برداشتی از سورۀ نازعات
روش آزاد شدن انسان از قیود و وابستگیها جهت پاکسازی
مقدمه
پس از شکلگیری آگاهی و اراده و دستیابی انسان به شناخت، ضرورت پاکسازی مطرح میشود. اصولاً طبیعت و جهان هستی به صورت خودکار خود را پاکسازی میکند و بدن انسان نیز مستقل از سیستم ارادی این کار را انجام میدهد، ولی در انسان پاکسازی جسم، فکر و روان توأمان مطرح است و انسان پس از شناخت ،این پاکسازی را با اراده و آگاهی انجام میدهد.
پاکسازی جهت دریافت بهتر، عمیقتر و ارتقاء شوندگی انسان یک ضرورت است و جوامع نیز به صورت مجموعهای به این ضرورت تحقق میبخشند.
در شش سوره قبلی به ابعاد درونی و بیرونی پاکسازی انسان و فرآیند شوندگی شخصیت به عنوان خاص و کلیه انسانها به عنوان عام به شرح زیر پرداخته شد:
سوره انسان: فرآیند کسب آگاهی و شناخت
سوره علق: شناخت ساختار انسان و توسعه ارتباط
سوره مدثر: شناخت پاکسازی انسان در بُعد بیرونی
سوره مزمل: شناخت پاکسازی انسان در بعد درونی
سوره ضحی: فرآیند شوندگی محمد در تجربه بیرونی
سوره انشراح : فرآیند شوندگی محمد در تجربه درونی
انسان آگاه در تعامل با امور با هر انگیزهای (شوندگی و یا ایجاد سلطه) با کنشهای ارتباطی مختلف زیست ـ محیط را میسازد ولی آنچه مهم است نحوۀ رابطه با زیست ـ محیط است(1) و تنظیم رابطه متعادل و سلامت با آنهاست که انسان را اسیر ووابسته خود نکند بلکه به عنوان دستاوردهایی (نعمت) برای رفاه، تعادل و سلامت جامعه برای شوندگی به کار رود.
سورۀ نازعات در مورد نحوۀ آزادی از قیود و وابستگیها آمده است و چون سورۀ مکی است به صورت محوری، خلاصه ولی اساسی طرح شده است ولی تفصیل آن و به اسامی مختلف در سورههای مختلف به خصوص سوره بقره (سنبل وابستگی دوران بنی اسرائیل) آمده است.
طرح اصول و مبانی
به منظور طرح بهتر روش آزادشدن از قیود و وابستگی در سوره نازعات ارائه مبانی اولیه ضرورت دارد.
الف- انسان و زیست ـ محیط
در سوره علق (2) در مورد “انسان، ساختار ارتباط، زمان، گفتمان و روایت” و نحوه خلق زیست ـ محیط بحث شد.
در سوره ضحی (3) به فرآیند فهم و دریافت اشاره شد و به سامانه دانایی در دورانهای ماقبل کلاسیک، کلاسیک و پساکلاسیک اشاره شد به طوری که منجر به مبنا قرارگرفتن انسان به عنوان معرفتشناسی رسید.
انسان جدید که هم فاعل شناساو هم موضوع شناخت است، هم زیست ـ محیط را خلق میکند و هم از او میآموزد و با آگاهی و علومی که میآفریند جهان و فضاهای گفتمانی جدید به صورت پی در پی خلق میکند و از آنها اثر نیز میپذیرد.
سپس به رابطۀ قدرت ـ معرفت پرداخته شد و مشخص شد که یک شبکه به هم تنیده تمام اجتماع و فضای گفتمانی را پر کرده است و در کلیت اجتماع بسط داده شده است. قدرت دیگر در صرفا دست انسان به عنوان فرد نیست بلکه در دست عوامل غیرشخصی مانند نهادها، هنجارها، مقررات، قوانین و گفتمانهاست.
