آیا مذاکره در شرایط فعلی به صلاح است؟

انعکاس روایت ترامپ در رسانه ها این است که ” دولت وی اکنون آماده مذاکره با ایران می باشد، ولی کشور ایران در حقیقت مخالف نفس مذاکره است”. این روایت کاذب و اشتباه از تحولات اخیر و کانتکست حقیقی است. توضیحاتی در مورد زمینه و کانتکست این ماجرا لازم به نظر می رسد.

در زمان مذاکرات توافقنامه برجام، مقامات امریکایی خطاب به مردم کشورشان می گفتند که سلسله تحریم های گسترده، ایران را مجبور کرد که به میز مذاکره کشانده شود. ولی این دروغی بیش نبوده، و فقط برای مصرف داخلی امریکا گفته می شد. واقعیت آن بود که ایران همیشه آماده مذاکرات بوده، و در مراحل مختلف، آمریکا و یا 1+2 جلسه مذاکرات را ترک می کردند. ولی از همه مهمتر اینکه، در طول سال ها در مذاکرات مختلف، امریکا و هم پیمان های غربی اش اصرار داشتند که ایران غنی سازی را قطع نماید. در آن زمان، رآکتور تهران برای موارد پزشکی و درمان بیماری های سرطان به مقداری اورانیوم غنی سازی شده نیاز داشت، و کشور ایران بعنوان امضاء کننده «قانون منع گسترش سلاح های هسته ای» حق داشت که آن را دریافت کند. ولی کشورهای غربی بر خلاف روحیه ان پی تی، اجازه همکاری نمی دادند.

در بن بست این ماجرا، توانایی غنی سازی ایران در زمان دولت نهم، به هزار ها سانترفیوژ رسید. هر کس که با پرونده هسته ای ایران آشنا باشد (حتی تیم مذاکره کننده اوباما، و 1+5)، اذعان دارند که برجام زمانی موفق شده و به نتیجه رسید که امریکا برای اولین بار حق غنی سازی ایران را به رسمیت شناخت. دولت امریکا با این فاکت و واقعیت روبرو بود که ایران فن غنی سازی را بدست آورده بود. بنابر این، در مورد موفقیت مذاکرات برجام، نباید آدرس اشتباه داد.

امروز با ادعا های ترامپ در مورد امکان یک مذاکره روبرو هستیم. ولی حقیقت امر این است که قبلا در اقداماتی، دولت ترامپ بطور حساب شده، «شرایط مذاکره» را تخریب کرده که شرایط امکان یک مذاکره دو طرفه و معنی دار از بین برود، و بعد با ایجاد کردن شرایط جدید بحران، دم از مذاکره می زند. دولت ترامپ در نقض قطعنامه شماره 2231 شورای امنیت سازمان ملل، از توافق برجام خارج شد. بعد از آن اقدام، دولت ترامپ تحریم های گوناگونی را به ایران تحمیل کرده، و از تهدیدات تجاوز نظامی به ایران سخن گفت. در این راستا، نیروی ناوگان به خلیج فارس اعزام داشت. موازین برجام، به ایران اجازه غنی سازی نظامی/تسلیحاتی نمی داد. همه کشور های اروپایی اذعان داشته بودند که توافق برجام، بحران را از این جریان برنامه هسته ای برکنار کرده بود. در هیچیک از بیانیه هایش، دولت ترامپ نتوانست توضیحی قانع کننده به آژانس ارائه کند که چرا از برنامه برجام خارج شد؟

روش تخریب تعمدی «شرایط مذاکره»، در دیپلماسی هژمونی بی سابقه نبوده است. در این دو دهه، دولت های اسرائیل با شهرک سازی های غیرقانوی در سرزمین های اشغالی، «شرایط مذاکره» را بطور اوبژکتیو تخریب نموده و در عین حال همواره در نهاد های بین المللی خود را مدافع «مذاکره» معرفی می کنند. تعجب نکنیم که بی خبران، ممکن است باور کنند که نمایندگان فلسطین واقعا اهل مذاکره نیستند.
در این رابطه، دولت مناخیم بگین در اسرائیل اسم این سیاست را ” واقعیت سازی” نامید.
“Creating Facts on the Ground”
یعنی علیرغم مغایرت قانونی، دیگران و نهادهای بین المللی را دریک «واقعیت» و عمل انجام شده قرار می دهیم.

