”من و تو” شبانه روز تحریف واقعیت میکنند. آنها حصر و اعدام کردند اینها هم همینطور. هر دو طیف هم در زدن مصدق ابایی ندارند. امروز همانها که روزی آشپزی درس می دادند تحلیلگر تاریخ و سیاست شده اند. این شباهت رفتاری برآمده از یک خواستگاه مشترک است که هر دو جبهه دارند: ریشه داشتن در استبداد. برای همین مصدق هویت استبدادی آنها را نفی میکند پس چاره را در دروغ و کتمان حقیقت میبینند. هر دو از جنازه مصدق هم هراس دارند چون او یادآوری می کند نه به اعدام نه به شکستن قلمها نه به فساد و نه به استیصال و درماندگی را . پس هر دو مصدق را میزنند یکی با بُلد کردن کاشانی حامی کودتا ودیگری با نمایش شعبان بی مخها و اراذل و اوباش در مقام قیام کنندگان ملی. پیوند کاشانی و زاهدی در این فیلم نمادین اتحاد ناخواسته ولایتی ها و سلطنتی ها را نمایش می دهد: مصدق را میزنیم تا هویت استبدادی مان را کتمان کنیم یا بپوشانیم.