در پایان اشاره شد که روش تبارشناسی به دنبال جایگاه انسان مدرن در درون شبکۀ قدرت و دانش و نحوۀ سوژه و ابژه شدن او بود. رابطه “قدرت ـ معرفت” به صورت یک شبکه کنترل کل امور روزمره و زندگی انسانها را با مقررات به عهده دارد ولی این شبکه میتواند با مشارکت عمومی و در جهت رفاه و آزادی و تشکیل دولت رفاه باشد و یا میتواند به صرف کنترل بپردازد و انقیادآور باشد.
انسان به اکتسابات خود به طور طبیعی علاقه دارد ولی وابستگی به آنها باعث کاهش دریافت، فهم و پاکسازی میشود. این وابستگی اگر زیاد شود به پرستش میانجامد و پرستش فقط مخصوص ثبتها نیست بلکه هرگونه وابستگی به نوعی پرستش است.
ابراهیم(ع)(4) در فرآیند شناخت مبارزه با “بت پرستی” نه بتها” را مبنا قرار داد و در این راستا مدرسه عشق و توحید را در کارگاه آموزشی حج خلق کرد.
برای ریشهیابی علل “بت پرستی” باید به فرآیند شکلگیری تاریخی مالکیت پرداخت تا معلوم شود وقتی انسان اصالت را به تمرکز ثروت صرف و حرص جهت تجمیع آن قرار دهد نیاز به قدرت نیز پیدا میکند. تا این مرحله تجمع ثروت و قدرت جهت کسب آن است ولی حفظ و استمرار آن مشکلتر است زیرا سلطۀ ایجادشده باید تداوم یابد و برای این منظور عامل معرفتی باید در خدمت قدرت و ثروت قرار میگیرد و تجمع این سه عامل باعث تمرکز دستگاه و نظام اعتقادی بت پرستی به عنوان سنبل وابستگیها میشود. طرح بتها، خدایان و طبقهبندی خدایان برای هر طبقه جهت توجیهپذیری اجباری طبقات، سنبلهای دینی مختلف برای توجیه قدرتهای مختلف برای جلوگیری مردم از عصیان و تداوم سلطه است.
عبادت در ابتدا فردی، ذهنی و برای تزکیه اخلاقی بوده است ولی به خدمت نظام “بت پرستی” قرار گرفت و شفیع و واسطهها بین مردم و خدایان قرار گرفتند ـ و تاکنون به صورت حاکمان فردی و بعضاً مذهبی هستند ـ به تحمیق انسانها و جامعه و سلطه بر آنها پرداختند.
قرآن مفهوم عبادت را برای پاکسازی طرح کرد و به طور عملی در کارگاه حج آموزش داد و هدف از عبادت را در “اتصال، اجتماع و انتظام” طراحی کرد.
در حج تمام وابستگیها و علائق ریخته میشود و افراد با همه تفاوتها در کنار هم با شرایط مشابه قرار میگیرند و نماد سنبلهای برتریطلبی محو میشود، قالب حج باید متناسب شرایط هر دوران بازخوانی و بازسازی شود و نه فقط در دوران حج بلکه در تمام دوران زندگی اجرا شود.
همۀ افراد پس از شناخت خود در روز عرفه به طور جمعی به سوی مشعر و منی سرازیر میشوند و در کعبه با هم به صورت واحد و یگانه طواف میکنند. بنابراین انسان سوژه (فاعل شناسا) زیست ـ محیط را خلق و انسان جهانی میسازد و همین زیست ـ محیط انسان را میسازد ولی خطر زندانی شدن انسان نیز همواره وجود دارد. این زندان همان وابستگیها است که انسان خود آفریده است.
در سوره بقره پس از طرح داستان سنبلیک آدم که منظور فرآیند کسب آگاهی و شناخت انسان است به طرح داستان سنبلیک دیگری در دوران بنی اسرائیل در قالب پرستش گاو میپردازد. گاو در آن دوران به علت استفاده در کشاورزی، تغذیه شیر گوشت، ترابری، استفاده از پوست و انواع بهرهبرداریها تبدیل به همه چیز افراد شده بود و در حد اشباع آن را میپرستیدند. در این سوره به ریشههای وابستگی میپردازد و راه رهایی از آنها را ارائه میکند (4).