اگر بخواهیم به تحریکات دولت ترامپ در این رابطه توجه کنیم، یادآور می شود که اول ترامپ کمک های مالی به خودگردان فلسطین را قطع کرد، بعد بیت المقدس را پایتخت اسرائیل اعلان کرد، بعد ارتفاعات جولان را به کشور اسرائیل منتقل نمود، این اواخر هم بدون اطلاع نمایندگان فلسطین، کنفرانسی در بحرین ترتیب داد که با اندک کمک مالی، فلسطین از حق سرزمین خود صرف نظر کند. البته، بعد از همه این اقدامات، ترامپ و نتانیاهو صحبت از «مذاکره» نیز می کنند، ولی در حقیقت آن ها بطور استراتژیک «شرایط مذاکره» را تخریب می کنند. به عبارت دیگر نکاتی که قرار است در جلسه مذاکره بحث شود، قبلا بطور نامناسب تعیین شده، و فرصت چانه زنی از یک طرف سلب می شود. هدف امریکای ترامپ این است که آن ها در شرایط نیمه تسلیم وارد جلسه مذاکره شوند– این، مذاکره نیست.

در اواخر جنگ ویتنام، تیم کیسینجز بطور محرمانه جلسات مذاکراتی را با نمایندگان ویتنام شمالی در پاریس برگزار کرد. قبل از شروع هر جلسه مذاکرات با تیم ویتنام، جنگنده های امریکایی سرزمین ویتنام را بطور شدیدی بمباران می کردند، که ویتنام از خواست اصلی خود صرف نظر نماید. خواست تیم مذاکره کننده ویتنام این بود که نیروهای نظامی امریکا کشور ویتنام را ترک کنند.
زمان ملی شدن صنعت نفت ایران، دکتر مصدق با خلوص نیت با شرکت نفت انگلو به مذاکره پرداخت. شرکت نفتی انگلو به ظاهر ادعا می کرد که به مذاکرات جدی پایبند است. مصدق بعنوان نخست وزیرحاضر بود که به انگلیس غرامت به حسب عادلانه پرداخته و متخصصین انگلیسی را در چارچوب کنترل ایران استخدام نماید. دکتر یرواند آبراهامیان اولین محققی است که به آرشیو اسناد شرکت نفتی انگلو (بی پی کنونی) دست یافت. در تحقیقات اش برای کتاب «کودتا»، وی به اسناد و تلگراف هایی دست یافت که مقامات شرکت نفتی انگلو با یک برنامه ریزی، اقداماتی را دنبال می کردند که مذاکرات و «شرایط مذاکرات» را تخریب نمایند.

در یک سال اخیر، ترامپ با پیشروی گام به گام، شرایط تخریبی ایجاد کرده که مذاکرات جدی عملی نباشد و صورت نگیرد. در صورتیکه ترامپ به سادگی شرایط لازمه مذاکرات را می تواند برگرداند که مذاکره عملی شود. این بحث در چارچوب “ستایش گفتگو” بطور انتزاعی مشگات ملموس ایران را مطرح نمی نماید، این روند ها تخیلی و فانتزی نیست، بلکه در بستر تاریخچه سیاسی، و عملی تحقق می گردد.

مگر سند برجام تبلور و حاصل «مذاکره» نبود؟ روند آن مذاکرات که شوخی نبوده و با زحمت بسیار، پیچیده و طولانی بود. سند برجام نتیجه تلاش های عمان و 1+5 و سازمان ملل و اتحادیه اروپا بود، که دو سال بطول انجامید. اگر کسی توافقنامه و امضاء این سند را نقض کرده، از کجا که به مذاکرات دیگر متعهد بماند؟ اعتبار مذاکرات آینده، مدیون احترام به سند مذاکره قبلی است.
بدون شک، توافق برجام از بحران جامعه ایران، منطقه و جهان کاسته بود، و ثباتی برای مردم ایران به دست آورده بود. بی اهمیتی و نادیده گرفتن دست آورد برجام، آیا نادیده گرفتن منافع ملی نیست؟ آیا در کنش ارتباطی خود، می توان برجام را منتفی تلقی کنیم؟

بنابر این، در هر کمپینی نهاد های مستقل مدنی و دموکراتیک در وهله اول باید از ترامپ بخواهند که به شرایط برجام برگردد، و اقدام مذاکره واقعی را می بایست بعد از رجعت ترامپ به برجام تشویق نمایند، در غیر اینصورت نا خواسته شرایط و تعریف ترامپ را از «مذاکره» درونی کرده اند.

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله