سیدصادق حقیقت

منحنی اخلاق در حوزه سیاست رو به زوال است

سیاست اسلامی و شیعی اعم از رویکرد فلسفی (فلسفه سیاسی) و فقهی (فقه سیاسی) آن نیز سعادت محورند و اخلاق و فضیلت در آن‌ها اهمیت بالایی دارد و هدف از تأسیس جمهوری اسلامی سعادت‌محوری و فضیلت‌محوری و همچنین ارتباط اخلاق و سیاست بوده است. اما در طول زمان، در منحنی زوالِ اخلاق و فضیلت در حوزه سیاست قرار گرفتیم و در این ۴۱ سال، نموداری از زوال اخلاق و فضیلت و دوری از مسیر سعادت را شاهد بوده‌ایم.

اولین و مهم‌ترین آن‌ها، مسائل اقتصادی بوده است. در مسائل اقتصادی چون سیاست واحدی نداشته‌ایم و هر دولتی سیاست خاص خود را دنبال کرده، همچنین توسعه‌محور نیز نبوده‌ایم، برای جبران ناکارآمدی در توسعه و اقتصاد، دست به بی‌اخلاقی زده‌ایم. به این امر در روان‌شناسی سیاسی «سازوکارِ جابه‌جایی» می‌گویند؛ یعنی ناکارآمدی اقتصادی باعث شده است به حوزه اخلاق نیز ضربه وارد شود. البته به این مسئله در روایات اسلامی نیز اشاره شده است. پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: «کاد الفقر ان یکون کفرا»؛ نزدیک است که فقر موجب کفر شود. فقر به‌خودی‌خود مساوی کفر نیست، ولی می‌تواند زمینه آن را برای مردم عادی فراهم کند. و اگر پیامبر فرموده‌اند «الفقر فخری»؛ فقر افتخار من است، این برای افراد ویژه و شخص معصوم است، ولی برای توده مردم این‌گونه نیست.

بنابراین نخستین عاملِ افول اخلاقی، مشکلات اقتصادی است. در دوران بحران اقتصادی است که بیکاری، اعتیاد، مشکلات اخلاقی و اجتماعی برای مردم به وجود می‌آید. بنابراین اگر کشور در ریل توسعه قرار بگیرد اخلاق نیز جایگاه خود را پیدا می‌کند. گزارش وضعیت بد اقتصادی صرفاً یک ادعا نیست، بلکه آمار نیز آن را تأیید می‌کند. برخلاف بسیاری از مسائلی که ممکن است جدلی‌الطرفین باشند ولی مسائل اقتصادی معمولاً با آمار و ارقام قابل اثبات هستند. ما از نظر فساد مالی در سال ۲۰۲۰ سقوط هشت پله‌ای داشته‌ایم و به رتبه ۱۴۶ در بحث شفافیت رسیده‌ایم. وقتی آمار اختلاس‌های کلان مشخص نباشد و فرار مالیاتی و پول‌شویی وجود داشته باشد چنین سقوطی اتفاق می‌افتد.

عامل دومی که باید به آن اشاره کرد، فرهنگ سیاسی ما ایرانیان است، که ایرانیان ترکیبی از سه فرهنگ سیاسی ایران، اسلام و غرب (سوسیالیستی و لیبرالیستی) است. تا جایی که بنده اطلاع دارم ما نتوانسته‌ایم ترکیب متناسبی از ایرانیت، اسلامیت و فرهنگ تجدد ارائه کنیم و همیشه این سه فرهنگ درچهار دهه اخیر در سپهر کشور ما در وضعیت عدم تلائم بوده‌اند؛ برای نمونه وقتی سالگرد کوروش می‌شود، مردم برای ادای احترام به آنجا می‌روند، اما نیروهای امنیتی و انتظامی مانع می‌شوند! چرا نباید به کوروش و حقوق بشر او افتخار کنیم؟ روسیه هنوز به مفاخر گذشته خود می‌بالد؛ مثلاً با اینکه از سیاست‌های لنینی فاصله گرفته ولی جسد «لنین» به‌صورت مومیایی شده هنوز در میدان سرخ مسکو هست، چون روس‌ها معتقدند که لنین و مارکسیسم بخشی از تاریخ روسیه‌اند؛ درحالی‌که به اعتقاد ما شاهان ننگ تاریخ‌اند، لذا نه‌تنها شاهان را از تاریخ خود حذف کردیم، بلکه کسانی را هم که در این چهار دهه از گردونه قدرت خارج شدند از کتاب‌های درسی بیرون راندیم، به‌گونه‌ای که گویا چنین کسانی نبوده‌اند، در انقلاب مشارکت نداشته، زجر و زحمت نکشیده‌اند و یار امام نبوده‌اند. با اینکه این امکان وجود داشت که ما آن‌ها را حفظ کنیم و در تاریخ هم نگه داریم و حتی نقد هم بکنیم.

عامل سومی که ریشه‌های بی‌اخلاقی را تقویت کرده توجیهات فقهی است. فقه به‌خودی‌خود با اخلاق سازگار است و دانش معتبری است. ولی توجیهات فقهی چه‌بسا به بی‌اخلاقی منجر شود. مثل قضیه «باهتوهم» که می‌تواند منشأ بی‌اخلاقی بی‌شماری شود. اگر یک روزنامه و جریانی معتقد باشد که براساس روایت باهتوهم می‌توان به مخالفان بهتان زد، دیگر هیچ سنگی روی سنگ بند نمی‌شود. مثال دیگر، موضوع «مصلحت نظام» است که می‌تواند مورد سوءاستفاده قرار بگیرد و برای تحدید آزادی‌ها و یا مسائل غیراخلاقی به مسئله مصلحت نظام تمسک شود. در قالب یک لطیفه گفته‌اند: پادشاهی که دین‌محور بود از فقیهی پرسید: حکم شرعی این مسئله چیست؟ فقیه جواب داد: در انبان فقه، همه جور جواب هست تا اراده پادشاه چه باشد. اگر شما اراده کنید که فلان چیز را از فقه دربیاوریم توانایی آن را داریم و اگر ضد آن را اراده کنید باز هم می‌توانیم آن را انجام دهیم!

* این یادداشت خلاصه نوشتاری از نویسنده در مجله حیات معنوی است.

مطالب مرتبط

انجمن‌ها با ابراز تأسف و محکو‌م‌کردن تجاوزگران،

زنده‌باد به خودمان! رفتاری که این روزهای بعد از حملات به تهران و شهرهای دیگرمان داشتیم، واقعا بهتر و منطقی‌تر از آنی بود که انتظار داشتیم. رفتاری خردمندانه و مدنی و... . رفتاری صمیمی همراه با مهر و صبوری. زنان و مردان از کوچک و بزرگ، در گرو‌ه‌های مجازی درخشیدند و روحیه پرستاری و محبت خود را در مقابل بلای جنگ و تخریب و خون‌ریزی به همه سرایت دادند.

ثبيت و افزايش اين سرمايه ايجاد شده در گروی تغيير رفتار عمومي حاكميت است

اكنون ما در اين مقطع نيازمند افزايش سريع و جدي قدرت ملي خود هستيم كه بسيار فراتر از بحث جنگ‌افزار و توان نظامي است. مجموعه حاكميت بايد با درايت و تدبيري سريع، رويكردي متفاوت نسبت به جامعه را در پيش بگيرد و از اين مسير امتياز تقويت قدرت ملي را براي مقاطع و مخاطرات احتمالي دريافت كند. خلاصه اينكه ما در اين جنگ هم به واسطه فعاليت‌هاي گسترده خيانتكارانه زنگ خطر ادامه رويكرد عمومي فعلي را شنيديم و هم با رفتار متين عامه مردم پيام ضرورت اعتماد و اطمينان به اين جامعه را دريافت کردیم.

شرایط خطیر، نیازمند تصمیم‌های بزرگ است

شرایط خطیر، نیازمند تصمیم‌های بزرگ است و تصمیم‌های بزرگ نیز نیازمند تغییر پارادایم‌ها و نگرش‌ها. با اعلام آتش‌بس و خاتمه موقت د‌رگیری‌ها، لازم است حرکت در مسیر تغییر نگرش و گفتمان، چه در داخل و در نسبت با افراد و جریان‌های وطن‌دوست و چه در خارج و در نسبت با کشورها و نهادهای بین‌المللی معقول و صلح‌طلب آغاز شود.

مطالب پربازدید

مقاله