ب- منابع شناخت انسان
انسان پس از گذر از مراحل بشری و کسب شناخت از مرحله طبیعی عبور کرد و به مرحله اجتماعی وارد شد. منابع شناخت انسان، طبیعت، اجتماع و تاریخ است و انسان جدید مدرن اجتماعی در تعامل دائم با زیست ـ محیط است و براساس ممکنات به خلق میپردازد و خود را نیز پی در پی خلق میکند.
انسان جدید در مجموعه روابط کنشهای ارتباطی خالق زیست ـ محیط است و در فرآیند دیگری مخلوق همین زیست ـ محیط است.
لذا به غیر از طبیعت دو پدیده جامعه و تاریخ را نیز ایجاد کرد. آگاهی و اراده به کمک عقل و کار باعث خلق انسان جدیدی شد که جهت آزادی خویش از وابستگیها نیاز به خودآگاهی دارد. خودآگاهی فهم و درک فرآیندی است که انسان از خود و شبکه بهم تنیده خلق کرده توسط خود به اطراف خود و نحوه وابسته شدن به آن دارد. تا انسان به این فرآیند آگاه نشود توانایی آزادسازی و پاکسازی خود را نخواهد داشت. بنابراین تاریخ به عنوان علم شدن انسان نیز وارد مراحل شناخت خواهد شد و لذا طبیعت و تاریخ به عنوان منابع شناخت که حاکی از تغییر و تحول است دائماً در قرآن طرح میشوند و انسان را از درونگرایی وارد حوزه اجتماع و تعامل میکند.
ج ـ خط مشی محمد(ص) در مکه
سوره نازعات در مکه آمده است و بررسی شرایط مکه و مشی محمد(ص) در بررسی سورههای مکی مفید است. در نظرگیری شرایط، نیروهای اجتماعی، شرایط رهبری در تدوین مشی حرکت در مکه مهم میباشد.
سورههای مکی به ایجاد خودآگاهی در مردم میپردازد و در طرح آنها یا به صورت کامل اعتقادی و خودآگاهی بخشی در ابعاد مختلف است و یا به نقد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی حاکمان میپردازد و مصداقهایی ذکر میکند و مردم با توجه به آگاهیها و لمس و دیدن مصداقها در زندگی روزمره به خودآگاهی میرسند و حاکمان نیز از این فرآیند احساس خطر میکنند و شروع به انواع حرکتها و برخوردها را مینمایند که این تعامل منجر به تفکیک و صف بندی در اجتماع میگردد.
هدف محمد(ص) در مکه ایجاد خودآگاهی به منظور کنده شدن از وابستگیها و اتصال به توحید میباشد. اشاره به ساختار انسان و تغییر و تحول در طبیعت، جامعه و تاریخ نشان از این امر دارد.
در مرحله خودآگاهی که هنوز انسان و جامعه جدیدی خلق نشده است در برابر تهاجمات مخالفان و منکران باید فقط صبر و مقاومت کرد و از هرگونه برخورد فیزیکی و درگیری پرهیز کرد.
لذا در مقابل شکنجه، ظلم و فشار تنها تحمل و بیان عقیده صورت میگیرد که این خود مصداقی جهت خودآگاهی میشود. بیداری، نفی مبانی ظلم، فهم توحید و مبنابودن انسان در اکتسابات و پذیرش مسئولیت آینده (معاد) از ارکان این دوران است.
در طی این فرآیند زمانی فرا میرسد که دیگر امکان بقاء و زیست نیست و لذا هجرت شکل میگیرد.
در این دوران سورهها به انسان، ساختار انسان، کارهایی از وابستگی، پاکسازی، ترویج به وسیله علم، قلم، بیان و غیره مدنظر است.
یکی از مواردی که در این سورهها بسیار مطرح میشود پدیدۀ معاد است که هدف آن اصالت به انسان و عمل و نقش این عمل در شکلگیری آینده او و جامعه است. معاد محصول عمل انسان در همین دنیاست، تجسم عمل انسان است، مرحلهای از شوزگی انسان و در همین جهان است و یک فرآیند دائمی است.
