هاله سحابی ؛ آرمانگرای عدالتخواه ومداراگر امیدوار*

سخن گفتن از هاله به چند دلیل سخت¬ است:
1- فقدان تجربه و زیست مشترک با هاله
2- برجای نگذاشتن آگاهانه رد از خود در فعالیتها
هاله آگاهانه از خود ردی بر جای نمیگذاشت . مصداق آن نیایش”خدمت در گمنامی” شریعتی بلاتردید هاله بود. ویژگی منحصربه فرد سربازپیاده نظامی بودکه دوست میداشت در گمنامی زندگانی وخدمت نماید.
3- متفاوت بودن حوزه¬های فعالیت من فعال سیاسی وهاله بعنوان یک فعال مدنی واجتماعی .
اما برغم همه اینها قسمت آن بود که اگرتجربه زیسته مشترک نداشتیم درآخرین پلان زندگانی اش شانه به شانه هم باشیم .درهمان لحظات که با شال سبزآویخته بر گردن به سوی مرگ چه بگویم مرگ نه ،جاودانگی ! پیش میرفت ،ما باهم بودیم .
هاله سحابی متولد 1334 فرزندارشد مهندس عزت الله سحابی وبانو زرین دخت عطایی، سومین نسل از نحله روشنفکرمذهبی و یا به عبارتی جریان فکری واجتماعی و سیاسی ایی که درایران معاصر به نام ملی و مذهبی شناخته میشود.
بورژوازاده بود و مرفه! تحصیل کرده مدرسه ژاندارک در دوران ابتدایی ومتوسطه و فارغ التحصیل رشته فیزیک ازمراکز دانشگاهی ومسلط به سه زبان انگلیسی ،فرانسوی وعربی.ازهمان اوان سرسودایی داشت پس برای مصون ماندن از زهرروزگاربرای ادامه تحصیل به فرانسه فرستاده شد اما تقدیرش چنین بود که سراز نوفل لوشاتو در آورد و با انقلاب 57 به ایران بازگردد.
حکومت هرچند تغییرکرده بوداما محرومیتها برای این نحله واین خاندان هیچگاه تغییر نکرد.بواسطه وابستگی اش به این نحله وخاندان اجازه کاردرمراکز دانشگاهی را نیافت.گفته میشود تا همین اواخرازداشتن مدرک تحصیلی اش نیزمحروم بود.
جنگ ایران وعراق آغازشده بود.اوکه مددکارآسیب دیدگان بود برای کمک به جبهه ها شتافت. هرچند تلاش داشت تا گمنام باشداما به محض شناخته شدن ازحضوروی جلوگیری شد ودرنتیجه او بهترآن دیدکه همه تلاش خود را وقف فعالیتهای پژوهشی واجتماعی نماید.
هاله سحابی وابسته به خاندانی بود که بنیانگذار جریان نواندیشی دینی وتلفیق سازگار سنت و مدرنیته و نیز جریان دمکراسی خواهی و توسعه ملی در ایران معاصر بشمارمیرفت. جریانی که علیرضا رجایی ازآن به عنوان بخش عمده ای ازمنازعه¬ی تاریخ ایران یعنی مصاف درازدامن مذهب علی مذهب نام برده که اینان در ثقل آن قرارداشته اند. جریانی که درآن اصالت ازآن انسان فارغ ازهرگونه تمایزنژادی،مذهبی، قومی و جنسیتی بوده،انسان اخلاق مداری که همه چیزحتی دین برای آن معنی می یابد.
هاله که پرورش یافته چنین نحله و خاندانی بود فرهنگ تساوی گرایانه وتساهل را مستقیما ازمتن استخراج می کرد وبهمین دلیل بود که جهانی که هاله در آن می زیست آنچنان گسترده بودکه همه انسانها درآن جای میگرفتند واومیتوانست با همه آنها مراوده اجتماعی همسنگ داشته باشد.
هاله به عنوان یک زن مسئول اجتماعی ازبینش تاریخی برخوردار بود وآن را لازمه یک فعالیت مستمر میدانست. هم پژوهش تاریخی انجام میداد وهم به اهمیت انتقال تجربه تاریخی واقف بود. ضبط،جمع آوری و تدوین خاطرات دکتر یدالله ومهندس عزت الله سحابی ومهندس لطف الله میثمی دقیقا دراین راستا بود.
هاله شخصیتی چند وجهی داشت،کوششهایش متنوع بود:شاعر،نویسنده،مترجم وفعال اجتماعی ومدنی . به لحاظ سطح طبقاتی ازرفاه نسبی برخورداربود ولی به طرزعجیبی به ظواهرزندگانی بی اعتنا بود.
هاله همواره ازخشونت پرهیز میکرد،آشتی جو،تساهل گرا ومداراگر بود. بهمین دلیل وبواسطه تربیت و آموزشی که ازیکسو وشخصیتی که از سوی دیگرداشت: بی کینه، بخشنده، خوش قلب ، خوش بین، دریادل و صلح طلب بود.به انسانیت انسان امیدوار و بی اعتنا به بدخواهی، حسادت و تنگ نظری بود.
عدالتخواه بود ودغدغه اصلی اش محرومان جامعه حال چه محروم فرهنگی و چه محروم اقتصادی .
همواره از آسیب دیدگان مراقبت و سرکشی میکرد خواه آسیب دیدگان جنگ خواه جنبش سبز! دل نگران وضعیت آنان حتی از درون زندان بود.
هاله ساده بود ولی بی تجربه نبود.تساهل فراوان داشت ولی مماشات گر نبود.به اصول و آرمانهایش متعصب بود ولی تغییر را باور داشت.
او ساده، مهربان، شفاف، امیدواروخوش بین بود ومنادی مبارزه غیرخشونت آمیز وبه همین دلیل به حلقه مادران صلح درآمد.او آنگونه به مبارزه غیرخشونت آمیزاعتقاد داشت که برغم آنکه خود قربانی خشونت شده بود حاضر نبود بخاطر مرگ او کسی دراعتقادش به این شیوه مبارزاتی دچار تردید شود.
صلح جوبودن هاله به مفهوم ترسیدن ازخطر نبود.همه کسانی که او را میشناختند معترف بودند که او از شجاعت وتوان ریسک پذیری بالایی برخورداربوده است و در ایستادگی بر سر اصول و آرمانهایش هیچ تسامحی را نمی پذیرد.
هاله اگر به کاری معتقد بود هیچ مانعی جلودارش نبود.درمسئولیت پذیری بی نظیر بود چه پاریس باشد چه میدان جنگ چه خانه وچه زندان.

بی تردید نام هاله این بی بدیل بر تارک جریان نواندیشی دینی وملی ومذهبی چونان آفتابی زلال و درخشان میدرخشد .
قطعا برای انسانهایی از نوع هاله هیچ پایانی وجود ندارد. به گفته خاندان مهندس بازرگان ندای آنان ندای ایمان به فردای بهتر است .ایمانی که به گفته تاگورپرنده ای است که دراوج تاریکی و پیش ازسپیده دم میخواند . اینان از آفتاب یادگرفته اند که بی دریغ باشند در دردها و شادی هایشان.
——————————-
• متن سخنرانی در هشتمین یادمان عزت و هاله سحابی

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله