انتشار ویدئوی از خشونت پلیس علیه جورج فلوید سیاه پوست آمریکایی در شهر مینیاپولیس و کشته شدن او، موج بی سابقهی از اعتراضات به نژادپرستی را سرتاسر آمریکا به راه انداخت. هرچند قیاس میان ایران و آمریکا مع الفارق است و شباهت زیادی میان دو کشور نمیتوان یافت اما واکنش جامعه مدنی، مردم، رسانه ها و مسئولان نظامی و رهبران سیاسی این کشور به این حادثه حائز نکات جالب و شاید قابل تاملی برای ماست.
۱.انکاری در کار نیست. شاید برای بسیاری از ما (دانشجویان علوم انسانی در آمریکا) دیدن و شنیدن روایت های از میزان نژادپرستی در جامعه ی آمریکا در نگاه اول حیرت آور باشد. اما تعجب بیشتر این است که نژادپرستی منکری است که وجودش در این کشور انکار نمیشود اما تقبیح میشود. در مورد وجود این مشکل اجتماعی در عرصه ی عمومی بحث می شود. رفتار و گفتار و تبعیض های نژادی تقبیح می شود و هم برای تصحیح آن در عرصه عمومی راه حل های ارائه می شود. بطور مثال افزایش خودآگاهی جمعی در مورد اشکال آن،هزینه ساز کردن اعمال این منکر از نظر اجتماعی و افکار عمومی و آموزش در مدارس و دانشگاهها و اقدامات حقوقی برای جلوگیری از آن به عبارتی «مسئله» انکار نمی شود و صرفا به «نق زدن» اکتفا نمی شود و برای تغییر آن مبارزه و تلاش می شود و راه حلهای ممکن ارایه و برای تصحیح آن اقدام می شود.
۲.لجبازی در کار نیست.دولت و نهادهای رسمی ایالتی و فدرال و دادگاه ها و یا متولیان نظم و امنیت در این کشور و حتی پلیس به عنوان متهم ردیف اول این حادثه و نماد خشونت نژادی، اقدامی برای افزایش تنش یا ایجاد التهاب بیشتر به منظور ایجاد فضای سرکوب انجام نمیدهند. بلکه اولین گام محکوم کردن و یا نقد خطای خود و بیان راههای احتمالی جبران است. بنابراین لجبازی با معترضان در کار نیست و حداقل نهاد خاطی تلاش میکند به ظاهر هم که شده بگوید صدای معترضان را شنیده و مشکل را دیده است ولو اینکه واقعا اقدام عملی برای حل ریشه ی مسئله انجام نشود.
۳. مسئله یک بخش، مسئله همه است. بخش قابل ملاحظه ی از شرکت کنندگان در تظاهرات و تجمعات اعتراضی این دوهفته را سفیدپوستان آمریکا تشکیل میدادند. کسانیکه عمدتا معتقدند مسئلهی بخشی از جامعه، مسئله همه ی آن جامعه است. ثانیا از نظر این فعالان مدنی نژادپرستی با ارزشهای مطرح شده در مورد جامعه ی ایدهآل آمریکایی و حقوق بشر در تعارض است. بنابراین برای اصلاح این تعارض از حق اعتراض قانونی خود استفاده میکنند. هر چند این به معنای حضور همه ی سفیدپوستان و یا خواست همه ی شهروندان نیست اما حضور غالب سفید پوستان در کنار سیاهان، مساله را به موضوعی ملی تبدیل میکند مانع انشقاق و خشونت بیشتر در درون جامعه می شود.
۴.عذرخواهی نقطه ضعف نیست. پلیس و افراد خاطی ضمن پذیرش خطایی خود از اشتباه پیش آمده عذرخواهی می کنند بدون آنکه عذرخواهی رسمی را نقطه ضعف بدانند. رسانه های اصلی نیز با درک حساسیتهای اخلاقی جامعه به راحتی عذرخواهی میکنند. قبح نژاد پرستی به عنوان یک امر ضد اخلاقی فشار مدنی ایجاد میکند که فرضا سردبیر صفحه سرمقاله نیویورک تایمز را مجبور به عذرخواهی در مورد چاپ مقاله سناتور تام کاتن میکند. سناتور جمهوری خواه در این مقاله خواستار حضور نظامیان برای سرکوب اعتراضات شده بود. سردبیر این بخش روزنامه ضمن حذف مقاله، عذرخواهی و استعفاء میدهد. و یا برخی از وبسایت های فیلم، فیلم «بر باد رفته» محصول سال ۱۹۳۹ را به دلیل استفاده از کلیشههای نژادپرستانه از خروجی خود حذف میکنند. هرچند ممکن است مواردی از نژادپرستی در خود این نهادها وجود داشته باشد اما حساسیت عمومی ایجاد شده بر سر مساله نژادپرستی حداقل در ظاهر رعایت میکنند. و به نوعی با عذرخواهی دلجویی میکنند.

۵.حفظ اعتماد عمومی خط قرمز نظامیان است. اما شاید جالب ترین واکنش مربوط به نظامیان آمریکا بود که به تقبیح استفاده از ارتش در سرکوب اعتراضات مدنی پرداختند. دهها مقام ارشد نظامی عمدتا جمهوری خواه در یک اقدام بی سابقه و غیرمتعارف علیه رئیس جمهور لب به اعتراض باز میکنند. آنها وظیفه ی اصلی خود را حراست از قانون اساسی و آزادیهای مدنی مصرح در آن و یا حراست از مرزهای آمریکا اعلام کردند و استفاده از توان نظامی علیه شهروندان را امری قبیح میدانند. شاه بیت همهی این اعتراضات بی سابقه نظامیان؛ تلاش برای حفظ اعتماد مردم به نهاد ارتش بود و از ایجاد شائبهی مداخله ی نظامیان در سیاست نگران هستند.به عبارتی آنها نگرانند مبادا اعتماد بازسازی شده میان مردم و ارتش که سالها بعد از جنگ ویتنام بازسازی شده بود را دوباره از دست بدهند.
۶. جمع بندی از این حادثه می شود. برخلاف ما که عموما اهل جمع بندی منظم بعد از یک رویداد نیستیم و بعد از رهایی از مساله کاری با پیامدهای آن و درس های آموخته شده از آن نداریم. حادثه اخیر مثل بسیاری از حوادث دیگر جامعه آمریکا مورد ارزیابی و جمع بندی های مختلفی قرار می گیرد و لیستی از درس های آموخته شده از آن برای بخش های مختلف تهیه می شود و احتمالا منشا تغییرات حقوقی و حقیقی در بخش های مختلف این جامعه می شود.
قطعا این ۶ موارد، أمور نسبی هستند. اما بطور کلی در دو هفته اخیر شاهد این تفاوت در واکنش به اعتراضات در آمریکا و ایران بوده ایم. مقایسه عملکرد رسانهها، فعالان مدنی و سیاسی ما و از همه مهمتر متولیان امنیتی، نظامی و سیاسی و قضایی ما با حادثه ی کوی دانشگاه تا حوادث آبان ۹۸ تفاوتها را نشان میدهد. دقت در این تفاوت ها ممکن است درسهای برای نوع کنشگری ما و نحوه ی برخورد ما با حوادث و مسائل اجتماعی و سیاسی داشته باشد.