بررسی ایات سوره
در بررسی آیات اولیه سوره نازعات مفسرین متقدم را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
منظور از سوگندها فرشتگان هستند که مأموریت دارند جان گناهکاران را با سختی و جان مؤمنان را با نرمی بگیرند. همان فرشتگانی که در اجرای مأموریت الهی میشتابند و از یکدیگر سبقت میگیرند و سرانجام امور جهان را تدبیر میکنند.
منظور از سوگندها ستارگان هستند که پیوسته از یک افق کنده و به افق دیگر وصل میشوند. گروهی از این ستارگان آرام و گروهی با شتاب حرکت میکنند و در مدار خود شناورند.
منظور از سوگندها جنگجویان راه خدا هستند که به سختی از جای خود کنده میشوند و سپس با نرمی و نشاط پیکار میکنند و بر یکدیگر پیشی میگیرند و نهایتاً امور جنگ را تدبیر میکنند.
بعضی تلفیقی از این سه دسته ارائه دادهاند. مفسدین متأخر یا تفسیر آفاقی و یا انفسی ارائه دادهاند.
آیت الله طالقانی معتقد بودند که سوگندها به امور مشهودات حسی انسان تعلق میگیرد وگرنه سوگندخوردن معنی ندارد.
ایشان با مثال کنده شدن هواپیما از نیروی جاذبه و غلبه بر حکت “نزعی” به “نشاطی” میرسد و سپس در فضا شناور میشود و مرحله سابحات شروع میشود و سپس غرض نهایی را انجام میدهد.
پدیدههای طبیعی و انسانی نیز همین مراحل را انجام میدهند.
در تفاسیر انفسی مانند “بیان السعاده” سوگندها را به شوق رسیدن به موطن حقیقی خود و کنده شدن از علائق و سیر الی الله تفسیر میکنند و نهایتاً در دریای عشق به احدیت میپیوندد.
والنّازعات غرقا
“نزع” جمع نازعه و فاعل از لغت “نزع” میباشد که معنای چیزی را از جا کندن است.
“غرقاً” به معنای اغراق و معنای مبالغه در هر کاری است. “غرقاً” صفت برای موصوف مخذوف “نزعاً” است.
در این آیه مفعول و فعل کلمه نزع که فاعل است و موصوف آن ذکر نشده است یعنی فاعل “نزع” که کار کندن را انجام میدهد مجهول است و مفعول آن که چه چیزی از جا کنده میشود معلوم نیست هدف از فاعل و مفعول مجهول ارائه پیام مهم است. لذا عطف این مجهولات باعث تفاسیر مختلف شده است و بعضاً فرشتگان گرفتهاند که تفسیر غالب متقدمین است. در سورههای قبلی صحبت از مسئولیت کمرشکن محمد(ص) شد (انشراح) و یا صحبت از آماده شدن برای بار سنگین شد (قولاً ثقیلاً) و پیامبر را به حرکت اجتماعی و خودسازی درونی فرا میخواند که یک مجموعه فرآیند پاکسازی را تشکیل میداد. رسالت اجتماعی او با “انذار” و رفتن به اجتماع شروع میشد. پس پیامبر باید پیام مهمی را طرح کند که با توجه به خط مشی خودآگاهی بخشی باعث کنده شدن مردم از علائق و وابستگیهای خود شوند.
در سورههای دیگر صحبت از “عن النبأ العظیم” و یا “کلاسیعلمون” شده است که حاکی از شناخت مردم، حرکت درونی و تغییر خواهد شد. صحبت از بازکردن غل و زنجیر از پای مردم به کرات در قرآن آمده است (5).
پس پیام محمد(ص) باعث “نزع” مردم میشود و فاعل و مفعول “نزع” مشخص میشود و باعث تغییر عظیم خواهد شد.
در دوران مکه “نزع” به معنای کندن از ریشه به معنای تغییر نظام شرک و سلطه که معرفت، قدرت و ثروت را در دست داشت و همه را وابسته کرده بود میباشد.
