بر صندلی شهروند مسوول بنشینیم

اکنون‌ باید فکر کرد چگونه میتوانیم به هموطنانمان کمک کنیم. سیل، زلزله، خشکسالی و دهها مصیبت دیگر ” ایران” عزیز ما را در معرض تهدید قرار می دهند. مدتهاست هشدارمی دهند روزهای سخت کشور هنوز فرا نرسیده. حاکمیت خواب است. مساله هایش با مساله های اهل فن متفاوت است. وقتی فساد در عمق ساختار سیاسی نفوذ کند، انتظار راه حل های علمی و کارشناسی بیهوده است، سفر خارجی مسوول بر نجات جان مردم اولویت مییابد و بودجه نهادهای وابسته به نورچشمی های حاکمیت از بودجه محیط زیست فراتر میرود‌.
فراری دادن تیپهایی مثل کاوه مدنی و فشار بر فعالان محیط زیستی تنهادو اقدام نمادین از این خواب آلودگی و چه بسا رویکرد عامدانه تخریبی است. این در شرایطی است کشور نیاز به اتحاد همه نیروهای دلسوز و ملی و اهل فن برای‌برون رفت از این وضعیت سخت را دارد،اما حاکمیت خود عامل اصلی دو دسته کردن مردم شده. در این وضعیت اسفناک، آنچه ضروری تر است پرسش از مسولیت ما در قبال وطن است و اینکه امروز با چه شیوه ای بتوانیم از درد هموطنان کم کنیم. روزهای سخت تر ما فرا خواهند رسید و باید از مسولیتمان هم بپرسیم. ما شهروندان عادی بیشتر از هر چیز نیازداریم از صندلی مظلوم خود را تکان‌دهیم و در‌جایگاه شهروند مسوول هم بنشینیم. به خصوص در زمانه ای که قبح رانت و فساد‌ریخته شده، این مسولیت سنگینتر هم میشود چرا که” مام وطن” در دوران رنج به‌مراقبت و همدلی بیشتری نیاز دارد.

این سیلها همه نمادین هستند. هشدار دهنده نسبت به آینده ای به غایت سختتر از امروز. برای همین امروز باید صورت مساله را تغییر داد. اینکه وطن برای ما چه کرد ؟ باید بشود” ما برای وطن چه کردیم؟ ” امروز مظلومتر از ” ایران” هم هست؟ شده است طعمه ناکارآمدی حاکمیت غرق در فساد، دخالت های تخریب گر خارجی و عواملشان و در نهایت انفعال شهروندی. این سیلها، ترجمان همان آیه شریفه ای است که مقرر می دارد هیچ جامعه و جمعیتی تغییر نخواهد یافت مگر خود اراده کند. امروز که ناامیدی در سایه پشت کردن دولت ترسو و منفعت طلب روحانی به وعده های انتخاباتی اش و رویه غالب محافظه کارانی که ترمز توسعه در ایران شده اند، به رویکرد غالب تبدیل شده باید به‌بازسازی امید همت گماشت نه با نفی بحرانهایمان که بر عکس با به رسمیت شناختن آنها. در این برهه این پرسش مهم تر می شود که برای نجات جان هموطنان چه میشود کرد؟ ظرفیت ما چیست؟ مسولیتمان چگونه تعریف میشود؟ از پرسش هافرارنکنیم به پاسخهایش بیندیشیم. به کمکهای ولو کوچک اما تاثیرگذارمان فکر کنیم.”مام وطن” چشم انتظار کمک ماست…

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله