جنبش اجتماعی و اقتصادی را نمیتوان به حالتهای روانشناختی فردی تقلیل داد. این اعتراضات به هرحال یک بعد معیشتی دارند؛ فقر و فلاکت در کشورهایی که از نظر منابع طبیعی و انسانی غنی هستند نشاندهنده این است که مدیریت درستی در کار نبوده است.
در گذشته سیستمها میتوانستند فضا را ببندند ولی الان دیگر همه چیز باز شده و با ماهواره و اینترنت اطلاعات دائماً منتقل و شرایط مقایسه میشود.همین مقایسه است که فضا را غیرقابلتحمل میکند، چون سطح انتظار شهروندان برای زندگی تغییر کرده/حتی در روستاهای دورافتاده هم با دیدن سبک زندگی در جهان از طریق ماهواره یا اینترنت سطح انتظارشان تغییر میکند.
به نظر من جامعه ما از نظر آگاهی پیشرفتهتر از همسایگان و سایر کشورهای خاورمیانه است.ما جامعه محتاط تر ولی نسبت به مخاطرات راه آگاهتری داریم/از نشانههای رشد جامعه، عدم استقبال از خشونت و فروپاشی عمومی است. دوستان مصریام به من میگویند شما ایرانیان از ما پختهتر عمل کردهاید.
حوادث سال ۹۶ و ۹۸ برخلاف ۸۸ است که جنبش مدنیتر و از طبقات متوسط بود و شخصیتهای ملی- مذهبی یا اصلاحطلب نقش مهمتری داشتند و مردم بیشتر به آنها تکیه میکردند؛ در عوض در سال ۹۶ و حوادث اخیر مثل کشورهای همسایه حالت انفجاری حاکم و فضا رادیکالیزه شد و خشونت گسترش یافت
در فرهنگ ما در ایران یک مسأله جدی همین افسردگی است. این میزانی که ما گریه میکنیم، باورنکردنی است. در تولید خالص اشک در سال گمان نمیکنم هیچ ملتی مانند ما باشد.
راهحلش این است که نهادهایی بتوانند صدای مردم را بازتاب دهند یعنی آزادی داده شود که نمایندگان جوانان، جامعه و اقشار متنوع در تلویزیون، رادیو و رسانهها حرف خودشان را بزنند. آیا نظراتی که در جامعه شنیده میشود در مطبوعات ایران دیده میشود؟
اینکه شعار میدهند «کشور که شاه نداره، حساب کتاب نداره» در حال دنبال کردن خط خاص سیاسی هستند؛ برنامهریزی شده و قدرتها هم سرمایهگذاری کردند و مشخص است از کجا هدایت میشوند و کل حرکت را تصرف میکنند. باید جلوی این خط انحرافی را گرفت وگرنه کل جنبش را زیر سؤال میبرد./ایران