و الناشطات نشطاً
“ناشطات” جمع ناشطه و از “نشط” میآید. فعل ماضی است و به معنای گشاینده گره به آسانی، بیرون کشندۀ دلو از چاه به آسانی و بازکردن بند از پای حیوان میباشد. “ناشط” فاعل است و به معنای گرهگشایی و بازکننده بند پای حیوان است. سه آیه اول سوره با “واو” و دو آیه بعدی با “فا” آمده است و نحوه در نظرگیری آنها حالتهای مختلفی را طرح میکند.
1 ـ “واو” های سه آیه قسم هستند لذا موصوفات این اوصاف متفاوت میشوند و هر کدام از قسمتها جداگانه مرحلهای از مراحل حرکت محمد در مکه خواهد شد. بنابراین سه فعل “نزع” ، “نشط” و “سبح” که عامل تحول مردم و کنده شدن آنها در اثر خودآگاهی است توسط “فاء” آیات چهار و پنج توصیف میشوند و “فاالسابقات سبقاً * فالمدبرات امرا” اوصاف سه آیه اول خواهند شد.
2- “واو” در “والنازعات غرقاً” قسم فرض شود و سایر “واو”ها و “فاء” ها را عاطفه بگیریم. بنابراین موصوف آیات اولیه سوره نازعات عبارتست از “از زمین کندن مردم توسط پیام خودساخته” و آیات چهارگانه بعدی به شرح عمل “نزع” یا چگونگی کنده شدن میپردازد. به عبارت دیگر “نشط” ، “سبح”، “سبق” و “تدبیر” مراتب عمل “نزع” خواهند شد.
بنابراین “نشط” بازکردن بند پای مردم توسط پیام محمد است که کنایه از آزادشدن از قیود و وابستگیها که ضرورت اولیه پاکسازی است میباشد.
“والسابحات سبحاً”
“سابحات” جمع سابحه از “سبح” فعل ماضی است. “سبح” به معنای “سرعت در حرکت” میباشد و در فرنگ عرب به اسبی که تند و به سرعت میرود میگویند (سابح). سبحه به معنای شناور نیز آمده است. حال میتوان گفت در اثر پیام خودآگاهی بخشی پیامبر مردم از جا کنده میشوند و به خود میآیند (آگاه میشوند)، بندها و زنجیرها را که کنایه از وابستگی است از پای خود باز میکنند و در اثر این بازشدن بندها در اثر خودآگاهی به سرعت به حرکت درمیآیند.
“فاسابقات سبقا”
“سابقات” جمع سبقه به معنی پیشیگیرنده و سبقت گرفتن است. بنابراین در اثر کنده شدن، بازشدن بندها از پا و حرکت کردن سریع (نزع، نشط و سبح) حالا مبادرت به سبقت گرفتن از یکدیگر میکنند (سبق). نتیجه رهایی از قیود و وابستگیها حرکت به سرعت و تلاش جهت پیشی گرفتن است (6).
” فالمدبرات امرا”
آزادی از قیود و حرکت با پاکی منجر به دریافتهای بیشتر و عمیقتر میشود و میزان سامانه دانایی انسان و پاکی او مرحله به مرحله افزایش مییابد به طوری که دستاوردهای هر مرحله را با تدبیر جمعبندی میکنند و مجدداً مبنای حرکت جدید قرار میدهد و دائماً به خلق جدید، بازنگری و اصلاح و خلق خود میپردازد (سینرژی) بنابراین مراحل آیات اولیه سوره نازعات به شرح زیر خواهد بود:
1ـ خودآگاهی
2ـ نزع (کنده شدن)
3ـ نشط (بازکردن قیود و بندها)
4ـ سبح (حرکت با سرعت)
5ـ سبق (پیشی گرفتن)
6ـ تدبیر امر (اندیشه، جمعبندی و تدوین)
بنابراین با این نگرش برداشت از آیات اولیه پیامبر قادر به دریافت پیامهای سنگینتر و برداشتن بارهای سنگین خواهد بود و با هر سختی آسانی خواهد آمد و هر کار سخت آسان خواهد شد و به مراحل و مراتب بعد عروج خواهد کرد.
(فان مع العسر یسرا * ان مع العسر یسرا * فاذا فرغت فانصب * و الی ربک فرغب)
آیات 6 تا 15 بحث معاد
انسان در مقابل تغییر و تحولات که با مثالهای طبیعی آمده است هراسناک میشود و در اثر فهم ارتباط اعمال با اکتسابات و آینده خود آگاه میشود و به خشوع میرسد. این مجموعه آیات 27 به بعد تکمیل میشود و در آیه 35 به نقش سعی انسان در نتایج و اکتسابات او میپردازد. در مورد نقش معاد در قرآن بخصوص آیات مکی قبلاً بحث شده است.
آیات تاریخی
در سلسله آیات 17 تا 26 به مصداق تاریخی بحث اصلی سوره که در آیات اولیه آمد میپردازد.
قرآن متناسب محتوای آیات مراحلی از مصداقهای تاریخی را ذکر میکنند. فرآیند کنده شدن و آزادی از قیود توسط انسان در داستان موسی و فرعون به خوبی نمایان است.
در شروع با استفهام ترغیبی میگوید “ای محمد خبر داری که موسی چه کرد؟” و شنونده را برای شنیدن خبر مهمی آماده میکند.
مبارزه موسی برای رفع شرک اجتماعی بوده است و در قالب مبارزه با سران سلطه و شرک که تمرکز قدرت، ثروت و معرفت (فرعون، هامان و قارون) میباشد.
هدف از ذکر این “حدیث” داستان نیست بلکه طرح تاریخ به عنوان علم شوندگی انسان به عنوان منبع شناخت است. “اذهب الی فرعون انّه طغی” گویای برخورد با فرعون به عنوان سنبل و نماد قدرت و سلطه است که مردم را دچار استضعاف کرده است. دلیل این مبارزه را طغیان میداند.
روش برخورد با توصیه و دعوت به پاکی است (تزکی) تا شاید هدایت شود (تخشی) ولی فرعون تکذیب میکند و به سرکشی ادامه میدهد (عصی) و ضمن پشت کردن به جمعآوری نیرو و قصد برخورد فیزیکی میپردازد و خود را “رب اعلی” میداند.
بنابراین مراحل مقابل طرح پاکسازی در اثر انذار به شرح زیر است:
1ـ توصیه به پاکی(تزکی)
2ـ توجه به جهت یگانه(رب)
3ـ تکذیب(مکذّب)
4ـ وعصی (عصیان کردن)
5ـ ثم اوبروسیعی(پشت کردن و رفتن)
6ـ فحشر ونادی (جمعآوری نیرو)
7 ـ انا ربکم الاعلی (ادعای رب همه مردم و جهان)
آیات طبیعی
استفاده از طبیعت به عنوان منبع شناخت دائماً در قرآن به کار گرفته شده است و با مثالها قصد دارد انسان را حالت درونگرایی به تعامل و رویکرد واقعگرایانه صدق دهد.
مجموعه آیات 27 تا 33 به اصل تغییر و تحول در حیات و طبیعت میپردازد و تدریجی بودن و رابطه متقابل آنها را بیان میکند.
آیات معاد
پس از آیات 60 تا 12 حال آیات 34 تا پایان سوره به مسئله قیامت پردازد که فلسفه آن قبلاً بحث شده است.
در این مجموعه آیات ملاک را سعی و کار انسان مطرح میکند و نقش عمل را در اکتسابات بررسی میکند.
انجمنها با ابراز تأسف و محکومکردن تجاوزگران،
زندهباد به خودمان! رفتاری که این روزهای بعد از حملات به تهران و شهرهای دیگرمان داشتیم، واقعا بهتر و منطقیتر از آنی بود که انتظار داشتیم. رفتاری خردمندانه و مدنی و... . رفتاری صمیمی همراه با مهر و صبوری. زنان و مردان از کوچک و بزرگ، در گروههای مجازی درخشیدند و روحیه پرستاری و محبت خود را در مقابل بلای جنگ و تخریب و خونریزی به همه سرایت دادند.
- 1404/04/05